فارسی
چهارشنبه 31 مرداد 1403 - الاربعاء 14 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 4
100% این مطلب را پسندیده اند

توبه ای اعجاب آور

این فقیر در ایام ولادت امام عصر ( عج ) براى تبلیغ به بندرعباس ، مرکز استان هرمزگان رفته بودم ، شب جمعه آخر مجلس بناى قرائت دعاى کمیل بود .
من دعاى کمیل را از حفظ در تاریکى مطلق مى خوانم و از این نظر شرکت کنندگان حالى خاص دارند .
لحظاتى قبل از شروع کمیل ، جوانى در حدود بیست ساله که او را تا آن زمان ندیده بودم نامه اى به دستم داد .
پس از کمیل به خانه برگشتم ، آن نامه را خواندم ، برایم بسیار شگفت آور بود ، نوشته بود : اهل این گونه مجالس نبودم ، سال گذشته اوایل ظهر یکى از دوستانم به من تلفن زد که ساعت چهار بعد از ظهر به دنبال تو مى آیم تا با هم به جایى برویم . در ساعت مقرر آمد ، داخل ماشین به او گفتم : قصد کجا دارى ؟ گفت : پدر و مادرم به مسافرتى چند روزه رفته اند .
 خانه کاملا خالى است ، مى خواهم لحظاتى با هم باشیم . وقتى به خانه او رفتم به من گفت : دو زن جوان را دعوت کرده ام ، هر دو در خانه هستند و آماده براى اینکه خود را در اختیار ما بگذارند ، مرا به اطاقى فرستاد و خودش به اطاق دیگر رفت ، وقتى آماده برنامه شدم به ذهنم آمد که در پرده هاى تبلیغى مربوط به شما نوشته « شب جمعه دعاى کمیل » ، مى دانستم این دعا از امیرالمومنین (علیه السلام) است ولى مجالس قرائت دعاى کمیل را ندیده بودم ، در آن حالت شدید شیطانى ، به شدت از امیرالمومنین شرمنده شدم ، حیا و ترس تمام وجودم را گرفت ، به شدت از خودم بدم آمد ، از جا برخاستم ، بدون اینکه با آن زن کم ترین تماسى داشته باشم از آن خانه فرار کردم ، حیران و سرگردان در خیابانهاى بندر پرسه مى زدم تا هنگام شب رسید ، به مسجد آمدم و در تاریکى جلسه پشت سر شما نشستم ،
 از ابتدا تا انتهاى دعاى کمیل با شرمندگى و سرافکندگى گریه کردم ، از خدا خواستم زمینه ازدواج مرا فراهم آورد ، علاوه از افتادن در لجن زار گناه حفظم نماید . دو سه ماهى گذشت به پیشنهاد پدر و مادرم که به خواب نمى دیدم با دخترى از خانواده اى محترم ازدواج کردم ، دختر در سیرت و صورت کم نظیر است و من این نعمت را از برکت ترک گناه و شرکت در دعاى کمیل امیرالمومنین (علیه السلام) دارم ، امسال هم همه شبها در این مجلس شرکت کردم و این نامه را رقم زدم تا بدانید این جلسات چه سود سرشارى براى مردم بخصوص جوانان دارد !

0
100% (نفر 4)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حکایتی از لقمه حرام‏
پند و عبرت در غزل سعد کافى
از خاك تا افلاك
توبه ای اعجاب آور
آقازاده‌ای که منصب حکومتی را قبول نکرد!
حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
بردبارى پسر ادهم
حکایتی از بازگوی‏ عجايب
دامادی که شب عروسی غذایش را بخشید!
اينان اولياى حقند

بیشترین بازدید این مجموعه

پند و عبرت در غزل سعد کافى
آقازاده‌ای که منصب حکومتی را قبول نکرد!
دامادی که شب عروسی غذایش را بخشید!
توبه ای اعجاب آور
از خاك تا افلاك
بردبارى پسر ادهم
حکایتی از لقمه حرام‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
حضرت ابراهيم عليه السلام و نماز
اينان اولياى حقند

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^