انسان ها به همان اندازه که نیازمند دوستان و راه ها و ملاک هایی برای شناخت دوست هستند، به همان اندازه نیز نیازمند راه های شناسایی دشمن و ملاک هایی برای شناخت آنان می باشند، زیرا چنان که قرآن بیان می دارد شناسایی دشمنان و آماده سازی برای مقابله با آنان امری بسیار ضروری ولازم است؛ در ضمن هدایت و مصونیت از انحراف در زندگی و دست یابی به کمالات و خوشبختی دنیوی و اخروی نقش و جایگاه مهم و اساسی دارد.
انسان ها به همان اندازه که نیازمند دوستان و راه ها و ملاک هایی برای شناخت دوست هستند، به همان اندازه نیز نیازمند راه های شناسایی دشمن و ملاک هایی برای شناخت آنان می باشند، زیرا چنان که قرآن بیان می دارد شناسایی دشمنان و آماده سازی برای مقابله با آنان امری بسیار ضروری ولازم است؛ در ضمن هدایت و مصونیت از انحراف در زندگی و دست یابی به کمالات و خوشبختی دنیوی و اخروی نقش و جایگاه مهم و اساسی دارد.
داشتن ملاک ها و معیارهایی برای شناسایی دشمن از دوست از آن جا لازم است که بسیاری از دشمنان برای دست یابی به اهداف خود رفتاری را در پیش می گیرند که امکان شناسایی شان را بسیار کم و محدود می سازد.
● تحلیلی از دشمن و دشمنی
دشمنی در مقابل دوستی و محبت قرار دارد و در اصل به معنای بیزاری، نفرت، عداوت، کراهت و خصومت است (فرهنگ فارس، ج۲، ص ۱۵۳۸)
البته از همین واژگان که برای تعریف و شناسایی مفهوم دشمنی استفاده شده، می توان نوعی تفاوت و مراتب دشمنی را نیز به دست آورد؛ زیرا کراهت و نفرت، درجه و مرتبه ای از دشمنی را بیان می دارد ولی عداوت و یا خصومت مرتبه ای بالاتر را به نمایش می گذارد. به عنوان نمونه خصومت به آن دشمنی گفته می شود که دشمن با همه شدت تلاش می کند تا به جنگ و تنازع با دیگری بپردازد در حالی که به بطلان خود و حقانیت دیگری آگاه است. از این رو، خصم، کسی است که با آشکار بودن حق در نزد او به جنگ دیگری می رود.
رفتارهایی که یک دشمن انجام می دهد در سطوح مختلف و گوناگونی است و درجه آن از نظر دشمنی متفاوت می باشد. آزار و اذیت رسانی در صورت سلطه بر دیگری (ممتحنه، آیه۲) تحقیر و توهین به مردم در هنگام سلطه و چیرگی (همان) (تعدی و تجاوز به حقوق آنان (مائده آیه ۲) جدال و درگیری کلامی (زخرف آیات ۵۷ و ۵۸) فریبکاری و نیرنگ (اعراف آیه ۲۲ و طه آیات ۱۱۷ تا ۱۲۱) مکر و حیله (یوسف آیه ۵) و جنگ ویرانگر (آل عمران آیه ۱۰۳) نمونه هایی از رفتار دشمنان است که در این آیات به آنها اشاره شده است.
خداوند در آیات ۴۳ و ۴۵ سوره نساء به این نکته توجه می دهد که انسان ها به علل و اسباب درونی و بیرونی ناتوان از شناخت دشمنان و دارای محدودیت آگاهی نسبت به آنان هستند. این مسئله موجب می شود که به سادگی نتوان همه دشمنان را شناخت؛ زیرا برخی از دشمنان از راه مکر و فریب و نیرنگ و از راه دوستی وارد می شوند که امکان شناسایی آنان را کاهش می دهد و موقعیت شخص را در خطر می افکند.
آیه ۸ سوره توبه تبیین می کند که برخی از دشمنان با پنهان کردن دشمنی و کینه خود نسبت به دیگری، موجب می شوند تا انسان از شناسایی دشمن باز ماند و در دام فریب و نیرنگ آنان قرار گیرد و نتواند دشمن و کینه های آتش افروزش را ببیند.
فریب و نیرنگ دشمنان و محدودیت آگاهی و شناخت نسبت به کسانی که مکنونات قلبی خود را پنهان می کنند و رفتاری دیگر نشان می دهند که به ظاهر دوستانه است، موجب می شود که مسئله دشمن شناسی و ملاک ها و معیارهای شناخت آنان، از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار شود.
خداوند در آیاتی چند به این نکته توجه می دهد که محدودیت انسان ها از جمله محدودیت از آگاهی نسبت به قلب ها و دل های دیگران، موجب می شود تا نیازمند اموری دیگر شوند و بتواند به شناسایی دشمنان بپردازند. از این رو، لازم است که برای شناخت دشمنان به خداوندی که آفریدگار و پروردگار بشر است مراجعه شود؛ زیرا خداوند به همه خصوصیات و ویژگی های انسان، آگاه و داناست و می تواند ملاک ها و معیارهایی را ارائه دهد که انسان بتواند با آن دشمنان را بشناسد.
این جاست که ضرورت توجه به وحی برای شناسایی و شناخت دشمنان اهمیت می یابد (نساء آیه ۴۵ و انفال آیه ۶۰) زیرا خداوند در آیات قرآنی و وحیانی، روش هایی را برای شناخت دشمن ارایه کرده است (آل عمران آیه ۱۱۸ و نساء آیه ۴۵)
البته خداوند در نهاد آدمی عقلی را قرار داده که خود یکی از ابزارهای مهم شناسایی دوست از دشمن است. انسان ها با بهره گیری از این ابزار ارزشمند می توانند دشمنان خویش را شناسایی و با توطئه های آنان مقابله کنند (آل عمران آیه ۱۱۸) بنابراین به دلایلی چون نهان بودن کینه و نفرت دشمنان و حیله و فریبکاری آنان، لازم است که انسان با بهره گیری از خرد و اندیشه ورزی، به شناسایی دشمنان بپردازد و همواره بیداری و هوشیاری خود را حفظ کند. (توبه آیه ۸) زیرا دشمنان از جایی که انسان نمی داند و یا احتمال هجوم و یورش نمی دهد مورد تجاوز و حمله قرار می گیرد.
خداوند همواره تأکید می کند که شناخت دشمن عاملی مهم برای مصونیت یابی از توطئه های آنان (آل عمران آیه ۱۱۸) است و عدم بهره گیری از ابزارهای درونی چون تعقل و اندیشه، یا آموزه های وحیانی می تواند موجب سلطه و چیرگی دشمنان شده و آدمی را از مسیر حرکت به سوی کمال و خوشبختی باز دارد.
● معیارهای دشمن شناسی
چنان که بیان شد، انسان ها دارای محدودیت های شدیدی نسبت به یک دیگر هستند؛ زیرا نمی توان از دل ها و آن چه در آن می گذرد آگاه شد. محدودیت ابزارهای شناخت و پنهان بودن دشمن و رفتارهای آن و بهره گیری از ابزارهایی چون فریب و نیرنگ می تواند حتی موجب آن شود که انسان نتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد و به جای حمله به دشمن، دوستان را از خود براند و یا برنجاند.
اما دشمن هر چند اهل فریب و نیرنگ و پنهان کاری باشد، به شکلی خود را لو می دهد و باطن خویش را آشکار می سازد. از این رو رفتارشناسی دشمن برای شناسایی او لازم و ضروری است؛ زیرا یکی از مهم ترین راه هایی است که می توان با آن دشمن را شناخت.
بر این اساس خداوند در بیش تر ملاک ها و معیارهایی که برای شناسایی دشمن نشان می دهد به حوزه رفتارهای او توجه می دهد. به این معنا که دشمن هر اندازه که اهل فریب و نیرنگ باشد به سبب رفتارهایی که مخالف حق و حقانیت است، خود را آشکار می کند و سرشت خویش را هویدا می سازد.
در این جا به مهم ترین ملاک ها و معیارهایی که می توان به کمک آن دشمن را شناخت اشاره می شود:
1) بدخواهی: اصولا دشمن هرگز خواهان خیر و خوبی برای انسان نیست. از این رو هر کاری که می کند در راستای به رنج افکندن اوست. آرزوی دیرین وی رنج و زحمت دیگری است و اگر نتواند آن را به انجام رساند دست کم آرزوی رنج و درد وی را دارد. ازا ین رو از قرار گرفتن انسان در رنج و گرفتاری خوشحال و شادان می شود، هر چند که آن را بر زبان نمی راند و یا در چهره نمی آورد. اگر در مجموعه گفتارها و رفتارها و دیگر نشانه ها دقت شود می توان نشانه هایی از این بدخواهی را در دشمن مشاهده کرد. خداوند در آیات ۱۱۸ تا ۱۲۰ سوره آل عمران از بدخواهی دشمنان به عنوان یک ملاک و معیارشناسی یاد می کند و خواهان توجه به این مهم می شود؛ زیرا انسان هایی که دوست آدمی هستند ویا نسبت به وی خنثی و بی تفاوت می باشند، هرگز بدخواه وی نخواهند بود و از این که کسی در رنج باشد، خوشحال و شاد نمی شوند.
۲) گفتار بغض آلود: بغض، همان کینه و نفرت درونی و بیزاری از کسی و یا چیزی است. کسانی که نسبت به دیگری دشمنی دارند، خشم و نفرت خویش را در کلام و سخن خود به خوبی آشکار می سازند. کسانی که به حوزه رفتارشناسی توجه دارند به آسانی می توانند از آهنگ کلام و سخن شخص دریابند که وی تا چه اندازه نسبت به دیگری نفرت و بیزاری دارد. سخنان بغض آلود حتی اگر با آرایه های زیبا، شیوا وشیرین ادا شود خود را نشان می دهد. البته برخی به سبب نهان کاری های شدید می توانند بغض و کینه خویش را در ورای کلام بپوشانند ولی همین اشخاص به هرحال لحن و آهنگی در کلام خود دارند که می توان از آن دشمنی و نفرت را به دست آورد (آل عمران آیه ۱۱۸)
۳) نفاق و دورویی، در رفتار و گفتار، از دیگر ملاک هایی است که خداوند برای شناسایی دوست از دشمن بیان می کند. دشمنان برخلاف آن چه می گویند عمل می کنند و هرگز میان کلام و عملشان یگانگی و وفاق نیست. در سخنان خویش بسیار شیرین زبان و خیرخواه و حتی کاسه ازآش داغ تر هستند و در دلسوزی، دایه ای مهربان تر از مادر می باشند بطوری که شنوندگان سخنان آنان گمان می برند که خیرخواه تر از این افراد کسی نیست. همواره از مهر و محبت و دوستی و صلح و دمکراسی و آزادی و عدالت چنان سخن می گویند که گویی اینان تجسم این امور هستند و بی هیچ چشم داشتی حاضرند تمام سرمایه مادی ومعنوی خویش را بگذارند تا دیگری به خوشبختی برسد و صلح و عدالت و آزادی و مردم سالاری را درک کند. این درحالی است که هدف ایشان جز نفوذ وضربه زدن از در دوستی نیست. لذا هرگاه فرصتی یابند برخلاف شعارهای انسان دوستانه ای که می دهند عمل می کنند.
چنان که خشونت را برای خود تجویز می کنند و اجازه می دهند تا به هرشکلی به اهداف خود برسند. در سخنان خود کبوترهای آزادی دارند و شاخه های زیتون که نماد صلح و آزادی است در دست گرفته اند، ولی در دستانشان خنجرهای کینه دارند که هرگاه شخص به ایشان پشت کند و سستی و ضعف نشان دهد در قلب او فرو می کنند. از این رو بخش بسیاری از آیات قرآنی به مسئله نفاق و منافقان پرداخته است، زیرا آنها دشمنان بسیار خطرناکی هستند که باید هوشیارانه با آنان برخورد کرد (آل عمران آیه ۱۱۸ و نساء آیات ۸۱ و ۸۲ و منافقون آیه ۴)
۴) دعوت به بدعت: چنان که گفته شد دشمنان زیرک هرگز آن چه را در دل دارند بروز نمی دهند و راه شناسایی آنان بسیار دشوار است. اما رفتارهایی از خود بروز می دهند که می تواند کار شناسایی را آسان کند. از آن جایی که دشمن، مخالف آسایش و آرامش شخص یا جامعه است، با همه امور هنجاری، عقلانی و عقلایی که نظم و امنیت و آسایش و آرامش را به کسی و یا جامعه ای می بخشد، مخالفت می ورزند. از این رو تمام تلاش خویش را به کار می گیرند تا جامعه و یا شخص از این گونه رفتارها و کردارها دور باشد. این گونه است که بر مسئله بدعت تأکید خاص و ویژه ای دارند؛ زیرا بدعت ها به معنای دور شدن شخص یا جامعه از اصول و مبانی است که آرامش و آسایش را به وی می بخشد. لذا هرچیزی را که بتواند هنجارها و اصول و مبانی ارزشی جامعه یا شخصی را بشکند و از میان ببرد، به عنوان امری مطلوب و ارزشی موردتوجه قرار می دهند.
و می کوشند تا آن را در جامعه نهادینه سازی کنند.
به عنوان مثال اگر شورش و آشوب و اغتشاش خیابانی عامل مهمی برای سلب امنیت و آرامش جامعه و یا آسایش آن است، از این مسأله به عنوان یک هنجار خوب و مطلوب تعریف و تمجید می کنند و مردم را به سوی آن دعوت می کنند؛ زیرا طرح یک ناهنجاری به عنوان هنجار و تغییر دادن ملاک ها و معیارهای ارزشی و جایگزین کردن دیگری که ضدارزشی می باشد، می تواند جامعه را به سوی درد و رنجی سوق دهد که هدف اصلی دشمن است. این جاست که یک ضد ارزشی در تبلیغات و طرح های دشمنان به عنوان یک ارزش مطرح و نهادینه می شود تا بدخواهی خود را در جامعه ای از خیرخواهی به نمایش بگذارند و رنج و درد را برای شخص یا جامعه به ارمغان آورند.
خداوند در آیات ۱۶۸و ۱۶۹ سوره بقره تلاش برای واداشتن مردم به بدعت گذاری و تغییر ارزش ها و تصرف در اصول و مبانی جامعه را کاری شیطانی دانسته و آن را ملاک و معیاری برای تشخیص دشمن معرفی می کند. بنابراین لازم است شخص یا جامعه به این نکته توجه کند که بدعت ها هرگز برای رشد و تعالی شخصی و یا اجتماعی نیست بلکه طرحی از سوی دشمن برای نفوذ و سلطه و یا در رنج افکنی مردم می باشد.
۵) دعوت به فحشا: در ادامه روند تغییر ارزش ها دشمن همواره در این اندیشه است تا از طریق نیروهای داخلی و همراهی فریب خوردگان، گام هایی برای تسلط یا رنج افکنی مردم بردارد. از این رو دعوت به فحشا و منکر به عنوان یک راهبرد اساسی مورد توجه دشمن است.
کسانی که شخص یا جامعه ای را به منکر و فحشا دعوت می کنند، بی گمان خیرخواه آنان نیستند، زیرا گسترش فحشا و منکر جز رنج و درد برای شخص و یا جامعه به همراه نخواهد آورد و آدمی را تا هبوط و سقوط همراهی می کند. خداوند در آیات ۱۶۸و ۱۶۹ سوره بقره تبیین می کند که یکی از نشانه های دشمن، دعوت هایی است که دشمنان در قالب های مختلف برای فحشا و منکر دارند و مردم را به آن تشویق و ترغیب می کنند؛ زیرا دوست هرگز راضی نمی شود تا شخص گرفتار فحشا و منکری شود که اندک اندک وی را به سوی تباهی شخصیتی و اجتماعی و روحی و روانی می برد و مانند خوره، هستی و ظرفیت های کمالی اش را نابود می کند.
۶) دعوت به زشتی ها، اصولاً دشمن راحتی و آسایش دیگری را نمی خواهد و از این که شخص در آسایش و آرامش باشد و یا جامعه ای از آن بهره مند گردد، ناخشنود و ناراضی است. از این رو به هر چیزی که این چیزها را از وی سلب می کند به عنوان یک راهکار می نگرد. از آن جایی که زشتی ها و کارهای ناروا و ناهنجار عقلانی و عقلایی و شرعی می تواند این آسایش و آرامش را از شخص یا جامعه بزداید، به عنوان یک ابزار مهم و کارآمد مورد توجه دشمن است. براین اساس دشمنان، مردم را به کارهای زشت و ناروا دعوت می کنند و خود نیز گاهی با آنان همگام و همراه می شوند تا به آن عادت کنند. چنان که در داستان تریاک خوانده ایم که دشمنان برای این که ملتی بدان عادت کند، به شکل رایگان تریاک می دادند و شیره آن را می خریدند تا این که به آن عادت کردند و سپس برای آن، قیمت های گزاف تعیین کردند که هم درآمدزا بود و هم ملتی را از تفکر و شادابی باز می داشت. در اندلس با اعزام دختران زیبای فرانسوی، برنامه نابودی جامعه و تغییر دین را به اجرا گذاشتند. اینها تنها نمونه های کوچک است و با خواندن تاریخ می توان نمونه های بسیار دیگری نیز در این باره یافت.
۷) فسادگری: از دیگر کارهایی که می توان آن را ملاکی برای شناسایی دشمن از دوست قرار داد، فسادگری است. اصولا دشمن آرزوئی جز رنج و درد برای دیگری ندارد و بدخواه مردم است؛ از این رو می کوشد تا با فساد در زمین، آسایش و آرامش را از شخص و جامعه حذف کند. بر این اساس اموری را تشویق می کند که زمینه های آرامش و آسایش را می زداید. مصرف بی رویه کالاها و ترغیب به اسراف و تبذیر و یا بهره گیری نادرست از منابع آب و خاک و از میان بردن جنگل ها و دریاها و مانند آن از اموری است که دشمن همواره بدان تشویق می کند. اگر خود بتواند مستقیم در اینکارها دخالت می کند و اگر نتواند با دعوت دیگران می کوشد تا فساد و تباهی در زمین گسترش یابد و زمینه های آسایش و آرامش از میان برود. بنابراین می توان گفت که هر آن چه موجبات زوال آسایش و آرامش شخص یاجامعه باشد در دستور کار دشمن قرار دارد. انسان های هوشیار کسانی هستند که با تفکر و تدبر در رفتارهای دشمن وی را می شناسند و اجازه فعالیت را از او سلب می کنند. (بقره آیات ۲۰۴ و ۲۰۵)
۸) زمین سوخته: دشمن نسبت به رشد و شکوفایی ملت ها حساس است. از این رو در برنامه خویش زمین سوخته را به عنوان یک راهبرد در نظر دارد. به این معنا که اگر توانست بر سر زمینی تسلط یابد که هیچ وگرنه می کوشد تا زمینه نابودی کشتزارها و منابع شکوفایی تمدنی را فراهم آورد، لذا برنامه تخریب کشتزارها و منابع غذایی مردم را به عنوان یک اصل مورد توجه قرار می دهد؛ زیرا نابودی کشاورزی و کشتزارها به معنای نابودی امنیت غذایی جامعه و تسلط بر آن است. از این رو همواره در اندیشه تخریب است. روشی که دولت غاصب اسرائیل در فلسطین اشغالی در پیش گرفته براساس این اصل استوار است. زمین سوخته طرحی است که سال هاست اشغالگران در سرزمین فلسطینان به اجرا می گذارند.
۹) نسل کشی: اصولا تخریب کشتزارها و طرح زمین سوخته و ایجاد کمبودهای غذایی و دارویی و مانند آن و بلکه افزایش فساد و تباهی مانند هم جنس گرایی و فحشا و زنا برای این انجام می گیرد تا نسل ها ازمیان برود. به این معنا که دشمن می کوشد تا به هر شکلی شده شخص یا جامعه ای را از میان بردارد. نسل کشی از طریق فسادهای پیش گفته نمونه هایی از روش های به کار گرفته از سوی دشمن است. اگر به فلسطین و یا بالکان توجه شود به سادگی داشته می شود که چگونه به هدف نسل کشی از طرق مختلف همه امکانات و ابزارها به کار گرفته شده و می شود. از این رو خداوند انسان ها را به هوشیاری و تدبر فرا می خواند و از آنان می خواهد تا در رفتارهای دیگران دقت و تامل کنند که به چه هدفی کارهایی از جمله گسترش فساد و تباهی را انجام می دهند و فریب ظاهر دشمنان را نخورند، زیرا هدف اساسی و اصلی آنان، نابودی مردم از جمله مسلمانان و مومنان است. (توبه آیه ۸۹) بنابراین می توان از مجموعه رفتارهای آنان دریافت که نسل کشی و از میان بردن مومنان در دستور کار اصلی دشمنان است.(بقره آیات ۲۰۴ و ۲۰۵) و نباید به سادگی از کنار بدعت ها و تشویق به منکرات و ناهنجارهای اخلاقی و اجتماعی آنان گذشت. دعوت به شورش و یا آشوب برای آن است که نسل مومنان از میان برداشته شود و نامی و یادی از اسلام و قرآن و ایمان نباشد.
منبع : پایگاه آفتاب