نادانيهائي را كه موجب بغض و عداوت ميان انسانها ميباشند، ميتوان به دو قسمت عمده تقسيم نمود:
1ـ ناداني مطلق ـ كه اصلاً نميداند زندگي يعني چه، انسان چه معنائي دارد، لذت و در دوالم و محروميّت و شكست چيست. بغض و عداوتهائي كه از اين گونه نادانيها بوجود ميآيند، اگرچه از نظر كمّيّت بسيار زيادند، ولي از نظر كيفيّت غالباً همه جانبه و عميق نيستند، اگرچه گاهي خود اجراي بغض و عداوت ناشيانه صورت ميگيرد و نتائج مرگبارش با كمال سادگي هم طرف خصومت و گاهي هم دامن خود تشديد كنندة خصومت را ميگيرد، مثلاً دست به سلاحي ميبرد و بسرعت جنايتي را مرتكب ميگردد كه بسرعت خود را به دام كيفر مياندازد.
2ـ دانائيهاي ناقص ـ بغض و عداوتهاي ناشي از دانائيهاي ناقص به اضافة اينكه عامل بغض و عداوت را ميتواند تشديد و تضعيف نمايد، زيرا فرض اينست كه صاحب بغض و عداوت تا حدودي از ضررهاي اين صفت پليد آگاه است، و با اين آگاهي ميتواند جوانب گوناگون بغض و شخص مبغوض را دريابد، اين خصوصيّت را هم دارد كه ممكن است عواقب وخيم بغض را بداند و احساسات عميق درونياش بجريان بيفتد و او را ناگهان يا تدريجاً از اين صفت خبيثه دور نمايد. و ممكن است يك يا چند بار آگاهيهاي خود را در مسير منحرف بكار ببرد و از اجراي كينه سودي بدست بياورد، و به مقاومت بر اين پديدة كثيف بيفزايد.
3ـ دانائيهاي مخلوط با اغراض پليد. شديدترين و وحشتناكترين عداوتها و كينهها در اين قسمت سوم است. زيرا فرض اينست كه كينهتوز شخصي است دانا و توانا بر ارزيابي قدرت خود و نكات ضعف طرف كه مبغوص او است. البتّه مقصود ما از دانائي در اين مبحث آشنائي با علل و معلولات و موضعگيريها و به بازي گرفتن رويدادها است نه دانائي بمفهوم علم با ارزش كه خود موجب اجتناب از عدوات و كينهتوزيها است. خطر و پليدي دانائيهاي شرورانه و نتائج وخيمي كه همواره به انسانها وارد كرده است، از تعريف و توصيف بالاتر است.
منبع : پاسخگو