فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عظمت ملكوت

در آسمان ملكى است به نام حزقائيل داراى هيجده هزار بال پر قدرت ، ما بين هر بال او تا بال ديگر پانصد سال راه ملكوتى است . روزى به خاطرش گذشت آيا در فوق عرش چيزى هست ، خداوند قادر بال هاى او را دو چندان كرد و به او امر به پرواز فرمود ، آن ملك راه پريدن گرفت بيست هزار سال به سال هاى ملكوتى پريد بجايى نرسيد ، باز بال ها و قدرت او مضاعف شد و به امر حق به پريدن ادامه داد ، سى هزار سال ملكوتى ديگر پريد ولى به سر يك ستون از ستون هاى بى شمار عرش نرسيد ، خداوند عالم به او وحى كرد اگر تا قيامت دنبال پريدن خود را ادامه دهى به آخر يك قائمه عرش نخواهى رسيد ، ناگهان ملك فرياد زد : سُبْحانَ رَبِّىَ الْأعْلى وَبِحَمْدِهِ .


منبع : برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

از على آموز اخلاص عمل‏
صبر ديندارن بر مصائب‏
حکایتی از تب سوزنده
خود را امتحان كنيم
حکایت توبه «وحشى»
بيست و چهار خزانه براى بيست و چهار ساعت
تو را چگونه ببينم
مواردى از تاريخ اسلام‏
سه مسلمان تائب
از عجايبى كه ديده‏اى برايم بازگو كن‏

بیشترین بازدید این مجموعه

پیامبر سه شبانه روز گریست
توبه شقیق بلخی
سه مسلمان تائب
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
حکایتی از تب سوزنده
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
صبر ديندارن بر مصائب‏
از على آموز اخلاص عمل‏
فروش خانه همسایه امام صادق(ع)
اى خليفه! راه تنگ نبود كه بر تو گشاد گردانم!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^