بشب نالم بشب گریم که رد شب زندعاشق زسوز قلب یا رب
بخاکش می نهم صورت بزاری بذکرش تا سحرتر می کنم لب
من و پروانه نالانیم هر شب زسوز دل سخن از یار بر لب
بسوزد او کنار شمع سوزان بسوزم من زهجریار در تب
برگرفته از کتاب گلزار محبت