لطفا منتظر باشید

نفخه عقلیه

دم سوم که دم رحمانیّه و نفخه ربانیّه است زمانى در انسان دمیده مى‏شود که انسان قوه تمییز پیدا مى‏کند، ولو در حداقل ظهور. انسان مى‏تواند خوب و بد را تشخیص دهد ولو یک خوبى و یک بدى را، اما در نفخه اول که انسان از نیستى خارج مى‏شود تا صورت گرفتن آدمى شبیه یک انسان، خواب مى‏ماند، خوابى شدید، آدمى هم که در خواب شدید است، هیچ درکى از عالَم ندارد. نفخه دوم که انسان را از قبر بى‏جان و بى‏حرکت، از قبر خواب شدید بیدار مى‏کند، زمانى است که روح و نفس در انسان دمیده مى‏شود. به فرموده قرآن مجید : «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِى ...»3 مثل یک آدم حیران و سرگردان مى‏ماند که از خواب شدید بیدار شده است. در حالتى است که در اطراف خود هیچ چیزى را حس نمى‏کند، کودک است، نمى‏فهمد، تمییز نمى‏دهد، فقط حرکت مى‏کند، در گهواره دست و پا مى‏جنباند، گریه مى‏کند، مى‏خندد، مى‏خورد، ولى معناى هیچ یک از این مسائل را درک نمى‏کند.نفخه سوم نفخه عقلى است که وجود مقدّس حضرت دوست این موجود بیدار شده از خواب را با نفخه خودش و بیرون آمده از قبر خواب شدید را لایق به درک مطلق عالم مى‏بیند او را شایسته وصل و پیوند به عقل مطلق عالم مى‏بیند. در این جاست که انسان عشق به علم و قدرت فکر پیدا مى‏کند، قدرت ارزیابى پیدا مى‏کند، خوبى‏ها و بدى‏ها را تشخیص مى‏دهد. فرصت را غنیمت دانستن از همین جا باید شروع شود ؛ یعنى از نفخه سوم که نفخه نزدیک شدن به تکلیف و مسئولیت است. آن گاه که انسان نزدیک تکلیف مى‏شود، در حقیقت، مهمانخانه خصوصى خدا درى را به روى او باز مى‏کند و به آدم مى‏گوید که دیگر جاى تو بین گاوان و خران نیست و بخور بخواب‏ها نیست، جاى تو جایى نیست که فقط یک حرکت شکمى و شهوانى داشته باشى. تو باید پیش خودم بیایى، در کنار رحمانیّت من، رحیمیّت من، عنایت و لطف من، شرع و دین من، انبیاء و ائمّه و اولیاى من، عاشقان من و من هیچ جورى نمى‏توانم تو را بین گاوان و خران ببینم.

 

نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه