رجال مامقانى و اعیان الشیعه والکنى والالقاب از کتاب حدائق الوردیه نقل مى کنند که : این دو برادر از خوارج نهروان بودند، و با عمر سعد براى جنگ با حضرت حسین (علیه السلام)و مقاتله با امام معصوم به سرزمین کربلا آمدند و تا روز عاشورا در لشگر عمر سعد بودند .چون یاران حضرت حسین (علیه السلام) در کمال معرفت و اخلاص به جهاد برخاستند ، و با جانفشانى از تنگناى زندگى موقت دنیا رستند و به لقاى حق پیوستند ، آن دو برادر صداى غربت امام و یارى خواهى او را با جمله :هل من ناصر ینصرنى و هل من معین یعیننىشنیدند ، و اضطراب و ناله و فریاد اهل بیت و زنان و دختران حرم را دیدند ، با اندکى تامل و اندیشه در کار خود و در کار حضرت حسین (علیه السلام)دریافتند که مسیرشان باطل و مسیر حضرت حسین (علیه السلام) حق است ، و این تفکر و اندیشه پاک سبب شد که رحمت حضرت محبوب آنان را دریابد ، و دست لطف و عنایت حق از آنان دست گیرى کند .روى به یکدیگر کردند و گفتند : ما شعارمان این است :لاَحُکْمَ الاّ لِلّه وَلاَطَاعَه لِمَنْ عَصَى اللّه .حکومت جز ویژه خدا نیست ، و هرگز اطاعت و پیروى از کسى که بر خدا عصیان ورزیده جایز نمى باشد .آیا یزید و ابن زیاد و عمر سعد مطیع خدایند تا اطاعت از آنان جایز باشد ، و حسین عاصى بر خدا تا پیروى از او حرام و ممنوع باشد ؟ !این حسین است که فرزند پیامبر ماست ، و از افق وجودش جز بندگى و عبادت و دانش و بصیرت طلوع نمى کند . این عمر سعد است که به خواسته حرام زاده اى چون ابن زیاد براى کشتن حسین فرزند پیامبر ـ آن پیامبرى که فرداى قیامت به شفاعت حضرتش در عرصه محشر امید داریم ـ آمده !چگونه و با چه دلیل عقلى در این حالى که یکّه و تنهاست و دچار غربت و بى یارى است و هدفى جز حق ندارد با او بجنگیم و فریاد هل من ناصر او را پاسخ نگوییم ؟ !پس هر دو که از برق بصیرت دلشان روشن شده بود ، و به عروه الوثقاى هدایت خاص حق چنگ زده بودند ، و از چاه ضلالت بِدر آمده و به قلّه هدایت رسیده بودند ، و این معنا را عملا به اثبات رسانیدند که مى توان با کمترین وقت به تجارت پرسود ابدى دست زد ، و ساختمان بى پایه گمراهى را با توبه و بازگشت به حق و چنگ زدن به دامان امام هدایت تخریب و به جایش ساختمان با بنیان هدایت و فضیلت را ساخت ، شمشیر از غلاف کشیدند و به سوى حضرت حسین (علیه السلام)آمده ، پیش روى حضرت با دشمن به مقاتله برخاستند و گروهى را به چاه هاویه در دوزخ پر عذاب فرستادند ، و هر دو با کمال اخلاص و معرفت و بینش و بصیرت در برابر دیدگان حضرت حسین (علیه السلام) آن منبع شرافت و عزت به شرف شهادت نائل شدند ، تا به جهانیان ثابت کنند که توبه و بازگشت ، و اندیشه و تفکّر و از خود گذشتگى ، و پیروى از مقام امامت و ولایت گرچه در زمانى اندک مى تواند مایه به دست آوردن سعادت دنیا و آخرت و سبب نیک نامى در فضاى گنبد دوّار ، و پاک شدن زشتى هاى پرونده گردد .