در مدح و تعريف اشتغال به عيوب خود ، روايات بسيار مهمى از اولياى الهى و واصلان كامل و عارفان عاشق يعنى نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام رسيده كه اشاره به بعضى از آن ها لازم است : قالَ اميرالمؤمنين عليه السلام فى بَعْضِ خُطَبِهِ : يا أَيُّها النّاسُ طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النّاسِ وَطُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَأَكَلَ قُوتَهُ وَاشْتَغَلَ لِطاعَةِ رَبِّهِ وَبَكى عَلى خَطيئَتِهِ فَكانَ مِنْ نَفْسِهِ فى شُغْلٍ وَالنّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ ؛ اميرالمؤمنين عليه السلام در بعضى از خطبه هايش فرمود : اى مردم ! خوشا به حال كسى كه در رفع عيب خودش از عيب جويى نسبت به مردم باز ماند و خوشا به حال كسى كه ملتزم خانه اش شد و قوت و غذاى خود را خورد و به طاعت خداوندش مشغول و بر گناهش گريست ، پس مشغول خود شد و مردم از او راحت بودند . وَقالَ عليه السلام لاِبْنِهِ الْحُسَيْنِ : أَىْ بُنَىَّ إِنَّهُ مَنْ أَبْصَرَ عَيْبَ نَفْسِهِ شَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ و به فرزندش حضرت حسين عليه السلام فرمود : اى پسر من ! به حقيقت كسى كه بيدار عيب خودش بود از عيب جويى نسبت به ديگران باز مى ماند .
اشتغال به عيوب خود در حقيقت همان خود سازى است كه زيربنا و اساس عرفان و كار عارفان است و در تمام ادوار تاريخ هركس به هركجا رسيد از خودسازى رسيد . چون عيوب از وجود انسان رفع شود ، صفحه حيات و هستى آدمى تجلى گاه صفات و اسماى حضرت يار شود . به قول فرزانه عاشق ، حكيم صفاى اصفهانى :
*
تجلى گه خود كرد خدا ديده ما را
خدا در دل سودا زدگانست بجوييد
گدايان در فقر و فناييم و گرفتيم
بلا را بپرستيم و به رحمت بگزينيم
طبيبان خداييم و بهر درد دواييم
ببنديد در مرگ وز مردن مگريزيد
حجاب رخ مقصود من و ما و شماييد
صفا را نتوان ديد كه در خانه فقر است
درين خانه بياييد و ببينيد صفا را
*
در اين ديده در آييد و ببينيد خدا را
مجوييد زمين را و مپوييد سما را
به پاداش سر و افسر سلطان بقا را
اگر دوست پسنديد پسنديم بلا را
به جايى كه بود درد فرستيم دوا را
كه ما باز نموديم در دار شفا را
شماييد ببينيد من و ما و شما را
درين خانه بياييد و ببينيد صفا را
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان