قرآن كريم تزكيه را در عين حال كه لازم ميداند، دسترسي به آن را محصول فيض خدا شمرده، ميفرمايد: كسي كه توفيق تهذيب روح پيدا كرد، بايد بداند كه نعمت الهي نصيبش شده و بايد حق و قدر اين نعمت را با استمرار مجاهده با شيطان درون، حفظ كند، در سوره مباركه «نور» ميفرمايد: «لولا فَضلُ الله عَليكم وَ رَحمَتُه ما زكي منكم مِن أحدٍ أَبدا» نور/21؛ [اگر فضل و لطف الهي نبود، هيچ يك از شما به نزاهت روح راه نمييافتيد.] گرايشي كه در دل پيدا ميشود، فيض خداست. گرچه غير از انبيا و اولياي الهي (ع) ديگران هرچه دارند فيض «با واسطه» است، ولي راه نزديكي را علي (ع) ارائه كرده و به ما فرموده است: شما كريمانه زندگي كنيد؛ هرگز دستتان به جيب و كيف كسي نباشد. انسان همان طور كه ميتواند مستقيما روزي خود را از خدا دريافت كند، ميتواند تهذيب روح، معرفت و «عزوف» شدن نفس را نيز از خدا دريافت كند. كسي كه همواره سعي ميكند شاگرد ديگران باشد هميشه صدقه خور اين و آن است! انسان بايد به جايي برسد كه نيازي به استاد و كتاب نداشته باشد. كسي كه در محضر درس ديگري يا در كنار كتاب مصنفي قرار ميگيرد در حقيقت، مهمان فكر اوست؛ ولي اگر كوشيد اين فيض علمي را بي واسطه يا با واسطه كمتري از ذات اقدس خداوند دريافت كند، علم او كريمانه است. بيان نوراني علي (ع) كه فرمود: «و إن استطعت ألا يكون بينك و بين الله ذو نعمه فافعل» (نهجالبلاغه، نامه 31 بند 86) ناظر به همين است، يعني اگر كريمانه كوشيدي تا بين تو و خدايت كسي فاصله و واسطه نباشد تا به وسيله او، روزي به دست تو برسد، اين كار را بكن. چون خدا با شما از همه ما سوا نزديكتر است. پس هر تزكيهاي فيض الهي است. كسي كه اين راهها را پيمود، در مصاف با شيطان شركت و بر اثر مخالفت با او پيروزمندانه و سرافراز از صحنه جهاد اكبر بيرون آمد و در نتيجه به تعبير اميرمؤمنان علي (ع)، عقل عارف و نفس عزوف پيدا كرده: «لا يزكو عند الله سبحانه إلا عقل عارف و نفس عزوف» (شرح غرورالحكم، 6/427)، بايد اين راه را ادامه بدهد. مبادا بگويد: من آنم كه زحمت كشيدم و خود را مهذب كردم؛ زيرا اين تفاخر مذموم، مايه سقوط اوست. شيطان همين كه گفت: «أنا خير منه»، خداوند به او فرمود: «فَاهِبط مِنها فَما يكون لَك أن تتكَبر فيها» اعراف/13-12؛ اين منزلت، منزلت تكبر نيست؛ پايين برو. اين اصل براي هميشه هست. شيطاني كه ساليان متمادي عبادت كرد و منزلتي يافت، خودستايي و غرور، مايه هبوط او شد و ديگران نيز مانند او خواهند بود؛ زيرا در نظام كلي هيچ فرقي بين انسان و غير انسان نيست. در اين نظام، سنتهاي الهي حاكم است، نه سنتهاي قبيلهاي و نژادي و روابط قوم و خويشي. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: خداوند بهشت را جاي پاكان قرار داده و كسي راكه اندك لغزشي داشته از بهشت بيرون كرده است پس ديگر، اهل لغزش را به بهشت راه نميدهند. چون بهشت جاي لغزشكار نيست. اگر لغزشكار در بهشت جايي ميداشت، پس چرا آدم را بيرون كردند؟ خدايي كه لغزشكار را از بهشت ميراند، هرگز لغزشكار را به آن جا راه نميدهد و اين اصلي كلي است: «ما كان الله سبحان ليدخل الجنه بشرا بأمر أخراج به منها ملكا. إن حكمه في أهل السماء و الأرض لواحد» (نهجالبلاغه، خطبه 192-بند11) كسي كه تلاش و كوشش علمي يا عملي كرده و مهذب شده است، اگر خودستايي كند از همان جا سقوط ميكند. قرآن كريم تزكيه را در عين حال كه لازم ميداند، دسترسي به آن را محصول فيض خدا شمرده، ميفرمايد: كسي كه توفيق تهذيب روح پيدا كرد، بايد بداند كه نعمت الهي نصيبش شده و بايد حق و قدر اين نعمت را با استمرار مجاهده با شيطان درون، حفظ كند، در سوره مباركه «نور» ميفرمايد: «لولا فَضلُ الله عَليكم وَ رَحمَتُه ما زكي منكم مِن أحدٍ أَبدا» نور/21؛ [اگر فضل و لطف الهي نبود، هيچ يك از شما به نزاهت روح راه نمييافتيد.] گرايشي كه در دل پيدا ميشود، فيض خداست. گرچه غير از انبيا و اولياي الهي (ع) ديگران هرچه دارند فيض «با واسطه» است، ولي راه نزديكي را علي (ع) ارائه كرده و به ما فرموده است: شما كريمانه زندگي كنيد؛ هرگز دستتان به جيب و كيف كسي نباشد. انسان همان طور كه ميتواند مستقيما روزي خود را از خدا دريافت كند، ميتواند تهذيب روح، معرفت و «عزوف» شدن نفس را نيز از خدا دريافت كند. كسي كه همواره سعي ميكند شاگرد ديگران باشد هميشه صدقه خور اين و آن است! انسان بايد به جايي برسد كه نيازي به استاد و كتاب نداشته باشد. كسي كه در محضر درس ديگري يا در كنار كتاب مصنفي قرار ميگيرد در حقيقت، مهمان فكر اوست؛ ولي اگر كوشيد اين فيض علمي را بي واسطه يا با واسطه كمتري از ذات اقدس خداوند دريافت كند، علم او كريمانه است. بيان نوراني علي (ع) كه فرمود: «و إن استطعت ألا يكون بينك و بين الله ذو نعمه فافعل» (نهج البلاغه، نامه 31 بند 86)
ناظر به همين است، يعني اگر كريمانه كوشيدي تا بين تو و خدايت كسي فاصله و واسطه نباشد تا به وسيله او، روزي به دست تو برسد، اين كار را بكن. چون خدا با شما از همه ما سوا نزديكتر است. پس هر تزكيهاي فيض الهي است. كسي كه اين راهها را پيمود، در مصاف با شيطان شركت و بر اثر مخالفت با او پيروزمندانه و سرافراز از صحنه جهاد اكبر بيرون آمد و در نتيجه به تعبير اميرمؤمنان علي (ع)، عقل عارف و نفس عزوف پيدا كرده: «لا يزكو عند الله سبحانه إلا عقل عارف و نفس عزوف» (شرح غرورالحكم، 6/427)،
بايد اين راه را ادامه بدهد. مبادا بگويد: من آنم كه زحمت كشيدم و خود را مهذب كردم؛ زيرا اين تفاخر مذموم، مايه سقوط اوست. شيطان همين كه گفت: «أنا خير منه»، خداوند به او فرمود: «فَاهِبط مِنها فَما يكون لَك أن تتكَبر فيها» اعراف/13-12؛ اين منزلت، منزلت تكبر نيست؛ پايين برو. اين اصل براي هميشه هست.
شيطاني كه ساليان متمادي عبادت كرد و منزلتي يافت، خودستايي و غرور، مايه هبوط او شد و ديگران نيز مانند او خواهند بود؛ زيرا در نظام كلي هيچ فرقي بين انسان و غير انسان نيست. در اين نظام، سنتهاي الهي حاكم است، نه سنتهاي قبيلهاي و نژادي و روابط قوم و خويشي. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: خداوند بهشت را جاي پاكان قرار داده و كسي راكه اندك لغزشي داشته از بهشت بيرون كرده است پس ديگر، اهل لغزش را به بهشت راه نميدهند. چون بهشت جاي لغزشكار نيست. اگر لغزشكار در بهشت جايي ميداشت، پس چرا آدم را بيرون كردند؟ خدايي كه لغزشكار را از بهشت ميراند، هرگز لغزشكار را به آن جا راه نميدهد و اين اصلي كلي است: «ما كان الله سبحان ليدخل الجنه بشرا بأمر أخراج به منها ملكا. إن حكمه في أهل السماء و الأرض لواحد» (نهج البلاغه، خطبه 192-بند11) كسي كه تلاش و كوشش علمي يا عملي كرده و مهذب شده است، اگر خودستايي كند از همان جا سقوط ميكند.
منبع : پاسخگو