پدر مادرى من كاسب بود، من تا وقتى طلبه شدم، ايشان زنده بود. هيچ وقت نپرسيدم كه درآمد شما از كجاست؟ بعد از مردنش يكى از علماى آنجا كه پدر مادرى من چهل و پنج سال نمازهايش را به ايشان اقتدا مى كرد، براى ما نقل كرد: اين شهر ما كه در سال هزار و سيصد و بيست و دو شهر شد، خانه اى با دو اتاق رابانك ملى اجاره كرد و تابلو خود را نصب كرد. وقتى كارها را كردند و دو كارمند نيز گرفتند، دو سه ماه طول كشيد. بعد از اين كه اين بانك آماده شد، براى بازارى هاى آنجا كه شايد آن زمان پنج هزار نفر بودند، رؤساى بازار و ادارات دعوت نامه نوشتند كه بيايند و بانك را افتتاح كنند و دفترچه باز كنند. خيلى ها نيز نمى دانستند چيست. تبليغ كرده بودند كه شما هزار تومان در دفترچه بگذاريد، مثلًا سر ماه دوازده ريال اضافه مى شود.
حضرت آيت الله بروجردى نيز در آن زمان فتوا داده بودند كه جايزه اى كه خود بانك، بدون قرار داد روى پول دفترچه ها مى گذارد، عيبى ندارد. پدر مادر من با تمام مغازه هاى محل كه محدود بود و همه همديگر را مى شناختند، از آنها پرسيد:
اين بانكى كه مى گويند، من نمى فهمم يعنى چه؟ بانك چيست؟
اين مغازه دارها كه وارد بودند، براى او بانك را تعريف كردند. آن عالم مى گفت:
پدر مادر شما نزد من آمد، گفت: حضرت آيت الله، فردا بناست در شهر ما بانك افتتاح شود، آن وقت اين سيستم هاى بانكى اين همه گسترده نبود، اين همه حساب هاى مختلف و كلاه گذارى بر سر ملت و زمينه طمع براى مردم ساختن نبود.
گفت: اشك در چشم پدر مادر شما جمع شد. هنوز بانك افتتاح نشده بود و فردا بنا بود كه مردم بروند، شيرينى و شربت بخورند و حساب باز كنند. گفت: آقا! نان شهر ما دارد با حرام مخلوط مى شود، من از فردا تا روز مرگم، در اين بازار براى معامله قدم نمى گذارم. اگر نماز و روزه استيجارى براى شما آوردند، من با پول نماز و روزه استيجارى زندگى مى كنم و تا آخر عمر نيز اين گونه زندگى كرد. من نمى گويم مانند اين افراد احتياط كنيد؛ چون تا اين حد احتياط كردن باعث مى شود كه از دين فرارى شويد. اما از حرام بيّن كه بايد پرهيز كنيد.
اجتناب از حقه هاى بانكى
بعضى از كارهاى بانك ها حرام هستند. مانند اين صورتى كه نزد رييس بانك مى برند و هر دو مى دانند كه چند ميليون جنس را نفروخته است. اين صورت، قلّابى است. مى گويد: چند ميليون جنسى را كه خريدم، با شما شريك بشوم. در حالى كه اصلًا جنسى در كار نيست و اين صورت جنس ها قلّابى است. اين پولى كه مى گيرم، قرض محسوب مى شود و قهراً ربا است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: هر يك ريالش از بيست بار زناى با محرم سنگين تر است. «1» اين پول را مى شود نگرفت و نخورد.
من بايد خجالت بكشم كه در مسجد، خانه خدا، به مردم متدين، نمازجماعت خوان، هيأتى و حسينيه اى بگويم: حرام نخوريد. مگر مردم مؤمن، متدين ها، نماز جماعت خوان ها و هيأتى ها حرام مى خورند؟
منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی