فارسی
سه شنبه 04 دى 1403 - الثلاثاء 21 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عدل الهی به چه معناست؟

یکی از مسائل محوری و مهم در کلام ادیان الهی، اصل عدل و حکمت است که زیر بنای بسیاری از مسائل کلامی بشمار می رود و در ابواب مختلف به آن استناد می شود. قدمت این مسئله به زمان حضرت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بر می گردد. شیخ صدوق از حضرت علی(علیه السلام) روایت کرده که فرمود: روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مسجد نشسته بود، مردی یهودی وارد شد و پرسشهایی را در زمینه توحید و صفات خدا مطرح نمود، و از آن جمله پرسید: آیا پروردگارت ستم می کند؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: خیر، یهودی گفت به چه دلیل؟ پیامبر پاسخ داد: «لعلمه بقبحه و استغنائه عنه»؛ چون به زشتی ظلم آگاه است، و نیازی به انجام آن ندارد. یهودی گفت: آیا در این باره از جانب خدا مطلبی بر تو نازل گردیده است؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آری، آنگاه آیاتی از قرآن را برای او تلاوت نمود. (توحید صدوق، ص 398-397)
تقریباً در همه ادیانى که به خدایى متشخص اعتقاد دارند، یکى از صفات خداوند عدالت اوست. مسلمانان، یهودیان و مسیحیان خداوند را عادل می دانند و معتقدند خداوند به بندگان خود ظلم نمی کند. این مسئله آنقدر اهمیت یافت که به واسطه نفی و اثبات در این مساله - یعنی مساله عدل - متکلمین اسلامی دو نحله شدند: عدلیه1  و غیر عدلیه: عدلیه یعنی طرفداران اصل عدل الهی، و غیر عدلیه یعنی منکرین اصل عدل الهی. البته ذکر این نکته لازم  است که منکرین عدل الهی نمی گفتند خداوند ظلم می کند بلکه عدل را به گونه ای خاص تفسیر می كردند. به نظر ایشان عدل، خود حقیقتی نیست كه قبلا بتوان آن را توصیف كرده و مقیاس و معیاری برای فعل پروردگار قرار داد.
اساسا معیار و مقیاس برای فعل الهی قرار دادن نوعی تعیین و تكلیف و وظیفه، و تحدید و تقیید مشیت و اراده برای ذات حق محسوب می شود. عدل، مقیاس فعل پروردگار نیست، بلکه فعل پروردگار، مقیاس عدل است .
متکلمین شیعه عموما از عدلیه هستند و یکی از اصول دین اسلام را اصل «عدل» می دانند. از منظر قرآن نیز در عالم تکوین، ظلم و بی عدالتی در آفرینش هستی جایی ندارد و در عالم تشریع نیز عدل مهم ترین هدف بعثت انبیا تلقی گردیده است.
قرآن در موارد مختلف به این صفت الهی اشاره می کند: 2
«شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ»
«خدا كه همواره به عدل قیام دارد گواهى مى دهد كه جز او هیچ معبودى نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهى مى دهند كه] جز او كه توانا و حكیم است هیچ معبودى نیست» (آل عمران/ 18)
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حَاسِبِینَ»
«و ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مى نهیم پس هیچ كس [در] چیزى ستم نمى بیند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى آوریم و كافى است كه ما حسابرس باشیم» (انبیاء/47)
اساسا معیار و مقیاس برای فعل الهی قرار دادن نوعی تعیین و تكلیف و وظیفه، و تحدید و تقیید مشیت و اراده برای ذات حق محسوب می شود. عدل، مقیاس فعل پروردگار نیست، بلکه فعل پروردگار، مقیاس عدل است
معناى عدل
در مناسبات انسانی عدل عبارت است از ادا کردن حق دیگران و استیفای حق خود از دیگران. پس عادل کسى است که حقوق دیگران را پایمال نمى کند. تعریف عدالت در مناسبات انسانی با مسئله حق درآمیخته است. اما حق همیشه یک تکلیف را به دنبال خود دارد؛ من حق دارم مورد احترام واقع شوم و در مقال وظیفه دارم که احترام دیگران را نیز حفظ کنم. اما در مورد خداوند تکلیف معنی ندارد چرا که هیچ کس با خداوند در شرایط مساوى نیست تا با فلان عملِ خویش استحقاق خاصى پیدا کرده و از این طریق، خداوند مکلف شود. پس عدالت خداوند به چه معناست؟
«عدل» در لغت به معانی مختلفی بکار رفته است. برخی از معانی بکار رفته برای عدل عبارت است از تعادل و تناسب،  تساوی 3 و برابری4،  اعتدال در امور و حد وسط میان افراط و تفریط، استواء و استقامت:
«العدالة و المعادلة لفظ یقتضی معنی المساوات...فالعدل هو التقسیط علی سواء...»(مفردات راغب، ص 325).
اگر بخواهیم قدر متیقن تعاریف ذکر شده از معنای عدل را مدّنظر قرار دهیم می‌توانیم بگوییم زمانی مفهوم عدالت محقق می شود که هر چیزی در جایگاه مناسب خود قرار گیرد.
امام علی(علیه السلام) در کلماتشان به همین معنا از عدل اشاره می کنند:
«العدل یضع الامور مواضعها»؛ «عدل هر چیزی را در جایگاه ویژه خود قرار می دهد» (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 437)
این معنای از عدل در کلمات فلاسفه نیز به چشم می خورد؛ حکیم سبزواری در تعریف عدل گفته است:
«وضع کل شی ء فی موضعه و اعطاء کل ذی حقّ حقّه»
«هر چیزی را در جای مناسب خود نهادن، و حق هر صاحب حقی را به او اعطا نمودن» (شرح الاسماء الحسنی، ص 54)
بطور کلی تعریف فلاسفه اسلامی از مفهوم عدل را می توان در این جمله خلاصه نمود: 
«العدل هو وضع کل شىء فى موضعه»
«عدل نشاندن هر چیز در جایگاه بایسته خودش است»
این تعریف مبتنی بر این دیدگاه است که هر چیز جایگاه مشخص و معلومی در جهان دارد و وظیفه اى معیّن به عهده اوست. در مقالات بعدی بحث عدل را مورد بررسی بیشتری قرار خواهیم داد.
منابع:
1. شرح الاسماء الحسنی، حکیم سبزواری، تهران 1375.
2. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، انتشارات طلیعه نور، 1385
3. احمدبن محمدبن علی المقری فیومی، المصباح المنیر، فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، انتشارات هجرت 1383
4. سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد (حرف الشین-حرف العین)، انتشارات اسوه، سازمان حج اوقاف و امور خیریه، 1385
5. ولفسن، هری اوسترین، فلسفه علم کلام، ترجمه احمد آرام.

 


منبع : پایگاه تبیان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

رزق هم مانند عزت و ملك، مخصوص خداست
پيشواي چهارم حضرت امام زین العابدین علیه السلام
نگراني هاي مهدي (عج) از شیعیان
امام حسین علیه السلام قدردانی و ستایش
دو ويژگى شگفت انگيز امام حسین(ع)
استاد محمود علی البنا
اگر از فشار قبر می ترسید بخوانید!!
چه کسانی مورد رحمت خدا قرار نمی گیرند؟
 لزوم وصيت‏
شخصیت علمى امام سجاد علیه السلام علم و دانش امام ...

بیشترین بازدید این مجموعه

اثبات وحدانیت خدا(توحید ذاتی)
توحید نظری و توحید عملی
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
آثار ایمان به خدا در زندگی
روزانه چقدر قرآن بخوانیم؟
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^