پيشينه عاشورا
- تاریخ انتشار: 30 دى 1389
- تعداد بازدید: 324
عاشورا قبل از اسلام در زمان يهود
فيّومى در مصباح المنير گويد: از رسول خدا (ص) روايت شده: «صُومُوا يَوْمَ عاشُوراءِ وَ خالِفُوا الْيَهُودَ صُومُوا قَبْلَهُ يَوْماً وَ بَعْدَهُ يَوْماً.»
سپس گويد:
معناى حديث اين است كه يك روز قبل از عاشورا و يك روز بعد از عاشورا را هم روزه بگيريد تا از شباهت به يهود كه فقط روز دهم را روزه مىگرفتند خارج شويد. «2»
پس معلوم مىشود روز عاشورا نزد يهود از روزهاى بزرگى بوده كه در آن، روزه مىگرفتهاند.
در كتاب سنن دارمى از ابن عباس نقل شده كه او مىگفت:
رسول خدا (ص) هنگامى كه به مدينه آمد، ديد كه يهوديان روز عاشورا را روزه مىگيرند. «3» آن حضرت سؤال كرد، كه چرا روزه مىگيريد؟ گفتند: زيرا اين روزى است كه موسى بر فرعون غالب شد. پس رسول خدا (ص) به مسلمانان فرمود: شما به امت موسى (ع) اولى هستيد پس شما هم روز عاشورا را روزه بگيريد. «4»
و همين روايت با مختصر تفاوتى در سنن ابن ماجه نيز نقل شده است. «1» در كتاب محلى از ابن حزم از عطاء نقل شده كه او مىگويد:
از ابن عباس شنيدم، مىگفت با يهوديان (در روزه روز عاشورا) مخالفت كنيد هم نهم را روزه بگيريد و هم دهم را (تا معلوم باشد اين روزه روزه آنان نيست). «2»
در كتاب صحيح بخارى و نيل الأوطار از أبو موسى نقل كردهاند: «إِنَّ يَوْمَ عاشُوراءِ تُعَظِّمُهُ الْيَهُودُ وَ تَتَّخِذُهُ عيداً، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «صُومُوهُ أَنْتُمْ».» «3»
در جمهرة اللغة آمده: «وَ الْعاشُوراءُ قَدْ تَكَلَّمُوا بِهِ قَديماً وَ كانَتِ الْيَهُودُ تَصُومُهُ فَقالَ النَّبِىُّ (ص):
«نَحْنُ أَحَقُّ بِصَوْمِهِ».» «4»
در صحيح مسلم آمده:
«كانَ أَهْلُ خَيْبَرٍ (يهودى بودند) يَصُومُونَ يَوْمَ عاشُوراء وَ يَتَّخِذُونَهُ عيداً وَ يَلْبَسُونَ نِساءَهُمْ فيهِ حُلِيَّهُمْ وَ شارَتَهُمْ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «فَصُومُوهُ أَنْتُمْ».» «5»
عاشورا در ميان مسيحيان پيش از اسلام
در مصباح المنير آمده:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صامَ عاشُوراءَ فَقيلَ لَهُ: إِنَّ الْيَهُودَ وَ النَّصارى تُعَظِّمُهُ فَقالَ: «إِذا كانَ الْعامُ الْمُقْبِلُ صُمْنَا التَّاسِعَ».» «6»
ظاهراً مقصود حضرت اين بوده كه روز نهم را به روز دهم مىافزاييم تا شبيه به كار يهود و نصارا نباشد.
از اين نقل مصباح المنير برمىآيد، كه مسيحيان هم عاشورا را گرامى مىداشتهاند.
اما در اين مورد غير از اين مصدر تا كنون به مدرك ديگرى برنخوردهايم.
عاشورا در زمان جاهليت و ميان قريش
در سنن دارمى روايت شده كه رسول خدا (ص) فرمود:
اين روز، روز عاشورا است و قريش اين روز را در جاهليت روزه مىگرفتند، پس هر كدام شما (مسلمين) دوست دارد، روزه بگيرد و هر كدام دوست دارد، روزه را ترك كند. «1»
در كتاب موطأ مالك آمده: «إِنَّ عائِشَةَ قالَتْ: كانَ يَوْمُ عاشُوراءِ يَوْماً تَصُومُهُ قُرَيْشُ فِى الْجاهِلِيَّةِ وَ كانَ الرَّسُولُ (ص) يَصُومُهُ فِى الْجاهِلِيَّةِ ...» «2»
در صحيح بخارى نقل شده: «إِنَّ قُرَيْشاً كانَتْ تَصُومُ يَوْمَ عاشُوراءِ فِى الْجاهِلِيَّةِ ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّه (ص) بِصِيامِهِ حَتّى فُرِضَ رَمَضانُ ...» «3»
در كتاب نيل الأوطار آمده: «إِنَ أَهْلَ الْجاهِلِيَّةِ كانُوا يَصُومُونَ يَوْمَ عاشُوراء وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) صامَهُ وَ الْمُسْلِمُونَ قَبْلَ أَنْ يُفْرَضَ رَمَضانُ.» «4»
عاشورا بعد از اسلام و قبل از وجوب روزه ماه رمضان
در صحيح بخارى از ابن عمر نقل شده: «صامَ النَّبِىُّ (ص) عاشُوراءَ وَ أَمَرَ بِصِيامِهِ فَلَمَّا فُرِضَ رَمَضانُ تَرَكَ.» «5»
و نيز در صحيح بخارى از عايشه نقل شده:
رسول خدا (ص) به روزه روز عاشورا امر كرد تا هنگامى كه روزه ماه رمضان واجب شد.
آن گاه فرمود: «هر كس مىخواهد، روز عاشورا را روزه بگيرد و هر كس مىخواهد افطار كند.» «6»
در كتاب جامع أحاديث الشيعه از كتاب من لايحضره الفقيه از امام باقر (ع) نقل شده:
محمد بن مسلم و زراره از آن حضرت از روزه روز عاشورا سؤال كردند، فرمود:
كانَ صَوْمُهُ قَبْلَ شَهْرِ رَمَضانَ فَلَمَّا نَزَلَ شَهْرُ رَمَضانَ تُرِكَ. «1»
روزه آن قبل از (تشريع روزه) ماه رمضان (معمول) بوده ولى پس از نزول روزه ماه رمضان ترك شده است.
عاشورا پس از وجوب روزه ماه رمضان
در روايات شيعه آمده:
وَ أَمَّا الصَّوْمُ الَّذى يَكُونُ صاحِبُهُ فيهِ بِالْخِيارِ فَصَوْمُ يَوْمِ الْجُمُعَةِ- إِلى أَنْ قالَ- وَ صَوْمُ يَوْمِ عاشُوراء فَكُلُّ ذلِكَ صاحِبُهُ بِالْخِيارِ إِنْ شاءَ صامَ وَ إِنْ شاءَ أَفْطَرَ. «2»
و نيز از امام باقر (ع) روايت شده:
إِنَّ عَلِيّاً (ع) قالَ: صُومُوا الْعاشُوراءَ التَّاسِعَ وَ الْعاشِرَ فَإِنَّهُ يُكَفِّرُ ذُنوبَ سَنَةٍ. «3»
و نيز از امام باقر (ع) روايت شده: «صِيامُ يَوْمِ عاشُوراءَ كَفَّارَةُ «4» سَنَةٍ» «5»
در كنز العمال روايت شده: «لَمَّا فُرِضَ صَوْمُ رَمَضانَ سُئِلَ النَّبِىُّ (ص) عَنْ صَوْمِ عاشُوراءَ، فَقالَ:
«هُوَ يَوْمٌ مِنْ أَيَّامِ اللَّهِ تَعالى فَمَنْ شاءَ صامَهُ وَ مَنْ شاءَ تَرَكَهُ». «6»
و نيز در همان كتاب: «عَنْ عَمَّارِ بْنِ ياسِرٍ قالَ: «أُمِرْنا بِصِيامِ عاشُوراء قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ رَمَضانُ فَلَمَّا نَزَلَ رَمَضانُ لَمْنُؤْمَرْ بِهِ». «7»
و در همان كتاب: «عَنْ قَيْسِ بْنِ سَعْدٍ قالَ: «كُنَّا نَصُومُ عاشُوراءَ ... قَبْلَ أَنْ يَنْزِلَ عَلَيْنا صَوْمُ رَمَضانَ ... فَلَمَّا نَزَلَ لَمْنُؤْمَرْ بِهِ وَ لَمْ نَنْهَ عَنْهُ وَ نَحْنُ نَفْعَلُ». «8»
روايات
مستفاد از اين روايات و دهها روايت ديگر كه در كتابهاى حديثى سنى و شيعه نقل شده، «1» اين است كه عاشورا از زمان حضرت موسى (ع) تا بعثت رسول خدا (ص) و از بعثت تا هنگام وجوب روزه ماه رمضان و همچنين پس از آن مورد تعظيم و از ايام اللَّه بوده است و همواره با انجام روزه در آن، بزرگ داشته مىشده است.
در اين جا اين پرسش پيش مىآيد، كه علت عظمت اين روز و از ايام اللَّه بودن آن چيست؟
زيرا غالباً زمانها به واسطه حوادث مهمى كه در آنها اتفاق مىافتد، عظمت پيدا مىكنند؛ مانند روز ميلاد رسول خدا (ص)، روز بعثت و روز وفات آن بزرگوار و روز تولد امير مؤمنان (ع) و روز غدير و روز شهادت آن گرامى.
در پاسخ اين سؤال مطالبى در كتابها نقل شده و برخى از آنها مورد خدشه قرار گرفته است. «2» اما گويا از يك نكته غفلت شده، كه علت عظمت اين روز، حادثه كربلا باشد و بزرگداشت اين روز از همان زمان حضرت موسى (ع) نيز به همين علت بوده و شاهد آن، روايتى است كه در پايان اين مقال نقل خواهيم كرد و اگر همه حوادثى كه گفته شده در اين روز اتفاق افتاده، مطابق با واقع باشد، باز از همه مهمتر و عظيمتر حادثه كربلاست.
روز عاشورا پس از واقعه كربلا
دشمنان اهل بيت و بنى اميه لعنةاللَّه عليهم پس از حادثه كربلا با سوء استفاده از روايات مربوط به روزه و بزرگداشت عاشورا مطلبى را عنوان و مطرح و تبليغ كردند، كه با اساس دين و مكتب منافات داشت و آن، اين كه چون در اين روز امام حسين (ع) كشته شده و كشتن امام حسين (ع) و اهل بيت و ياران او- نعوذ باللَّه- كار بسيار خوب و مستحسنى بوده، پس اين روز، روز با بركتى شده و به اين خاطر بايد اين روز را روزه گرفت.
متأسفانه اين مطلب صد در صد انحرافى، ميان گروهى از مسلمانان ظاهرى نفوذ كرد كه در زيارت عاشوراى امام حسين (ع) آمده:
«وَ هذا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ».
از اين تاريخ است كه روزه روز عاشورا به دو عنوان مىتوانست انجام شود:
1) به عنوان اين كه از ايام اللَّه است، مانند اين كه قبل از حادثه كربلا روز عاشورا را روزه مىگرفتند، يا به عنوان واجب و يا مستحب.
2) به عنوان اين كه چون يزيد امام حسين (ع) را ظاهراً از بين برده، بايد روزه گرفت و از همين تاريخ است، كه امامان معصوم ما با روشنگرى و احياناً نهى از روزه عاشورا و حتى با بيان اين كه در روز عاشورا تا نزديك غروب چيزى نخوريد و نياشاميد؛ اما نزديك غروب قدرى چيزى بخوريد تا روزه اصطلاحى نباشد، با اين فكر كفرآميز كه ريشه در دشمنى با اهل بيت (ع) دارد، مبارزه و مخالفت كردند.
امام صادق (ع) به عبداللَّه بن سنان فرمود:
لا تَجْعَلْهُ صَوْماً كُمَّلًا وَلْيَكُنْ إِفْطارُكَ بَعْدَ صَلوةِ الْعَصْرِ بِساعَةٍ عَلى شَرْبَةٍ مِنْ ماء. «1»
زراره از امام صادق و امام باقر (ع) نقل كرده كه به او فرمود: «لا تَصُمْ يَوْمَ عاشُوراء ....» «2»
جعفر بن عيسى گويد:
سَأَلْتُ الرِّضا (ع) عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عاشُوراء وَ ما يَقُولُ النَّاسُ فيهِ فَقالَ (ع): «عَنْ صَوْمِ ابْنِ مَرْجانَةَ تَسْأَلُنى؟ ذلِكَ يَوْمٌ صامَهُ الأَدْعِياءُ مِنْ آلِ زِيادٍ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَوْمٌ تَشَأَّمَ بِهِ آلُ مُحمَّدٍ وَ يَتَشَأَّمُ بِهِ أَهْلُ الإِسْلامِ وَ الْيَومُ الْمُتَشَأَّمُ بِهِ الإِسْلامُ وَ أَهْلُهُ لايُصامُ فيهِ وَ لايُتَبَرَّكُ بِهِ ... وَ يَوْمُ عاشوراء قُتِلَ فيهِ الْحُسَيْنُ وَ تَبَرَّكَ بِهِ ابْنُ مَرْجانَةَ وَ تَشَأَّمَ بِهِ آلُ مُحمَّدٍ (ص) فَمَنْ صامَهُما أَوْ تَبَرَّكَ بِهِما، لَقَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَمْسُوخُ الْقَلْبِ وَ كانَ مَحْشَرُهُ مَعَ الَّذينَ سَنُّوا صَوْمَهُما وَ التَّبَرُّكَ بِهِما». «3»
امام صادق (ع) فرمود:
«مَنْ صامَهُ كانَ حَظُّهُ مِنْ صِيامِ ذلِك الْيَوْمِ حَظُّ ابْنِ مَرْجانَةَ وَ آلِ زِيادٍ» قالَ الرَّاوى: قُلْتُ: وَ ما كانَ حَظُّهُمْ مِنْ ذلِك الْيَوْمِ؟ قالَ: «النَّارُ، أَعاذَنَا اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُ مِنَ النَّارِ». «4»
امام صادق (ع) فرمود:
أَمَّا أَنَّهُ صِيامُ يَوْمٍ ما نَزَلَ بِهِ كِتابٌ وَ لاجَرَتْ بِهِ سُنَّةٌ إِلَّا سُنَّةُ آلِ زِيادٍ بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ (ع)». «1»
ظاهراً مقصود روزه، آن طور كه بنى أميه مىگفتند، است و چند روايت ديگر نيز به همين مضمون در روايات باب صيام عاشورا در كتابهاى حديثى مانند جامع أحاديث الشيعة نقل شده است. «2»
بنابراين جمع بين اين دو گروه روايت (يعنى رواياتى كه دلالت بر مطلوبيت صوم عاشورا و رواياتى كه دلالت بر عدم مطلوبيت آن دارد)، بسيار روشن است.
مرحوم مقدس اردبيلى در كتاب شرح ارشاد در شرح فتواى علامه حلى به استحباب روزه عاشورا، به شرط اين كه به خاطر محزون بودن از شهادت امام حسين (ع) باشد فرموده است:
روايات در اين مورد مختلف است، برخى دلالت بر استحباب دارد و مىگويد: روزه عاشورا كفاره گناه يك سال است و روزه تاسوعا و عاشورا كفاره گناه يك سال است و رسول خدا (ص) اين روز را روزه گرفته است ... برخى ديگر از روايات دلالت بر كراهت بلكه حرمت دارد؛ مانند روايتى كه روزه اين روز، سنت آلزياد و روزه ابنمرجانه است ... براى جمع بين اين دو گروه روايت، مىتوان گفت، گروه دوم مربوط به روزه عاشورا به عنوان تبرك و شكر به خاطر شهادت امام حسين (ع) است، كه روزه به اين منظور حرام است و اگر به اين منظور هم نباشد، ممكن است، به خاطر اين كه تشابه به سنت دشمنان اهل بيت (ع) است و روزه دار در اين روز به آنان شباهت پيدا مىكند، مكروه باشد. كما اين كه اتصاف به اوصاف يهود و نصارا مكروه است. اما اين كه علامه حلى فرمود: «در صورتى كه به خاطر حزن باشد، مستحب است» مقصود اين است كه هيچ شباهتى به كار بنى أميه كه به خاطر سرور و شكر روزه مىگرفتند، نداشته باشد. «3»
صاحب جواهر هم در شرح قول محقق «يُسْتَحَبُّ صَوْمُ عاشُورا عَلى وَجْهِ الْحُزْنِ» فرموده است: «لا أَنْ يَكُونَ عَلى جِهَةِ التَّبَرُّكِ وَ الشُّكْرِ وَ بِذلِكَ جَمَعَ الشَّيْخانُ وَ غَيْرُهُما بَيْنَ الرِّواياتِ الدَّالَّةِ عَلَى الْمَطْلُوبِيَّةِ وَ النُّصُوصِ الْمُتَضَمِّنَةِ لِلنَّهْىِ عَنْ صَوْمِهِ ....» «1»
مرحوم محدث قمى (ره) در ماده عشر سفينةالبحار مطلب شگفتآورى در اين زمينه از يكى از علماى اهل تسنن (شيخ عبدالقادر جيلانى) نقل كرده است، كه خواندنى است.
چند يادآورى
متأسفانه موضوع عيد دانستن روز عاشورا بعد از حادثه كربلا كه از شيطنتهاى بنى أميه بود، در ميان گروههايى از مسلمانان نفوذ كرد و باقى ماند و گويا هنوز هم در برخى از بلاد برخى ممالك اسلامى اين سنت سراسر بدعت و ضد ارزش برقرار است.
مرحوم كراجكى (ره) كه از علماى سده پنجم شيعه است، در رساله التعجب مىنويسد:
«وَمِنْعَجيبِأَمْرِهِمْ دَعْواهُمْمَحَبَّةَ أَهْلِالْبَيْتِ (ع) مَعَ مايَفْعَلُونَ يَوْمَالْمُصابِ بِالْحُسَيْنِ (ع) مِنَ الْمُواظَبَةِ عَلَى الْبِرِّ وَ الصَّدَقَةِ وَ الُمحافَظَةِ عَلَى الْبَذْلِ وَ النَّفَقَةِ وَ التَّبَرُّكِ بِشِراءِ مِلْحِ السَّنَةِ وَ التَّفاخُرِ بِالْمَلابِسِ الْمُنْتَخَبَةِ وَ الْمُظاهَرَةِ بِتَطَيُّبِ الأَبْدانِ ... مِنْ أَسْبابِ الأَفْراحِ وَالْمُسِرَّاتِ وَ اعْتِذارِهِمْ فى ذلِكَ بِأَنَّهُ يَوْمٌ لَيْسَ كَالأَيَّامِ وَ أَنَّهُ مَخْصُوصٌ بِالْمَناقِبِ الْعِظامِ وَ يَدَّعُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تابَ فيهِ عَلى آدَمَ فَكَيْفَ وَجَبَ أَنْ يُقْضى فيهِ حَقُّ آدَمَ فَيُتَّخَذُ عيداً وَ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُقْضى حَقُّ سَيِّدِ الأَوَّلينَ وَ الآخِرينَ مُحَمَّدٍ خاتِمِ النَّبيّين (ص) فى مُصابِهِ بِسِبْطِهِ وَ وَلَدِهِ وَ رَيْحانَتِهِ وَ قُرَّةِ عَيْنِهِ وَ بِأَهْلِهِ الَّذينَ أُصيبُوا وَ حَريمِهِ الَّذينَ سُبُّوا وَ هُتِكُوا ....» «2»
* تهذيب الأحكام از شيخ طوسى از امام محمد باقر (ع):
«لَزِقَتِ السَّفينَةُ يَوْمَ عاشُوراء عَلَى الْجُودى فَأَمَرَ نُوحُ (ع) مَنْ مَعَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِنْسِ أَنْ يَصُومُوا ذلِكَ الْيَوْمَ».
«وَ قالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع): أَتَدْرُونَ ما هذَا الْيَوْمُ؟ هذَا الْيَوْمُ الَّذى تابَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فيهِ عَلى آدَمَ وَ حَوَّا (ع) وَ هذَا الْيَوْمُ الَّذى فَلَقَ اللَّهُ فيهِ الْبَحْرَ لِبَنى إسْرائيلَ فَأَغْرَقَ فِرْعَوْنَ وَ مَنْ مَعَهُ وَ هذَا الْيَوْمُ
الَّذى غَلَبَ مُوسى (ع) فِرْعَوْنَ وَ هذَا الْيَوْمُ الَّذى وُلِدَ فيهِ إِبْراهيمُ (ع)، هذَا الْيَوْمُ الَّذى تابَ اللَّهُ فيهِ عَلى قَوْمِ يُونُسَ (ع) وَ هذَا الْيَوْمُ الَّذى وُلِدَ فيهِ عيسَى بْنُ مَرْيَمَ (ع) وَ هذَا الْيَوْمُ الَّذى يَقُومُ فيهِ الْقائِمُ (ع)». «1»
* دعائم الاسلام از قاضى نعمان مصرى:
«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) أَنَّهُ قالَ: «اسْتَوَتِ السَّفينَةُ يَوْمَ عاشُوراء عَلَى الْجُودى فَامَرَ نُوحُ (ع) مَنْ مَعَهُ مِنَ الإِنْسِ وَ الْجِنِّ بِصَوْمِهِ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذى تابَ اللَّهُ فيهِ عَلى آدَمَ (ع) هُوَ الْيَوْمُ الَّذى يَقُومُ فيهِ قائِمُنا أَهْلَ الْبَيْتِ (ع)».» «2»
شفاء الصدور از حاج ميرزا أبو الفضل تهرانى:
شيخ صدوق از جبلّه مكيّه نقل كرده كه شنيدم از ميثم تمار (رض) كه فرمود: واللَّه مىكشند اين امت پسر پيغمبر خود را در محرم در روز دهم. و هر آينه اعداء حق سبحانه و تعالى اين روز را روز بركت قرار دهند، و همانا اين كار شدنى است و پيشى گرفته است در علم خداى تعالى و من مىدانم، آن را به عهدى كه از مولايم اميرالمؤمنين (ع) به من رسيده. تا آن جا كه جبلّه مىگويد: گفتم: چگونه مردم روز قتل حسين (ع) را روز بركت قرار دهند؟ پس ميثم بگريست و فرمود: حديثى وضع كنند، كه آن روزى است، كه خداى تعالى در آن توبه آدم را قبول كرد- با اين كه خداى تعالى در ذيحجّه توبه آدم را قبول كرد- و گمان مىكنند كه آن روزى است كه خداى تعالى يونس را از شكم ماهى بيرون آورد- با اين كه خداى تعالى يونس را در ذيقعده از شكم ماهى برآورد- و گمان مىكنند كه آن روزى است كه سفينه نوح بر جودى قرار گرفت- با اين كه استواى سفينه در روز هجدهم ذيحجه بود- و گمان مىكنند كه آن روزى است كه خدا دريا را براى موسى بشكافت- با اين كه اين كار در ربيع الاول بود. «3»
در مجله الهادى كه سالهاى قبل از پيروزى انقلاب در قم منتشر مىشد. (شماره دوم سال هفتم) در مقالهاى پيرامون عاشورا و روزه يهود در اين روز بحث شده است. نويسنده آن مقاله معتقد است تمام رواياتى كه دلالت بر روزه گرفتن يهودىها در عاشورا دارد، جعلى است و اين قبيل روايات در جهت كار بنى أميه بوده، كه موضوع كربلا و حادثه عاشورا را لوث كنند. وى مىنويسد:
«فى واقِعِنا الْحاضِرِ لانَجِدُ أَىُّ يَهُودِىٍّ يَصُومُ فِى الْعاشِرِ مِنْ مُحَرَّمٍ أَوْ يَعِدُّهُ عيداً وَ لَمْيُوجَدْ فِى السِّجِلاتِ التَّاريخِيَّةِ ما يُشيرُ إِلى أَنَّهُمْ صامُوا فِى الْعاشِرِ مِنْ مُحَرَّمٍ أَوْ عَدُوّهُ عيداً ... بَلِ الْيَهُودُ يَصُومُونَ يَوْمَ الْعاشِرِ مِنْ شَهْرِ تِشْرينٍ وَ هُوَ الشَّهْرُ الأَوَّلُ مِنْ سَنَتِهِمْ فى تَقْويمِهِمْ وَ تاريخِهِمْ إِلّا أَنَّهُمْ لايُسَمُّونَهُ يَوْمَ عاشُورا بَلْ يَوْمَ أَوْ عيدَ كيپُور.» «1»
براى بررسى اين مطالب لازم است، به مصادر معتبرى كه درباره روزه يهود بحث كردهاند، رجوع كنيم:
قاموس كتاب مقدس تأليف مستر هاكس آمريكايى:
روزه كفاره: روزه مهم ساليانهاى است كه با آرامى و استراحت و روزه در دهم ماه تشرين يعنى پنج روز قبل از عيد خيمهها نگاه داشته مىشد ... كه فعلًا اين عيد در دهه اول اكتبر واقع مىشود .... «2»
* دائرة المعارف فارسى از مصاحب:
عاشورا اصلًا نام روز دهم محرم نبوده است؛ بلكه روز دهم ماه تشرين بوده است، كه يهوديان از يهوديان عرب در آن روز، روزه كيپور مىگرفتند ....
تشرين نام يكى از ماههاى تقويم يهود كه ماه اول سال عرفى و ماه هفتم سال دينى است و مطابق با قسمتى از سپتامبر و اكتبر فرنگى مىباشد ... جشن سال نو در روزهاى اول و دوم تشرين برگزار مىشود. يوم كيپور در روز دهم .... «3»
* التفهيم از ابوريحان بيرونى:
كبور چيست؟ «4» دهم روز است، از تشرين و زين جهت گاه گاه او را عاشورا خوانند. «5» فأما نام كبّور اندر زبان عبرى از كفاره گناهان است و اين يك روز است، كه بر جهودان روزه داشتن فريضه كرده آمد ... و اندازه اين روز بيست و پنج ساعت است و ابتدا كنند روز نهم، پيش از آفتاب فرو شدن به نيم ساعت و تمام شود، چون آفتاب فرو شود، روز دهم و نيم ساعت بگذرد؛ آنگه روزه بگشايند. «1»
گنجينهاى از تلمود: در گنجينهاى از تلمود نيز راجع به روزه روز كيپور مفصل بحث شده است. «2»
الآثار الباقيه از ابوريحان بيرونى:
«تَشْرينَ وَ هُوَ ثَلاثُونَ يَوْماً ... وَ فِى الْيَوْمِ الْعاشِرِ مِنْهُ صَوْمُ الْكَبُّورِ وَ يُدْعَى الْعاشُوراءُ وَ هُوَ الصَّوْمُ الْمَفْرُوضُ مِنْ بَيْنِ سائِرِ الصِّيامِ، فَإِنَّها نَوافِلُ وَ يُصامُ هذَا الْكَبُّورُ مِنْ قَبْلِ غُرُوبِ الشَّمْسِ مِنَ الْيَوْمِ التَّاسِعِ بِنِصْفِ ساعَةٍ إِلى ما بَعْدِ غُرُوبِها فِى الْيَوْمِ الْعاشِرِ بِنِصْفِ ساعَةٍ تَمامٍ خَمْسَ وَ عِشْرينَ ساعَةً ... وَ صَوْمُهُ كَفارَةٌ لِكُلِّ ذَنْبٍ عَلى وَجْهِ الْغَلَطِ وَ يَجِبُ عَلى مَنْ لَمْ يَصِمْهُ مِنَ الْيَهُودِ الْقَتْلَ عِنْدَهُمْ وَ فيهِ يُصَلّى خَمْسَ صَلَواتٍ وَ يَسْجُدُ فيها ....» «3»
* سِفْر لاويان تورات باب شانزدهم:
و اين براى شما فريضه دائمى باشد، كه در روز دهم از ماه هفتم جانهاى خود را ذليل سازيد و هيچ كار مكنيد ... زيرا كه در آن روز كفاره براى تطهير شما كرده خواهد شد و از جميع گناهان خود به حضور خداوند طاهر خواهيد شد .... «4»
ظاهر عبارات اين كتابها مؤيد همان مطلبى است كه در مقاله مجله الهادى آمده زيرا دهم تشرين با دهم محرم هميشه يك روز نيست. بله، ممكن است گاهى در يك روز هر دو واقع شوند، در صورتى كه ظاهر روايات و مطالبى كه قبلًا در اين مقاله آورديم، اين است كه يهود همواره در دهم ماه محرم روزه مىگرفتند.
اما با اين وصف نمىتوان قضاوت قطعى كرد؛ زيرا خلاف واقع بودن آن همه روايت و گفتارهاى اهل لغت هم بعيد به نظر مىرسد و شايد دو مطلبى كه در ذيل از دائرة المعارف فارسى و از مرحوم علامه حاج ميرزا ابو الحسن شعرانى نقل مىكنيم، بتواند اين شبهه را دفع و يا دست كم ضعيف كند.
در دائرة المعارف فارسى آمده:
تقويم يهود به سبب قواعد گوناگونى كه براى تنظيم اعياد دينى دارند، پيچيده است. سال دينى اول نيسان و سال عرفى از اول تشرين آغاز مىشود. «1»
علامه شعرانى (ره):
ابوريحان بيرونى و بعضى از مفسران كه اهل فن (نجوم) بودند، گويند: نسىء آن بود كه هر سه سال يك بار يك ماه بر عدد ماههاى سال مىافزودند و آن سال را سيزده ماه مىگرفتند تا ماهها از فصل خود تغيير نكند و محرم كه آغاز سال است، منطبق با اول بهار باشد. تقريباً چنان كه اكنون رسم يهود است. در هر سه سال يك سال را سيزده ماه مىگيرند و ماههاى آنها كه قمرى است از محل خود در فصول شمسى تغيير نمىكند. عرب تقليد يهود مىكردند و بدين عمل قهراً ماهها از جاى حقيقى خود تغيير مىكردند. نه آن كه عمداً حج را از ماهى به ماه ديگرى تغيير دهند، بلكه اين نتيجه افزودن يك ماه است و گرنه خود آنها همه ماهى را كه در آن حج مىكردند ذو الحجه مىناميدند و در واقع ذو الحجه نبود و اختلاف راويان در آن است كه آيا آن ماه زائد را چه مىناميدند؛ صفر يا محرم يا غير آن؟ و آن چندان مهم نيست .... «2»
قال العلامة الشعرانى (ره) فى حاشية الوافى:
إِعْلَمْ أَنَّ يَوْمَ عاشُورا كانَ يَوْمَ صَوْمِ الْيَهُودِ وَ لا يَزالُونَ يَصُومُونَ إِلَى الْآنِ وَ هُوَ الصَّوْمُ الْكَبيرِ «3» وَ وَقْتُهُ الْيَوْمُ الْعاشِرُ مِنَ الشَّهْرِ الْأَوَّلِ مِنَ السُّنَّةِ وَلِما قَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْمَدينَةَ كانَ اوَّلَ سَنَةِ الْيَهُودِ مُطابَقاً لِأَوَّلِ الُمحَرَّمِ وَ كَذلِكَ بَعْدَهُ إلى أَنْ حُرِّمَ النَّسىءُ وَ تُرِكَ فِى الْاسْلامِ وَبَقِىَ عَلَيْهِ الْيَهُودُ إِلى زَمانِنا هذا. فَتَخَلَّفَ اوَّلُ سَنَةِ الْمُسْلِمينَ عَنْ اوَّلِ سَنَتِهِمْ. وَافْتَرَقَ يَوْمُ عاشُورا عَنْ يَوْمِ صَوْمِهِمْ وَذلِكَ لِأَنَّهُمْ يَنْسَئُونَ إِلى زَمانِنا فَيَجْعَلُونَ فى كُلِّ ثَلاثَ سِنينَ سِنَةً واحِدَةً ثَلاثَةَ عَشَرَ أَشْهُراً، كَما كانَ يَفْعَلُهُ الْعَرَبُ فِى الْجاهِلِيَّةِ، فَصامَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَالْمُسْلِمُونَ يَوْمَ عاشُوراءَ، كَما كانُوا يَصُومُونَ وَ قالَ نَحْنُ أَوْلى بِمُوسى مِنْهُمْ إِلى أَنْ نُسِخَ وُجُوبُ صَوْمِهِ بِصَوْمِ رَمَضانَ وَ بَقِىَ الْجَوازُ. وَ قالَ فِى الرَّوْضِ الْأَنْفِ: انَّهُمْ يَعْنِى الْعَرَبَ كانُوا يَنْقُلُونَهُ يَعْنى أَوّلَ الُمحَرَّمِ عَلى حَسَبِ الشُّهُورِ الشَّمْسِيَّةَ. «1»
يك حديث بسيار جالب
و اما روايتى كه موجب شد، اين مقاله را تنظيم كنم و قبلًا وعده نقل آن را دادم، در مجمعالبحرين از طريحى و مستدرك سفينةالبحار از نمازى نقل شدهاست و مستفاد از آن اين است، كه يوماللَّه بودن عاشورا به خاطر وقوع حادثه بسيار عظيم شهادت سيدالشهداء (ع) در اين روز است و اين مطلب را خداى متعال به حضرت موسى (ع) فرموده است و بنابراين مىتوان گفت، اگر روز عاشورا در ميان يهود و ديگران كه پس از آنها بودهاند، احترامى داشته، به جهت اين بوده، كه حضرت موسى (ع) آنان را به اين كار امر كرده و امر او به خاطر اين بوده، كه از راه وحى، به عظمت اين روز پى برده است و البته اين حديث، با وقوع حوادث مهم ديگر در اين روز، منافات ندارد.
اينك متن روايت:
فى حَديثِ مُناجاةِ موسى «2» وَقَدْ قالَ يا رَبِّ لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ (ص) عَلى سائِرِ الأُمَمِ؟ فَقالَ اللَّهُ تَعالى: فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصالٍ. قالَ مُوسى: وَ ما تِلْك الْخِصالُ الَّتى يَعْمَلُونَها؟ حَتّى آمُرَ بَنى إِسْرائيلَ يَعْمَلُونَها. «3»
قالَ اللَّهُ تَعالى: الصَّلوةُ وَ الزَّكوةُ وَ الصَّومُ «4» وَ الْحَجُّ وَ الْجِهادُ وَ الْجُمُعَةُ، «5» وَ الْجَماعَةُ وَ الْقُرآنُ وَ الْعِلْمُ، «6» وَ الْعاشُوراءُ.
قالَ مُوسى (ع) يا رَبِّ وَ مَا الْعاشُوراءُ؟ قالَ: الْبُكاءُ وَ التَّباكى «1» عَلى سِبْطِ مُحَمِّدٍ (ص) وَ الْمَرْثِيَةُ وَ الْعَزاءُ عَلى مُصيبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفى.
يا مُوسى ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبيدى فى ذلِك الزَّمان بَكى أَوْ تَباكى و تَعَزّى عَلى وُلْدِ الْمُصْطَفى إِلّا وَ كانَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ثابِتاً فيها. وَما مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مالِهِ فى مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّهِ (ص) طَعاماً وَ غَيْرَ ذلِك دِرْهَماً أَوْ ديناراً إِلَّا وَ بارَكْتُ لَهُ فى دارِ الدُّنْيا الدِّرْهَمَ بِسَبْعينَ دِرْهَماً وَ كانَ مُعافاً فِى الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ. «2»
وَ عِزَّتى وَ جَلالى ما مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سالَ دَمْعُ عَيْنَيْهِ فى يَوْمِ عاشُوراءَ .... «3»