در بدو امر به نظر مىرسد كه تعبير زنندهاى است : از بندگى تا خدايى !! مگر ممكن است بندهاى از مرز بندگى خارج گردد و پا در مرز خدايى بگذارد ؟ « أَيْنَ التُّرابُ وَرَبّ الأَرْبابِ » .
به قول عارف شبسترى :
سيه رويى زممكن در دو عالم
جدا هرگز نشد واللّه اعلم
راست است ، ولى مقصود از ربوبيّت خدايى نيست ، ربوبيّت يعنى خداوندگارى نه خدايى .هر صاحب قدرتى خداوندگار آن چيزهايى است كه تحت نفوذ و تصرّف اوست . جناب عبدالمطّلب به ابرهه كه به قصد خراب كردن كعبه آمده بود گفت : « إِنّى رَبُّ الإِبِلِ وَإِنَّ لِلْبَيْتِ رَبّاً » .مىدانيم كه بشر طالب قدرت است ، همواره در تلاش بوده و هست كه راهى پيدا كند بر خود و بر جهان تسلّط پيدا كند . فعلاً درباره اين كه چه راههايى را براى اين هدف برگزيده و در آن راه كامياب و يا ناكام شده است كارى نداريم .در ميان آن راهها يك راه است كه وضع عجيبى دارد ، از اين نظر كه انسان تنها وقتى از اين راه استفاده مىكند كه چنان هدفى نداشته باشد ، يعنى هدفش كسب
قدرت و تسلّط بر جهان نباشد ، بلكه هدفش در نقطه مقابل اين هدف باشد ، يعنى هدفش تذلّل ، خضوع و فنا و نيستى از خود باشد . آن راه عجيب راه عبوديّت است .
برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان