فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نگاه رحيميّه حق و تبديل انسان به شجره طيّبه‏

 به بحث نگاه رحيميّه و ربوبيّه خدا به تربيت انسان برگرديم. معناى نگاه رحيميه اين است كه خداوند متعال عاشق رشد نهال وجود انسان، در اين باغ آفرينش است و- به تعبير پروردگار در سوره مباركه ابراهيم عليه السلام دوست دارد اين انسان- تبديل به شجره طيبه شود. شجره طيبه اى كه بر چهار اصل استوار است. (كه خود اين چهار اصل چگونه از متن آيه در مى آيد، داستان ديگرى است كه بحث سنگينى را مى طلبد.)
انسان بر اساس تبديل شدن به شجره طيبه، و تنه و ميوه اين درخت و نيروى شگفت احساس در اين درخت، با رحيميت و ربوبيت پروردگار به جايى مى رسد كه حقايق را مى تواند حسّ كند و در حسّ كردن خود اشتباه نكند؛ يعنى در كنعان بنشيند، در حالى كه پروردگار عالم آشكارا چيزى به او خبر نداده، از همان روزى كه حضرت يوسف عليه السلام را به چاه انداختند، خدا حادثه را از حضرت يعقوب عليه السلام پوشيده نگاه داشت، كه اگر خبر دار شده بود، سريع طنابى برمى داشت و سوار بر اسب تيزپا، به همان صحراى اطراف كنعان مى رفت و چاه را نيز مى شناخت و فرزندش را از چاه در مى آورد. پدر خبر دار كه هيچ وقت بى تفاوت نمى شود. پس اين كه حضرت يعقوب عليه السلام از خانه بيرون نيامد و به دنبال فرزندش نرفت، به اين دليل است كه خدا داستان را از او پنهان نگهداشته بود و اگر خبردار مى شد كه محبوبش در مصر است، اگر با اسب تيز رو مى خواست برود، امام سجاد عليه السلام مى فرمايد: حدود هجده شبانه روز طول مى كشيد تا اين مسير را برود. پيامبرى متين، با وقار و با عظمت بلند مى شد و به مصر مى رفت، عزيز مصر را مى ديد و به او مى گفت: اين برده اى كه خريده اى، برده نيست، او آزاد است و پسر من است و من يعقوب، پسر حضرت اسحاق و نوه حضرت ابراهيم عليهما السلام هستم. فرزندم را بده تا ببرم. معلوم مى شود به او خبر ندادند و نمى دانست كه كجاست. اما همين شجره طيبه حضرت يعقوب عليه السلام است كه بعد از سى سال به فرزندانش مى فرمايد: «اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ» نه «تجسّسوا»، چون تجسس حرام است. اين كه من پرونده مردم را بيابم و بفهمم كه او چه كاره بوده، خصوصاً براى سوء استفاده كردن، تجسس در مورد مسائل منفى است كه از گذشته و حالِ كسى جستجو كند. اين اشتباه را گاهى جوان ها در همان اوايل زندگى دارند، كه زندگى آنها را به باد مى دهد و به طلاق مى كشاند. اين كارِ حرامى است. حضرت يوسف عليه السلام سى سال دور بود و خدا به حضرت يعقوب عليه السلام هيچ خبرى نداده بود، ولى به خاطر شجره طيبه اى كه يكى از چهار ويژگيش احساس حقايق است، سى سال به زنده بودنش اميد دارد و اميد او نيز درست بود. فقط حس مى كند كه اين گوهر او را از دنيا بيرون نبرده اند و هست. درست احساس مى كند.
لذا مى فرمايد:«اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ» برويد و اين گوهر مرا بيابيد! ده فرزند ايشان كه از اتاق بيرون آمدند، به يكديگر گفتند: فراق يوسف و پيرى او را ديوانه كرده، عقل خود را از دست داده است.
يوسف سى سال قبل در ته چاه افتاد، تا كنون پوسيده و استخوان هايش خاك شده است. پيغمبر خدا، نوه حضرت ابراهيم عليه السلام را ديوانه و كم عقل مى دانستند. اگر آنها نيز تربيت كامل حضرت حق را قبول كرده بودند، اصلًا يوسفى در چاه نمى افتاد. آنها نيز مى توانستند حقايق را احساس كنند. تفاوت اين پدر با ده فرزندش در همين پذيرش بود. بعد فهميدند كه اين احساسى كه پدر داشت، صد در صد درست بود و يوسف را درست حس مى كرد.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تهران/ حسینیهٔ هدایت/ دههٔ اول محرّم/ ...
آبروى على عليه السلام نزد خدا و بندگان‏
صبر از ديدگاه اسلام - جلسه بیست و چھارم (متن کامل ...
پرداخت كفاره گناهان با بلاها
شروط قبولی عمل صالح در پیشگاه الهی
خوانسار حسینیه آیت‌الله ابن‌الرضا ربیع‌الثانی ...
ارزش عبدالله شدن
سعادت مرد در سه چيز
نفس - جلسه بیستم
نمونه‏اى از زندگى انسان در مغرب زمين‏

بیشترین بازدید این مجموعه

نفس - جلسه بیستم
مقام حضرت زينب (س)
متن سخنرانی استاد انصاریان در مورد قرآن
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
انحراف تا كجا؟
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
واقعيتى بهت‏آور
بشير و نذير براي همه امت‌ها
خوانسار حسینیه آیت‌الله ابن‌الرضا ربیع‌الثانی ...
شوق بهشت به ورود چهار بانوی بهشتی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^