فارسی
دوشنبه 24 دى 1403 - الاثنين 12 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی

پیچید در فضای حرم بانگ آب، آب 

دشمن چو بست بر حرم بوتراب، آب  

 

در وادی عطش زده دریا خروش داشت 

اما به چشم تشنه لبان شد سراب، آب  

 

آوای العطش به ثریا رسیده بود 

از سوز غصه آمده در پیچ و تاب، آب  

 

فریاد استغاثه ی طفلان بلند بود 

از روی تشنگان ز خجالت شد آب، آب  

 

عباس این شرار عطش را کند خموش 

در خیمه ها رساند اگر با شتاب، آب  

 

آن ماه هاشمی چو به دریا نهاد پای

الماس نور سفت از آن ماهتاب، آب  

 

در التهاب داغ عطش بر لب فرات 

از حنجری فسرده شنید این خطاب، آب: 

 

ای رو سیاه! حنجر خشکیده ی حسین 

می سوزد از برای تو و شد کباب، آب! 

 

پژمرده نوگلان حسینی ز تشنگی 

از روی تشنگان حرم رخ متاب، آب  

 

این خیل تشنگان همه از آل کوثرند 

فردا چه می دهی تو به زهرا جواب، آب  

 

بیرون شد از فرات ابوالفضل باشتاب 

رو سوی خیمه هاست بر او همرکاب، آب  

 

آنجا که تیر خصم تن مشک را درید 

ساقی فسرده گشت و گرفت اضطراب، آب  

 

با آنهمه امید دگر نا امید گشت 

ساقی چو دید ریخت از آن مشک آب، آب  

 

با یاد کام تشنه ی طفلان در حرم 

لب تشنه داد جان و نخورد آن جناب، آب  

 

در دشت کربلا گذری کن هنوز هم 

پیچیده در فضای حرم بانگ آب، آب  


منبع : راسخون
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد از علی رضا لک
سپید دلتقدیم به «جون» از جواد محمدزمانی
ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت از محمدرضا ...
داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی
شعری از ابوالعطاء کمال الدین محمود خواجوی کرمانی
گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد از روشن سلیمانی
کودکی را نام عبدالله بود از جیحون طلوعی گرگانی
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود از علیرضا ...
تجلی کرد دستی پرده بالا رفت آدم را از علیرضا قزوه
سقای فتوت‏ از رحیم زریان

بیشترین بازدید این مجموعه

داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
سقای فتوت‏ از رحیم زریان
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست از محسن عرب خالقی
گوش کن این گوشه را از ساز من از احمد عزیزی
عشق من پائیز آمد مثل پار از احمد عزیزی
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
حسینِ آب، حسینِ عطش از ضیا الدین خالقی
در باور شب، شهاب بودن، عشق است
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود از علیرضا ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^