فارسی
دوشنبه 24 دى 1403 - الاثنين 12 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد از روشن سلیمانی

گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد
اشکی چکید وچلّه نشست و شراب شد
آیینه ها شکست ، زمین گُرگرفت و سوخت
وقتی امیرقافله پا دررکاب شد
وقتی که دورمی شد ازاندوه خیمه ها
چشمی به سوی خیمه وچشمی پُر آب شد
هرکس تمام هستی خود را به او سپرد
حالا زمان زمزه های رباب شد
تا صبح خواند ، آیه ی « اَمّن یجیب » را
تا پاسدارکوچک او انتخاب شد


منبع : روشن سلیمانی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد از علی رضا لک
سپید دلتقدیم به «جون» از جواد محمدزمانی
ای که پیچید شبی در دل این کوچه صدایت از محمدرضا ...
داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی
شعری از ابوالعطاء کمال الدین محمود خواجوی کرمانی
گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد از روشن سلیمانی
کودکی را نام عبدالله بود از جیحون طلوعی گرگانی
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود از علیرضا ...
تجلی کرد دستی پرده بالا رفت آدم را از علیرضا قزوه
سقای فتوت‏ از رحیم زریان

بیشترین بازدید این مجموعه

داغ عطش‏ از سید مهدی حسینی قمی
مرقد منور قمر بنی ‏هاشم‏ از جلال الدین همائی ...
سقای فتوت‏ از رحیم زریان
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست از محسن عرب خالقی
گوش کن این گوشه را از ساز من از احمد عزیزی
عشق من پائیز آمد مثل پار از احمد عزیزی
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
حسینِ آب، حسینِ عطش از ضیا الدین خالقی
در باور شب، شهاب بودن، عشق است
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود از علیرضا ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^