فارسی
يكشنبه 06 خرداد 1403 - الاحد 17 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد از روشن سلیمانی

گفتی رباب ، آه ! دل من کباب شد
اشکی چکید وچلّه نشست و شراب شد
آیینه ها شکست ، زمین گُرگرفت و سوخت
وقتی امیرقافله پا دررکاب شد
وقتی که دورمی شد ازاندوه خیمه ها
چشمی به سوی خیمه وچشمی پُر آب شد
هرکس تمام هستی خود را به او سپرد
حالا زمان زمزه های رباب شد
تا صبح خواند ، آیه ی « اَمّن یجیب » را
تا پاسدارکوچک او انتخاب شد


منبع : روشن سلیمانی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ساقی لب ‏تشنه‏ از خسرو قاسمیان «حامد»
قافله عشق حق ازفریبرز کلانتری
قصه عشق ازنصراللّه‏ مردانی
آخرین قد قامت الصلوة از مهدی میچانی ‏فراهانی
شب رفت و صبح دید که فرداست از سهیل محمودی
پرچم اسلام از حمید فیاض منش
بند هفتم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام ...
عطش‌ و عشق‌ ازعبدالرحیم سعیدی راد
غروب بود و افق حرف‌های گلگون داشت...
مرثیة عباس(ع) و آب از عبدالله عمیدی

بیشترین بازدید این مجموعه

بند هفتم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام ...
ساقی لب ‏تشنه‏ از خسرو قاسمیان «حامد»
قافله عشق حق ازفریبرز کلانتری
قصه عشق ازنصراللّه‏ مردانی
پرچم اسلام از حمید فیاض منش
شب رفت و صبح دید که فرداست از سهیل محمودی
آخرین قد قامت الصلوة از مهدی میچانی ‏فراهانی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^