فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سرو نگون از وصال شیرازی

فکند رایت و بوسید پای شه عباس 

که چند لشکر نابود را بدارم پاس  

 

مرا زکام تو خشکیده تر شده است گلو 

تو را ز حال من آشفته تر شده است حواس  

 

فدائیان همه در یاری تو جان دادند 

فدای جان تو، شد وقت یاری عباس  

 

چو شیر بچه یزدان گرفت اذن جهاد 

نمود حمله بدان قوم ناخدای شناس  

 

شکافت لشکر و شد در فرات و آب گرفت 

شتافت تا برساند بکام خسرو ناس  

 

دو دست داد ولی مشک همچنان بر دوش 

خدای را بدو دست بریده کرد سپاس  

 

که شکر دستم اگر رفت آب ماند به جای 

که نوشد آن شه و اطفال آتشین انفاس  

 

چگوی آه که آمد ز قوم کین تیری 

بمشک آب و بهم بردرید چون کرباس  

 

چو مشک پاره شد و آب ریخت پنداری 

که ریخت بر دل سوزانش سوده ی الماس  

 

ز پشت زین بزمین اوفتاد و نعره کشید 

بیاری آمدش آن خسرو سپهر اساس  

 

چه دید، دید ز عباس اوفتاد دو دست 

کشید آه که پشت مرا زمانه شکست  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

صاحب لوا
آمد آن عباس‏ از سروش اصفهانی
باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از حسین ...
این ستاره چه به پیراهن شب می آمد ازصالح دُروند
غروب عاشورا ازعلی فرهمند
عباس حداد کاشانی ساقی حرم
درس وفا
داغ از حسین عبدی
ای علی اصغر چشم خود وا کن از سید حبیب حبیب پور
چشمه خشکیده‏ی شعر مرا پر آب کن ازپروانه بهزادی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

صاحب لوا
آمد آن عباس‏ از سروش اصفهانی
غروب عاشورا ازعلی فرهمند
این ستاره چه به پیراهن شب می آمد ازصالح دُروند
باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از حسین ...
شرمنده توست از حسن احمدزاده

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^