گرچه همة تكاليف شرعيه از نظر اسلام مهم است لكن نماز از جايگاه ويژهاي برخوردار است كه به طور اجمال علت اهميت آن را پي ميگيريم:
1. در قرآن هزار مورد از نماز سخن به ميان آمده است به صورت دستور و خبر و بيان ثواب انجام، و عقوبت ترك آن، يا تعرض و تصريح از بهر تصحيح اعتقاد اهل ايمان.
2. شعار اصلي همة انبياءالهي نماز است چنان كه امام صادق(ع) ميفرمايد: آخرين وصيت انبيا دربارة نماز بوده است.
اوّل كسي كه نماز بامداد به جا آورد حضرت آدم(ع) بود.
در احاديث مربوط به معراج نبي اكرم(ص) ميخوانيم كه آن حضرت فرمود: ...چون به مسجد الاقصي رسيديم، ابراهيم و موسي و عيسي(ع) و جملة پيغمبران ديگر را ديدم كه درآمدند و بر من سلام كردند و مرا در پيش داشتند و با ايشان نماز به جا آوردم.
2. در كلام و سيرة عملي پيامبر اكرم(ص) و ائمه(ع) نماز از جايگاه ممتازي برخوردار است.
مغيره بن تسعبه ميگويد: پيامبر اكرم(ص) چندان نماز مستحب گزارد كه پاهاي مباركش ورم كرد. به آن حضرت عرض شد، آيا لازم است به خود اين همه رنج دهي و حال آن كه خداوند همة لغزشهاي گذشته و آيندة تو را بخشيده است، فرمود: آيا _ در برابر اين احسان _ بندهاي سپاسگزار نباشم.
در حالات امام سجاد(ع) نقل شده است كه روزي در خانة امام زين العابدين(ع) آتشسوزي و حريقي اتفاق افتاد آن حضرت چنان سرگرم نماز بود كه متوجه نشد، وقتي از نماز فارغ شد، به اطلاع آن حضرت رساندند، فرمود: ياد آتش بزرگ (دوزخ) مرا از (توجّه به) اين آتش باز داشته بود.
3. بندگان صالح و شايسته الهي نيز به نماز توجه خاصّي داشتهاند. سلمان فارسي گفته است اگر سجده بر خدا نبود آرزوي مرگ ميكردم، و در حالات اويس قرني نقل كردهاند كه ميگفت اي كاش تمام عمر دنيا يك شب بود و من آن شب را تا صبح در ركوع بودم.
در حالات يكي از اولياء الهي نقل شده است كه ميگفت: دوست دارم خداوند مرا به نقطهاي دور تبعيد كند كه كسي آن جا نباشد و به من كاري ناشته باشد و فارغ از همه چيز باشم، تا بتوانم دو ركعت نماز با توجه در پيشگاه او بخوانم.
4. از آيات و روايات استفاده ميشود كه اگر همة واجبات را مانند دانههاي يك زنجير فرض كنيم نماز سرحلقة تمام آنهاست و بدون نماز تمام آن دانه از هم گسسته ميشود.
چنان كه اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: كسي كه نمازش را ضايع كند اعمال ديگرش را بيشتر ضايع خواهد كرد.
نماز چون سلاحي در برابر وسوسههاي شيطاني است چنان كه رسول اكرم(ع) ميفرمايد: نماز چهرة شيطان را سياه ميكند، بعلاوه، بين نماز و ساير واجبات شرعيه يك پيوستگي و ارتباط حقيقي وجوددارد زيرا بعضي از شرايط نماز ميپردازند و حال هيچ واجب ديگري جاي نماز را نميگيرد و همان شخص كه نماز ميخواند و گاه گناه مي كند به نجات و سعادت نزديكتر است از كسي كه اهل نماز نيست، زيرا خاصيت نماز اين است كه دير يا زود صاحبش را از گناه باز ميدارد در حالي كه امام صادق(ع) ميفرمايد: بي نماز تا مرز كفر پيش رفته است. اگر شخص نماز گزار ممكن است به يك گناه آلوده باشد مطمئناً انسان بي نماز در معرض آلودگي به هزاران گناه است زيرا كسي كه اهل نماز نيست در هيچ حصاري وجود ندارد و هر لحظه مورد هجوم وسوسههاي شيطاني قرار ميگيرد حال خود قضاوت كنيد آيا حرفهايي كه از اين دست شنيده ميشود چيزي جز بهانههاي شيطاني ميتواند باشد.