خداوند متعال قابل رویت نیست. این صفت, یکى از بحث انگیزترین صفات سلبى است و درباره آن اختلاف شدیدى وجود دارد.متکلمان امامیه و معتزله معتقدند که خداوند, نه در دنیا و نه در آخرت, قابل رویت حسى نیست. در مقابل, مجسمه, که خداوند سبحان را جسم و داراى جهت مى شمارند, رویت حسى او را, به طور مطلق (چه در دنیا و چه در آخرت) ممکن مى دانند.اهل حدیث و اشاعره نیز راى میانه اى را برگزیده, و بر این باورند که در آخرت مومنان مى توانند خداوند را با چشمان خود مشاهده کنند. اشعرى در این باره مى گوید: ما معتقدیم که خداوند در آخرت با چشم دیده مى شد, آن چنان که قرص کامل ماه در شب بدر دیده مى شود و مومنان او را مى بینندبا توجه به اینکه هر یک از فرق یاد شده کوشیده اند, علاوه بر اقامه ادله عقلى و نقلى بر مدعاى خود, به نقد ادله گروه مخالفت بپردازند, بحث ((رویت)) به مبحثى مفصل و گسترده تبدیل شده است.البته, یادآروى این نکته لازم است که محل نزاع در این بحث, خصوص رویت حسى خداوند به مدد قوه باصره و عضو حسى آن, یعنى چشم است.اما اگر مقصود از رویت, نوعى شهود قلبى و ادراک باطنى باشد, هیچ بحث و گفتگویى در امکان آن نیست و وقوع چنین رویت و مشاهده اى که از آن به ((رویت قلبى)) در مقابل ((رویت حسى)) تعبیر مى کنیم هم در دنیا و هم در آخرت, ممکن خواهد بود.البته, با مراجعه به سخنان اشعریان متاخر, روشن مى شود که آنان, با توجه به وضوح امتناع نظریه رو یت حسى, تلاش کرده اند که معانى دیگرى براى رویت پیدا کنند. فى المثل گفته اند که محل بحث, رویتى حسى است که نیازى به رودرویى (مقابله) ندارد و مسلتزم قرار گرفته مرئى (یعنى خداوند) در جهت و مکان نیست .برخى نیز مدعى شده اند که خداوند, در روز رستاخر, همان حالتى را که براى عقول مومنان در ارتباط با مشاهده باطنى نور وجود الهى حاصل است, براى چشمان آنان نیز ایجاد مى کند! به هر تقدیر, تفاسیر متاخر اشعریان از رویت خداوند یا در نهایت به رویت قلبى مى گردد یا به مفهومى مى انجامد که نامعقول و غیر قابل تصور است.ادله عقلى گوناگونى بر امتنان رویت اقامه شده است که در اینجا به دو دلیل اشاره مى کنیم :
1ـ رویت حسى یک شى مستلزم آن است که شى مزبور در مقابل چشمان ما قرار گیرد و لازمه چنین مقابله و مواجهه اى قرار گرفتن آن شى در جهت خاصى است . بنابراین ,مرئى بودن مستلزم جهت داشتن است, حال آنکه خداوند متعال, همانگونه که گفتیم ,از داشتن جهت و مکان منزه است . بنابراین , رویت حسى خداوند ممکن نیست .
2ـ اگر خداوند قابل دیدن باشد, یا تمام ذات اویک جا دیده مى شود و یا آنکه رویت ما به بخشى از ذات تعلق مى پذیرد . فرض دوم آشکارا باطل است, زیرا مقتضى ترکیب در ذات است, اما فرض اول نیز معقول نیست, زیرا لازمه آن محدود بودن ذات الهى است , در حالى که , ذات خداوند نامحدود و غیر متناهى است