فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

صبر از ديدگاه اسلام - جلسه دوازدهم (متن کامل +عناوین)

آيين مهرمهر و محبت پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله 

 

تهران، مسجد امير

رمضان 1385

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين

وصلّ على محمد و آله الطاهرين.

از روش هاى بسيار پسنديده اى كه وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله در مردم رواج دادند و خود حضرت نيز در اجراى اين روش پيش قدم بودند و اين روش را با حوصله، محبت و بدون اتلاف وقت به كار مى گرفتند، به عيادت بيماران رفتن بود.

مردم قبل از بعثت وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله به خصوص در منطقه مكه و مدينه نسبت به همديگر، بى مهر، كينه ورز، متقلب و اهل فتنه بودند و گاهى با هم درگيرى، نزاع و برخوردهاى طولانى مدتى داشتند.

مى نويسند: زمانى كه پيغمبر صلى الله عليه وآله مبعوث به رسالت شدند، از تاريخ اين درگيرى ها و نزاع ها بيش از صدسال مى گذشت. پدران با هم جنگيده بودند و همديگر را كشته بودند، آن نسل منقرض شده بود، جنگ به صورت ارث به فرزندان رسيده بود، آنها نيز كشته داده بودند و جنگ به نسل سوم رسيده بود.

علاوه بر نزاع، درگيرى، بى محبتى و بى مهرى نسبت به يكديگر، تكبّر نيز داشتند و افراد، چهره هايى مطرود مردم بودند. اگر خانواده اى سرپرستش را از دست مى داد و بچه هاى او يتيم مى شدند، مورد نفرت آن مردم بودند و اين را نحس و عيب بزرگى مى دانستند و به يتيم با ديده حقارت نگاه مى كردند. به او كمك نمى كردند و از همان ابتداى يتيمى، ساختمان شخصيت او را مورد هجوم قرار مى دادند.

اگر- قبل از بعثت- يتيم گرسنه اى براى گرفتن كمك به مردم مكّه يا مدينه مراجعه مى كرد، با داد و فرياد و خشونت او را از خودشان مى راندند. يكى از دستورهاى مهم پروردگار به پيغمبر صلى الله عليه وآله اين بود كه اگر كسى يتيم را از خود براند، او را بى دين معرفى مى كند و دستور مى دهد:

«وَ أَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ» «1» «أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذّبُ بِالدّينِ* فَذَ لِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ » «2» حتى اخلاق مردان خشن، بى محبت و بى مهر آن روزگار به زنان كه بايد كانون مهر و محبت باشند، سرايت كرده بود. به محض اين كه شوهر مى مرد، همسرش بچه هاى يتيم را رها مى كرد و شوهر مى كرد و ديگر كارى به كار اين بچه ها نداشت كه عاقبت اين بچه هاى يتيم چه خواهد شد.

رسول خدا صلى الله عليه وآله با روش هاى مختلف؛ عيادت بيمار، رعايت حال يتيم، يا از كار افتادگان و تهيدستان، شعله فطرى عشق و محبت به ديگران را روشن كردند و مردم را توجه مى دادند به اين كه اين قدم ها الهى است:

______________________________
(1)- ضحى 9: 93؛ «و اما [به شكرانه اين همه نعمت ] يتيم را خوار و رانده مكن.»

(2)- ماعون 1: 107- 2؛ «آيا كسى كه همواره روز جزا را انكار مى كند، ديدى؟* همان كه يتيم را به خشونت و جفا از خود مى راند.»

 

يعنى مثلًا وقتى به عيادت بيمار مى رويد، در حقيقت به عيادت پروردگار مى رويد. يا اين كه وقتى به يتيم رسيدگى مى كنيد، «1» خدا را از خود خوشحال مى كنيد. اگر دست افتاده اى را مى گيريد، خداوند رحمتش را شامل حال شما مى كند. دو نفر كه به هم مى رسيد و دست مى دهيد، پروردگار عالم از شما شاد مى شود.

وقتى كه همديگر را در آغوش مى گيريد و به همديگر احترام مى كنيد، بعد كه جدا مى شويد، گناهان شما نيز از پرونده شما جدا مى شود؛ «2» يعنى تمام برنامه هاى مهرورزى و هزينه كردن عاطفه نسبت به ديگران را عبادت و كار خدايى و داراى پاداش و اجر حساب كردند كه اگر اين شعله در دل امت سرد شود، همه نسبت به همديگر خشن و كينه دار مى شوند، چون مريض، يتيم، افتاده و تهيدست در مشكل خويش دست و پا خواهند زد و ديگران را نسبت به خويش مقصر خواهند ديد، لذا كينه يكديگر را به دل خواهند گرفت و اخلاق خشونت بارى را در اجتماع از خود بروز خواهند داد.

 

فداكارى پدر و مادر در حق فرزند

من واقعا نمى توانم در قلب خودم بپذيرم كه اسلام با برپا كردن آسايشگاه براى پيرمردان و پيرزنان موافقت داشته باشد؛ كه مادرى، شصت سال براى فرزندش فداكارى كند، بعد خيلى راحت اين فرزند، او را در سنين پيرى كه كاملًا محتاج مراقبت، محبت و كمك فرزند خويش است، رها كند. «3» چون ما در تمام عالم، در ميان موجودات زنده، فداكارتر از مادر نداريم. البته بعضى از مادرها براثر كثرت گناه

______________________________
(1)- بحار الأنوار: 8/ 18 0، حديث 137؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مَنْ مَسَحَ يَدَهُ بِرَأْسِ يَتِيمٍ رِفْقاً بِهِ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِى الْجَنَّهِ بِكُلِّ شَعْرَهٍ مَرَّتْ تَحْت يَدِهِ قَصْراً أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِى الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ وَ ....»

(2)- الكافى: 2/ 182، حديث 17؛ «أَبِى عُبَيْدَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ إِذَا الْتَقَى الْمُومِنَانِ فَتَصَافَحَا أَقْبَلَ اللَّهُ بِوَجْهِهِ عَلَيْهِمَا وَ تَتَحَاتُّ الذُّنُوبُ عَنْ وُجُوهِهِمَا حَتَّى يَفْتَرِقَا.»

(3)- الكافى: 2/ 157، باب البر بالوالدين؛ «أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قُلْتُ أَىُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ الصَّلَاهُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ الْجِهَادُ فِى سَبِيلِ اللَّهِ عز و جل.»

 

و شركت در مجالس معصيت، رشته هاى انسانيت در آنها خشك شده است و ديگر مادر نيستند و نمى توانند مادر باشند.

فداكارتر از مادر- با حفظ حيثيت مادرى- و دلسوزتر از پدر- با حفظ حيثيت پدرى- وجود ندارد. ممكن است مردى ازدواج كرده، بچه دار شده، ولى پست، بى مايه و لا ابالى است و هيچ رحمى به فرزندان خود نداشته باشد. او پدر نيست، بلكه اين شمرى كوچك، در كربلاى خانه است. اسلام چنين پدران و مادرانى را لعنت كرده است. «1» پدر؛ يعنى كانون دلسوزى، خيرخواهى، صبر و تحمل براى تأمين معيشت خانواده. عمرى عرق مى ريزد، از آبرو مايه مى گذارد و از بدن هزينه مى كند، سرما و گرما را مى چشد، رنج ها را به خود مى خرد، فريادها، ناسزاها، فحش هايى كه در فضاى كسب هست تحمل مى كند، دغدغه هاى تربيت فرزندان را به جان مى خرد، براى اين كه فرزندانش راحت زندگى كنند و خوشبخت شوند، اما در روز درماندگى پدر و مادر، بچه ها با محلى قرار داد ببندند و هر دو را دور بياندازند. اين چه جنايتى است كه غرب به شما تحميل كرده است؟

در همين سيماى جمهورى اسلامى ايران، گاهى گزارشگر به آسايشگاه مى رود و با اين مردان بزرگوار و زنان پاكدامن از كار افتاده مصاحبه مى كند، آنها به پهناى صورت اشك مى ريزند كه اگر بچه هاى ما، ما را مى بينند، به ما سرى بزنند. آيا اسلام اين وضع را قبول دارد؟ اگر قبول دارد كه بايد بگوييم اسلام دين خشونت و بى مهرى است.

اما ما هيچ مكتبى را در عالم برتر از مكتب اسلام و فرهنگ تشيع در عشق، مهر و محبت نداريم. اين فرهنگ، مستقيما فرهنگ حق است و معلّم اين فرهنگ نيز پيغمبر صلى الله عليه وآله و معصومين عليهم السلام هستند. آنها به ما گفته اند كه: لحظه به لحظه نگاه كردن

______________________________
(1)- الكافى: 4/ 12، باب كفايه العيال و التوسع عليهم، حديث 9؛ «عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ»

رسول اكرم صلى الله عليه وآله فرموده است: رانده و مطرود درگاه الهى است كسى كه بار زندگى خود را بر دوش دگران بيفكند و از دسترنج مردم امرار معاش نمايد. ملعون است ملعون است كسى كه زن و فرزند خود را بدون هزينه زندگى و مخارج واگذارد.

 

به پدر و مادر، آب دادن به دست آنها، گذاشتن غذا در دهان آنان، حمام بردن، بوسيدن، احترام كردن، از عبادات خدا و اعمال داراى ارزش است. «1» به قدرى اين مسأله مهم است كه پروردگار در قرآن كرارا به آن اشاره مى فرمايد؛ در مورد پدر و مادر مى فرمايد:

«وَ قَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَنًا» «2» آيا دور انداختن پدر و مادر و روانه كردن آنها به آسايشگاه، جنگ با قرآن نيست؟ همسر مى گويد: پدر و مادر خود را بيرون بيانداز، من تحمل آنها را ندارم.

به زن چه ربطى دارد؟ پروردگار مى فرمايد. پس صبر براى كجا است؟

پروردگار عالم صد و سه مرتبه در قرآن مسأله صبر را مطرح كرده است، يكى از اين صبرها، صبر در برابر رنج ها، ناراحتى ها، مشكلات و پيرى پدر و مادر است.

من اگر نسبت به تبليغ دين احساس مسئوليت نمى كردم، اگر كار زياد دينى بر عهده ام نبود، محال بود از كنار پدرم جدا شوم. چون اين كار بعد از عبادت خدا، بالاترين عبادت است.

اگر امكان دارد، منزلى براى هر دو نفر آنها اجاره كن، يا خانه قديمى آنها را

______________________________
(1)- الجعفريات: 187، باب فى بر الوالدين؛ «قال رسول الله صلى الله عليه وآله نظر الولد إلى والديه حبا لهما عباده.»

الجعفريات: 186، باب فى بر الوالدين؛ «قال رسول الله صلى الله عليه وآله إياكم و دعوه الوالد فإنها ترفع فوق السحاب حتى ينظر الله تعالى إليها فيقول ارفعوها إلى حتى أستجيب له فإياكم و دعوه الوالد فإنها أحد من السيف.»

الكافى: 2/ 159، باب البر بالوالدين، حديث 7؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّىَ عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ يَحُجَّ عَنْهُمَا وَ يَصُومَ عَنْهُمَا فَيَكُونَ الَّذِى صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً.»

الكافى: 2/ 162، باب البر بالوالدين، حديث 13؛ «عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّ أَبِى قَدْ كَبِرَ جِدّاً وَ ضَعُفَ فَنَحْنُ نَحْمِلُهُ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَهَ فَقَالَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَلِىَ ذَلِكَ مِنْهُ فَافْعَلْ وَ لَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإِنَّهُ جُنَّهٌ لَكَ غَداً.»

(2)- اسراء 23: 17؛ «و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد.»

 

تعمير كن، دست و پاى پدر و مادر را ببوس، هر روز به ديدن آنها برو، دور انداختن پدر و مادر كفر و خلاف قرآن است، ولى در جامعه ما حدود چهل سال است كه رسم شده، پدر و مادر را به آسايشگاه مى برند و حتى به ديدن آنها نيز نمى روند. اين حركت كمال بى رحمى، بى مهرى است و خلاف خواسته و امر پروردگار است.

 

حق پدر و مادر بر فرزندان

شخصى به امام صادق عليه السلام عرض مى كند: مادرم در خانه مانده و ناتوان است.

نمى تواند راه برود. غذا در دهان او مى گذارم، لباس هايش را مى شويم، روزى كه مادرم آه مى كشد، من بسيار ناراحت مى شوم. مادر مى گويد: خيلى آرزو داشتم به مكه بروم، يابن رسول الله! براى او وسيله سفر، كجاوه، تشك و متكا را براى او فراهم كردم و از مدينه به مكه بردم. هنگام طواف او را بر دوش خود سوار كردم، هفت دور او را طواف دادم، نمازش را خواند، سعى صفا و مروه را انجام داد، چند كيلومتر مادرم را به دوش كشيدم، او را به مدينه بازگرداندم، مادرم از اين زيارت خوشحال شد. حال به خدمت شما آمدم تا بگويم: آيا حق مادرم ادا شده است؟

حضرت فرمودند: حق بيدارى يك شب او تا صبح نيز ادا نشده است. «1» به دين كه نگاه كنيد، دريايى از محبت در قوانين آن موج مى زند.

شخصى در عرفات به امام صادق عليه السلام عرض مى كند: من مسيحى بودم

______________________________
(1)- فى ظلال القرآن: 7/ 415؛ «حديثا عن رسول اللَّهِ صلى الله عليه وآله جاء فيه: أنّ رجلا كان فى الطواف حاملا أمّه يطوف بها، فرأى النَّبِىُّ صلى الله عليه وآله فسأله: هل أديت حقّها؟ فأجابه صلى الله عليه وآله: لا، و لا بزفره واحده.

و يقصد بالزفره الواحده الوجعه الواحده، أو الطلقه الواحده، التى تغشى الأم حين الولاده و الوضع.

إذا أردنا نطلق العنان للقلم فى هذا المجال، فسيطول بنا المقام و نبتعد عن التّفسير، لكن- بصراحه- يجب أن نعترف بأنّ كل ما يقال فى هذا المجال فهو قليل، لأنّ الوالدين حق العيش و الحياه على الولد.

فى نهايه هذه الفقره، أشير إلى أنّ الوالدين- فى بعض الأحيان- يقترحان على الأبناء أشياء غير منطقيه و حتى- غير شرعيه، طبعا فى مثل هذه الحالات لا تجب الطاعه، و لكن من الأفضل أن يتسم التعامل معهما بالهدوء و المنطق، و أن تتم عمليه الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر بأحسن وجه.

أخيرا نختم الكلام بحديث.»

 

و مسلمان شده ام، «1» پدرم مرده است، اما خانواده ام، مادر، برادرها و خواهرهايم مسيحى هستند. من حاجى شده ام. آيا مى توانم به خانه بروم و با آنها زندگى كنم؟

فرمود: آيا خانواده شما شراب خوار هستند؟ شراب نجس است و ضرر دارد، اسلام آن را حرام كرده است. اگر كسى از اين قانون دين خوشش نمى آيد، برود آن قدر بخورد تا سر از جهنم درآورد. مشروب كبد، سلول هاى مغز و اعصاب را از بين مى برد، كليه ها را از كار مى اندازد و خود شرابخوار و اطرافيان را به خاك سياه مى نشاند. «2» عرض كرد: يابن رسول الله! خانواده ام اهل مشروب نيستند. امام صادق عليه السلام فرمودند: آيا گوشت خوك مى خورند؟ گفت: نه، خانه ما در كوفه است و گوشت خوك نيست كه بخورند.

گوشت خوك حرام است، چرا؟ چون آثار زيانبارى دارد. بعضى ها مى گويند:

زمانى آثار زيانبار داشت، اما اكنون دستگاهى درست كرده اند كه گوشت خوك را در حرارت و زمان معين قرار مى دهند، ميكروب هايش را مى كشند و ضررهاى آن را از بين مى برند. ديگر چرا حرام است؟

اسلام مى گويد: همه خوراكى ها، نه فقط در بدن شما اثر مى گذارد، بلكه در روح شما نيز اثر مى گذارد. آثار بى غيرت كردن گوشت خوك را با چه كارخانه اى مى خواهيد از بين ببريد؟ تحريك هيجانات شهوت حرام را از كجاى گوشت خوك مى خواهيد نابود كنيد؟

آن مسيحى عرض كرد: گوشت خوك نمى خورند. امام صادق عليه السلام فرمودند:

______________________________
(1)- الكافى: 2/ 160، باب البر بالوالدين؛ «زَكَرِيَّا بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ كُنْتُ نَصْرَانِيّاً فَأَسْلَمْتُ وَ حَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَقُلْتُ إِنِّى كُنْتُ عَلَى النَّصْرَانِيَّهِ وَ إِنِّى أَسْلَمْتُ فَقَالَ وَ أَىَّ شَىْ ءٍ رَأَيْتَ فِى الْاءِسْلَامِ قُلْتُ قَوْلَ اللَّهِ عز و جل ما كُنْتَ تَدْرِى مَا الْكِتابُ وَ لَا الْاءِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَنْ نَشاءُ فَقَالَ لَقَدْ هَدَاكَ اللَّهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ اهْدِهِ ثَلَاثاً سَلْ عَمَّا شِئْتَ يَا بُنَىَّ فَقُلْتُ إِنَّ أَبِى وَ أُمِّى عَلَى النَّصْرَانِيَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِى وَ أُمِّى مَكْفُوفَهُ الْبَصَرِ فَأَكُونُ مَعَهُمْ وَ آكُلُ فِى آنِيَتِهِمْ فَقَالَ يَأْكُلُونَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ فَقُلْتُ لَا وَ لَا يَمَسُّونَهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ فَانْظُرْ أُمَّكَ فَبَرَّهَا فَإِذَا مَاتَتْ فَلَا تَكِلْهَا إِلَى غَيْرِكَ كُنْ أَنْتَ الَّذِى تَقُومُ بِشَأْنِهَا وَ لَا تُخْبِرَنَّ أَحَداً أَنَّكَ أَتَيْتَنِى حَتَّى تَأْتِيَنِى بِمِنًى.»

(2)- الكافى: 2/ 278، باب الكبائر؛ «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ مَنْ زَنَى خَرَجَ مِنَ الْاءِيمَانِ وَ مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ خَرَجَ مِنَ الْاءِيمَانِ وَ مَنْ أَفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً خَرَجَ مِنَ الْاءِيمَانِ.»

 

وقتى از مكه برگشتى، به همان خانه برو. در ظرف آنها غذا بخور، با مادرت هم سفره شو. اسلام، دين مهر است.

اين رفتار اسلام با مسيحيان است، آنها به ما مى گويند: شما خشن هستيد، اما خودشان همه را مى كشند، خانه ها را خراب مى كنند و به خانه هاى مردم عراق و افغانستان و فلسطين مى ريزند، جلوى چشم خانواده، اعضاى آن خانواده از پدر و بچه و زن حامله را مى كشند و بعد مى گويند: شما خشن هستيد. آيا ما خشن هستيم؟

اگر پاپ نيز اين حرف را بزند، مشروب و گوشت خوك، كلامى بهتر از اين از مغز او بيرون نمى دهد. وقتى رييس روحانى مسيحيان خوك بخورد و در كليساى روم شراب بخورد، بايد اين دروغ ها را بگويد.

 

محبت پيامبر صلى الله عليه وآله به يهودى

اين پيغمبر ما صلى الله عليه وآله بود كه با آن قدرت و توان، بعد از روز سوم كه از نماز برمى گشت، مى فرمايد: در مسير مسجد، شخصى يهودى خاكستر بر سر من مى ريخت، سه روز است كه او را نمى بينم. به اصحاب خود نيز اين موضوع را نگفته بودند و زود به خانه رفته، لباس هاى خود را مى شست و حاضر نبود به مردم بگويد كه ببينيد اين يهودى با من چه مى كند.

پيامبر صلى الله عليه وآله سنبل صبر، استقامت و حوصله بودند و سرشار از مهر، محبت و خدمت. انسان هاى عجول و شتابزده نمى توانند «عبدالله» باشند. از پدر و مادر خود در خانه نگهدارى كنيد و آنها را از خود دور نكنيد و صبر را پيشه راه خود كنيد كه آن دو، كليد درهاى بهشت هستند، گرچه كافر باشند.

يك نفر به پيامبر صلى الله عليه وآله عرض كرد: اين يهودى همسايه من است، آيا بر سر شما خاكستر مى ريخت؟ فرمودند: بله.

گر بر سر نفس خود اميرى، مردى

ور بر ديگران خرده نگيرى، مردي

مردى نبود فتاده را پاى زدن

گر دست فتاده اى بگيرى، مردى «1»

اين يهودى اين گونه دوست داشته كه از ما پذيرايى كند، اما سه روز است كه از ما پذيرايى نكرده است. گفت: آقا! او مريض است. فرمود: ما در مدينه زندگى مى كنيم و لازم است كه به عيادت او برويم. «2» شما اسرائيلى ها! صهيونيسم هاى آمريكا و اروپا! حداقل به خود زحمت مطالعه در روش پيغمبر ما را بدهيد، به ما ياد دادند كه به عيادت مريض هم كيش شما برويم.

خدا در قرآن فرموده است: زكات واجب به هشت سهم تقسيم مى شود، يك سهم آن را به مسيحى، يهودى و زرتشتى فقير بدهيد. چه خوب مزد هزار و پانصد ساله ما را، يهودى ها و مسيحى ها به ما دادند. بسيار عالى محبت هاى ما را تلافى كرديد.

شما به اسلام و اسلاميان جنايت كرديد و ما در ايران به يهوديان هم مسلك شما كمال محبت را كرديم. ما در كشور فرانسه هفت ميليون مسلمان داريم، اجازه نمى دهيد كه يك نفر به عنوان نماينده مسلمانان به مجلس شما برود، اما بيست هزار يهودى در كشور ما زندگى مى كنند و در مجلس ما نماينده دارند.

يهودى ها در بازار ما مغازه دارند و مردم از آنها خريد مى كنند. بانك ها به آنها وام

______________________________
(1)- رودكى سمرقندى.

(2)- أطيب البيان فى تفسير القرآن: 11/ 22، در ذيل سوره ص 38: آيه 71 «اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»

«صبر كن بر آنچه ميگويند و ياد كن بنده ما را داود كه صاحب قوه و قدرت بود بدرستى كه او بسوى ما رجوع مى كرد.»

اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ صبر بر تحمل اذيت هاى قوم و جسارت هاى آنها و اينكه در مقام تلافى و مخاصمه نباش كه دارد حضرتش خاكروبه و شكمبه شتر بر سرش مى ريختند خود را تكان ميداد و هيچ نميگفت حتّى يك يهودى بود كه همه روزه اين معامله را ميكرد چند روزى شد كه نميكرد حضرت فرمود يك نفر بود روزها يادى از ما ميكرد چند روزى است كه تعطيل كرده گفتند مريض شده حضرت به عيادتش رفت مقابل صورتش نشست صورت برگردانيد حضرت برخاست آن طرف صورتش نشست تا سه مرتبه آن يهودى به شرف اسلام مشرف شد چون اين اخلاق را مشاهده كرد حتّى روزى كه عبا به گردنش انداختند و فشار دادند تا نفس حبس شد حمزه عموى حضرت از سفر آمد و با خبر شد آمد نزد آن حضرت كه كى اين معامله با شما كرده بروم تلافى كنم حضرت فرمود متعرّض نشو اگر بمن محبت دارى بشرف اسلام مشرف شو.

 

مى دهند، مردم ايران به يهودى هاى اينجا بى احترامى نكردند، اما شما يهودى هاى خارج از كشور ما، اين گونه جواب مسلمانان را مى دهيد؟

فرمود: آن يهودى در شهر ما مريض است و لازم است كه به عيادت او برويم؟

به خاطر حفظ جان پيامبر صلى الله عليه وآله چند نفر به دنبال ايشان به راه افتادند. حضرت در زدند، پسر جوان آن يهودى آمد و درب را باز كرد. چشم او به رسول خدا صلى الله عليه وآله افتاد، حضرت فرمود: پدر تو درون خانه است؟ جوان گفت: پدرم در بستر افتاده است، فرمود: برو به او بگو كه من به عيادت تو آمده ام. جوان به كنار رختخواب پدرش آمد، گفت: بى مروتِ بى رحم، آن كسى كه هر روز بر سر او خاكستر مى ريختى، با آن قدرتش، به عيادت تو آمده است.

گفت: پسرم! لحاف را روى سر من بكش كه من او را نبينم، زيرا از صورت او خجالت مى كشم. بعد به او تعارف كن تا وارد خانه شود. پيغمبر صلى الله عليه وآله كنار بستر او نشست.

پيامبر صلى الله عليه وآله دستور داده اند كه وقتى به عيادت بيمار مى رويد، دست روى پيشانى مريض بگذاريد، با او آرام حرف بزنيد و طلب شفا كنيد، از مريض بپرسيد كه چيزى كم ندارد. طبيب نمى خواهد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله دست مبارك خود را بردند كه لحاف را بلند كنند، يهودى لحاف را محكم گرفت، گفت: اول مرا مسلمان كن، بعد لحاف را از روى من كنار بزن. من خجالت مى كشم.

عيادت مريض، حال يتيم، مردم، يهودى، مسيحى، زرتشتى، پدر و مادر كافر و مشرك را رعايت كردن، رعايت مردم در فروش جنس، از مسلمات دين اسلام مى باشد.

اكثر مردم به اندازه يك قبر نيز نمى توانند زمين بخرند و خانه درست كنند. مهر و محبت، عدالت و كرامت، رحم و مروت، مردانگى و جوانمردى كجا رفته است؟

رعايت همسر، اولاد، داماد، عروس، نوه، همسايه و مردم، روش هاى بسيار ريشه دار الهى است كه وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه وآله به مردم انتقال دادند تا مردم در اين مدتى كه در دنيا زندگى مى كنند، همه با هم باشند، به هم اعتماد كنند، همديگر را دوست داشته باشند و به هم كمك كنند و حق هم ديگر را رعايت كنند.

«تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرّ وَ التَّقْوَى » «1» اسلام چه برنامه هاى عاطفى و دقيقى دارد. تا دير نشده است، پدر و مادر پير خود را از آسايشگاه به خانه بياوريد. آنها در آنجا بر اثر تنهايى دق مى كنند، به مرگ طبيعى نمى ميرند. آنها با عاق كردن شما نميرند. برويد و از كسانى كه پدر و مادرهاى آنها در آسايشگاه ها مردند بپرسيد كه بعدها چه بلاهايى به سر پسران و دختران آنان آمده است.

خداوند چوب به جا مى زند                  اگر مى زند بى صدا مى زند

 

محبت به حيوانات

ائمه عليهم السلام به دنبال قرآن مجيد حركت مى كنند و راه رسيدن به بهشت را در صبر و راه ورود به جهنم را در بى صبرى قرار داده اند. من كتاب هاى حقوقى زيادى را خوانده ام، به خدا قسم! هيچ رشته حقوقى در جهان توان اين را ندارد كه در مقابل حقوق اسلام عرض اندام كند.

چرا مردم با اين حقوق تربيت، منظم و مرتب نمى شوند؟ چرا هر روز فساد و ناامنى در دنيا بيشتر مى شود؟ مردم را به دين برگردانيد. زلف مردم را به خدا گره بزنيد. مردم را براى عمل به كتاب خدا آماده كنيد.

ائمه عليهم السلام به حاجى ها مى گفتند: وقتى به مكه مى رويد، مركب خود را بيشتر از قدرتش بار نكنيد. مى فرمودند: منزل به منزل بار را پياده كنيد، آب و علف آنها را كامل بدهيد و به حيوانات بى زبان شلاق نزنيد و اگر مى خواهيد در خود مسجد الحرام، دور كعبه با مركب طواف كنيد. «2»

______________________________
(1)- مائده 2: 5؛ «و يكديگر را بر انجام كارهاى خير و پرهيزكارى يارى نماييد.»

(2)- وسائل الشيعه: 11/ 51 542، باب استحباب دفن الدابه التى تكر، حديث 15489؛ «وَ فِى الْخِصَالِ عَنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ جَعْفَرٍ الْعَلَوِىِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِىِّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِى عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ عليه السلام فِى حَدِيثٍ أَنَّ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليه السلام حَجَّ عَلَى نَاقَهٍ لَهُ عِشْرِينَ حَجَّهً فَمَا قَرَعَهَا بِسَوْطٍ فَلَمَّا نَفَقَتْ أَمَرَ بِدَفْنِهَا لِئَلَّا يَأْكُلَهَا السِّبَاعُ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَقَدْ كَانَ يَسْقُطُ مِنْهُ كُلَّ سَنَهٍ سَبْعُ ثَفِنَاتٍ مِنْ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ لِكَثْرَهِ صَلَاتِهِ وَ كَانَ يَجْمَعُهَا فَلَمَّا مَاتَ دُفِنَتْ مَعَهُ وَ لَقَدْ بَكَى عَلَى أَبِيهِ الْحُسَيْنِ عليه السلام عِشْرِينَ سَنَهً.»

 

به امام باقر عليه السلام عرض كردند: شتر پدر شما از خانه به قبرستان بقيع رفته است، بر سر قبر پدر شما سر مى كوبد و اشك مى ريزد. زين العابدين عليه السلام با اين شتر چند سفر به مكه رفته بودند و به قدرى به اين شتر محبت كرده بودند كه شتر ديگر تحمل شهادت و دورى از امام زين العابدين عليه السلام را نداشت. «1» گفتند: يابن رسول الله! با شتر چه كنيم؟ امام فرمودند: بگذاريد كنار قبر پدرم عقده دلش را خالى كند. او را ناراحت نكنيد. بعد آمدند، گفتند: آنقدر سر به قبر حضرت زد كه مرد، حضرت فرمودند: پايين قبر پدرم، شتر را دفن كنيد. بگذاريد كنار قبر پدرم راحت باشد.

كسى كه روحيه صبر ندارد، به قوانين اسلام عمل نمى كند، چون حوصله اش را ندارد. به بعضى ها مى گوييم: در نماز جماعت شركت كن، روزه بگير، مى گويد:

حوصله ندارم. به عيادت بيمار برو، مى گويد: ممكن است كه مريض شوم. به فقرا كمك كن، مى گويد: دولت كمك كند. از رسول خدا صلى الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام نقل شده است:

در قيامت به هيچ بى رحمى رحم نخواهند كرد. «2»

 

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

______________________________
(1)- بحار الأنوار: 27/ 270، باب 6، حديث 23؛ «أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ كَانَتْ لِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام نَاقَهٌ قَدْ حَجَّ عَلَيْهَا اثْنَتَيْنِ وَ عِشْرِينَ حَجَّهً مَا قَرَعَهَا قَرْعَهً قَطُّ فَمَا فَجَأَتْنِى بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَّا وَ قَدْ جَاءَنِى بَعْضُ الْمَوَالِى فَقَالُوا إِنَّ النَّاقَهَ قَدْ خَرَجَتْ فَأَتَتْ قَبْرَ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَانْبَرَكَتْ عَلَيْهِ فَدَلَكَتْ بِجِرَانِهَا وَ هِىَ تَرْغُو فَقُلْتُ أَدْرِكُوهَا فَجِيئُونِى بِهَا قَبْلَ أَنْ يَعْلَمُوا بِهَا أَوْ يَرَوْهَا ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليه السلام وَ مَا كَانَتْ رَأَتِ الْقَبْرَ قَطُّ.»

(2)- مستدرك الوسائل 9/ 55، باب 107، حديث 10183؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله مَنْ لَا يَرْحَمِ النَّاسَ لَا يَرْحَمْهُ اللَّهُ.»

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

پاسخ‌های کمک کننده به انسان
توحید (1) - جلسه چهاردهم – (متن کامل + عناوین)
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و هشتم - (متن کامل + ...
علامت روبرگرداندن خدا از بنده‏
شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه پنجم - (متن کامل + ...
معناى گفتار ابوذر از زبان امام صادق عليه السلام
تشييع جنازه عبرت انگيز
قرآن چه مى‏گويد؟
خصلتهاى بهشتى شدن‏
توبه آغوش رحمت - بحث چھارم - قسمت سوم (متن کامل ...

بیشترین بازدید این مجموعه

حلال خورى، ويژگى شيعه‏
نماز اول وقت حضرت ابى عبدالله عليه السلام‏
تبيين آيات احترام به والدين از قول امام صادق ...
3- اداى حق‏الناس‏
خروج ظالم از مُلك خدا
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
اثرناپذيرى بى‏تقوايان از قرآن
اخلاق در معبود باطل
اطاعت از اولیای دین و تقسمات دین
پاسخ‌های کمک کننده به انسان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^