فارسی
شنبه 10 شهريور 1403 - السبت 24 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

حكايتى از ذوالنون

 

آورده اند كه ذوالنون چيزى گفته: برف سنگينى در فصل سرما در مصر به زمين نشست، براى كارى لازم از شهر بيرون رفتم، از شهرك دور شدم همسايه خود را كه گبر مسلك بود و بر آيين آتش پرستان، ديدم؛ از او پرسيدم كه به چه كارى در اين موقعيت به بيرون آمده است؟ گفت:

ديدم برف سنگينى به زمين نشسته، پرندگان و ديگر جانداران بيابان از تأمين آذوقه در مضيقه و تنگى هستند و چه بسا گرسنه بمانند، كيسه اى ارزن به بيابان آورده ام، مى خواهم بر روى برف ها بپاشم تا اين گرسنگان نيازمند از آن بهره مند شوند، گفتم: عمل تو را قبول نمى كنند، گفت:

قبول نمى كنند آيا آن را هم نمى بينند؟! از پاسخ به وى بازماندم.

سال بعد در حال طواف بودم كه دستى به شانه ام رسيد، برگشتم آن گبر مسلك را ديدم كه مسلمان شده، در حال طواف است! به من گفت:

ديدند و پسنديدند،


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دل سپارى به اهل بيت(ع) و ازدواج‏
توبه «وحشى»
تواضع در برابر حق‏
من راهب نيستم‏
گنهكار اميدوار
ضايع كردن نماز
عبرتهايى در سعى صفا و مروه
او اخلاق خوش دارد ، زمین کنده مى شود
درخواست از امام حسین(ع) که مبادا از گناه شمر بگذرد
مقام سكوت

بیشترین بازدید این مجموعه

او اخلاق خوش دارد ، زمین کنده مى شود
عبرتهايى در سعى صفا و مروه
مقام سكوت
رسول خدا و تواضع
ضايع كردن نماز
تواضع در برابر حق‏
گنهكار اميدوار
الهام به مادر موسی
دل سپارى به اهل بيت(ع) و ازدواج‏
درخواست از امام حسین(ع) که مبادا از گناه شمر بگذرد

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^