باید توجه داشته باشید که این کتاب(قرآن) با آن همه عظمت و اعجاز که در مورد آن گفته شده، توسط پیامبری آورده شد که سواد خواندن و نوشتن نمی دانست ، نیز تا بدان زمان هیچ سخنی مانند آن نگفته و به مکتب نیز نرفت.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
شاید بدیهی ترین دلیل بر اعجاز قرآن این باشد که معاصران پیامبر(ص) و حتی اقوامی که تا به امروز روی کار آمدند با تمام کوشش ها و تلاش هایی که به کار بستند, از آوردن آیه ای نظیر قرآن عاجز ماندند ونتوانستند اقدامی علیه آیات قرآن انجام دهند, زیرا چنین کاری اصولاً از دست بشر ساخته نیست .
قرآن نه تنها از نظر فصاحت و بلاغت , یعنی شیرینی و جذابیت عبارات و رسایی مفاهیم , بلکه از نظر محتواو علومی که آن زمان دور از دسترس انسان ها بود, قوانین و مقرراتی که ضامن سعادت و نجات بشریت است ,خالی از هر گونه تناقض و پراکنده گویی است با توجه به این که معلومات انسان محدود است مخصوصاً با توجه به این که پیامبر اسلام (ص) در محیطی پرورش یافته بود که از همان علم و دانش محدود بشری آن زمان نیز درآن محیط خبری نبود, آیا وجود این همه محتوای متنوع در زمینه های مختلف توحیدی , اخلاقی , اجتماعی ,سیاسی و نظامی دلیل بر این نیست که کلمات قرآن از مغز انسان تراوش نکرده بلکه از ناحیهء خداوند است ؟بی گمان چنین است .
نظری به تاریخ اسلام , روشن می سازد که کسی نتوانسته مشابه قرآن را بیاورد; زیرا در داخل کشورهای اسلامی در زمان پیامبر(ص) و پس از او حتی در خود مکه و مدینه , مسیحیان و یهودیان سرسخت و متعصبی می زیستند که برای تضعیف مسلمانان از هر فرصتی استفاده می کردند, به علاوه این که افراد مسیحی و یهودی ونیز منافقین در میان مسلمانان زندگی می کرندند و مسلماً این عده به دقت مراقب اوضاع مسلمین بودند و از هربرنامه ای که به زیان مسلمانان تمام می شد, استقبال می کردند. اگر به کتاب دسترسی پیدا می کردند که بتواند به مقابله با قرآن برخیزد تا آن جا که می توانستند آن را نشر می دادند و یا لااقل در حفظ آن می کوشیدند. از این رومی بینیم حتی افرادی که به احتمال ضعیفی به معارضه با قرآن برخاسته اند, تاریخ نام آنان را ضبط کرده است .یکی از این افراد "مسیلمه کذاب " اهل یمامه است که به مبارزه با قرآن برخاست و حتی از او جملاتی که بر وزن بعضی از آیات بوده ثبت شده است , ولی از نظر محتوا و معنا خنده دار می باشد و همانند لطیفه ای نقل مجالس بوده است ; به عنوان مثال هم وزن آیات سوره "والذاریات" چنین گفته است : "والمبذرات بذرا و الحاصدات حصدا و الذاریات قمحا و الطاحنات طحنا و العاجنات عجنا و الخابزات خبزا و الثاردات ثردا و اللاقمات لقما اهالة و سمنا؛ یعنی قسم به دهقانان و کشاورزان , قسم به درو کنندگان ,قسم به جدا کنندگان کاه از گندم , قسم به جدا کنندگان گندم از کاه , قسم به خمیر کنندگان , قسم به نان پزندگان ,قسم به ثرید کنندگان و قسم به آن کسانی که لقمه های چرب و نرم بر می دارند."
و در جای دیگر می گوید:
"یا ضفدع بنت ضفدع نقی ما تنقین نصفک فی الماء و نصفک فی الطین لا الماء تکدرین و لا الشارب تمنعین ;یعنی ای قورباغه دختر قورباغه آن چه می خواهی قور قور کن , نیمی از تو در آب نیمی دیگر در گِل است ; نه آب را گل آلود می کنی و نه کسی را از آب خوردن جلوگیری می کنی .
اگر تاریخ بهتر از این جملاتی را پیدا می کرد ثبت می کرد, ولی مشاهده می کنید که این جملات چه قدر بی محتوا است و نمی تواند با قرآن برابری کند."
اعجاز قرآن از منظر دیگران
تاریخ پر است از تعریف و تمجید موافقان و مخالفان قرآن , که در این جا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
ـ ابوالعلای معری , شاعر معروف عرب که میانه خوبی با اسلام نداشت , می گوید: این سخن مورد اتفاق همه است که کتاب محمد(ص) عقل ها را در برابر خود مغلوب ساخت و تا کنون کسی نتوانسته است مانند آن رابیاورد. سبک این کتاب با هیچ یک از سبک های معمول میان عرب اعم از خطابه , رجز, شعر و سجع شباهت ندارد. امتیاز و جاذبهء این کتاب به قدی است که اگر یک آیه از آن در میان کلمات دیگران قرار گیرد, چون ستاره ای فروزان در شب تاریک می درخشد!
ـ ولیدبن مغیره مخزومی ـ مردی که به حسن تدبیر در میان عرب شهرت داشت و برای حل مشکلات اجتماعی از فکر و تدبیر او در زمان جاهلیت استفاده می کردند و به همین جهت او را گل سر سبد قریش می نامیدند ـ پس از این که چند آیه از اوّل سوره غافر را از پیغمبر شنید در محفلی از طایفه بنی مخزوم حاضرشد و چنین گفت : به خدا سوگند, از محمد سخنی شنیدم که نه شباهت به گفتار انسان ها دارد و نه پریان ; گفتاراو شیرینی خاص و زیبایی مخصوصی دارد. گفتاری است که بر همه چیز پیروز می شود و چیزی بر آن پیروزنخواهد شد.
ـ کارلایل , مورخ و دانشمند معروف انگلیسی دربارهء قرآن می گوید: اگر یک بار به این کتاب مقدس نظرافکنیم , حقایق برجسته و خصایص اسرار وجود طوری در مضامین جوهرهء آن پرورش یافته که عظمت وحقیقت قرآن به خوبی از آن ها نمایان می گردد و این خود مزیّت بزرگی است که فقط به قرآن اختصاص یافته ودر هیچ کتاب علمی و سیاسی و اقتصادی دیگر دیده نمی شود. بلی , خواندن برخی از کتاب ها تأثیرات عمیقی در ذهن انسان می گذارد ولی هرگز با تأثیر قرآن قابل مقایسه نیست , از این جهت بایستی گفت : مزایای اولیه قرآن و ارکان اساسی آن مربوط به حقیقت و احساسات پاک و عناوین برجسته مسائل و مضامین مهم آن است که هیچ گونه شک و تردید در آن راه نیافته و پایان تمام فضایل را که موجد تکامل و سعادت بشری است در برداشته و آن را به خوبی نشان می دهد.
ـ جان دیون پورت , مؤلف کتاب "عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن " می نویسد: قرآن به اندازه ای از نقایص مبرا و منزه است که نیازمند کوچک ترین تصحیح و اصلاحی نیست و ممکن است از اول تا به آخر آن خوانده شود بدون آن که انسان کم ترین ملالتی از آن احساس کند... و همه این معنا را قبول دارند که قرآن با بلیغ ترین وفصیح ترین لسان و به لهجهء قبیله قریش که نجیب ترین و مؤدّب ترین عرب ها هستند ، نازل شده است ...
ـ گوته , شاعر و دانشمند آلمانی می گوید: سالیان درازی کشیشان بی خبر از خدا ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده آن محمد(ص) دور نگاه داشته بودند, اما هر قدر که ما قدم در جاده علم ودانش گذارده ایم پرده های جهل و تعصب نا به جا از بین می رود و به زودی این کتاب توصیف ناپذیر عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان کرده , سرانجام محور افکار مردم جهان می گردد... ما درابتدا از قرآن رو گردان بودیم , اما طولی نکشید که این کتاب توجه ما را به خود جلب کرد و ما را دچار حیرت ساخت تا آن جا که در برابر اصول و قوانین علمی و بزرگ آن سر تسلیم فرود آوردیم .
ـ ویل دورانت مورخ معروف می گوید: قرآن در مسلمانان آن چنان عزت نفس و عدالت و تقوایی به وجودآورده که در هیچ یک از مناطق جهان , شبیه و نظیر نداشته است .
ـ ژول لابوم اندیشمند و نویسندهء فرانسوی در کتاب تفصیل الایات می گوید: دانش و علم برای جهانیان ازسوی مسلمانان به دست آمد و مسلمین علوم را از قرآنی که دریای دانش است گرفتند و نهر از آن برای بشریت در جهان جاری ساختند.
ـ دینورت , مستشرق دیگری می نویسد: واجب است اعتراف کنیم که علوم طبیعی و فلکی و فلسفه وریاضیات که در اروپا اوج گرفت , عموماً از برکت تعلیمات قرآنی است و ما مدیون مسلمانانیم ; بلکه اروپا از این جهت شهری از اسلام است .
ـ دکتر بانو لورا واکسیا واگلبری ، استاد دانشگاه ناپل در کتاب پیشرفت سریع اسلام می نویسد: کتاب آسمانی اسلام نمونه از اعجاز است ... قرآن کتابی است که نمی توان از آن تقلید کرد. نمونهء سبک و اسلوب قرآن درادبیات سابقه ندارد. تأثیری که این سبک در روح انسان ایجاد می کند ناشی از امتیازات و برتری های آن است .
این شبهه که قرآن ممکن است معادل داشته باشد ولی جلوه ای نکند, درست نیست , زیرا اگر چیزی جلوه داشته باشد, بروز می کند.
] نور خورشید حتی در زیر ابرها روشن گری و نورافشانی می کند. قطعاً اگر قرآن معادلی داشت , شناخته می شد و مخفی نمی ماند.
و شاید گفته شود عادت مردم مانع پذیرش این معادل ها بوده , اما این حرف نیز نادرست است ; زیرا همیشه افرادی بوده و هستند که دنبال چنین مسائلی هستند؛ اگر چیزی وجود داشت , طبیعتاً آن را سینه به سینه و نسل به نسل به ارث می گذاشتند و امروز در دسترس بود.
اگر کسی بگوید آیاتی که پیش گویی کرده اند, معجزه هستند و بقیهء آیات , معجزه نیستند, باید بگوییم که اعجاز آیات قرآنی فقط به خاطر پیش گویی نیست , بلکه سبک و روش خاص قرآن نشان دهندهء این است که کلام انسان نیست و کلام خداست و همهء آیات به هم پیوسته و وابسته اند و در یک نظم خاص قرار دارند؛ اگرکسی بپذیرد که بعضی از آیات اعجاز است , گویا پذیرفته است که همهء قرآن اعجاز است .
اما شک در درس نخوانده بودن پیامبر مثل شک در امور بدیهی است , وقتی همه می گویند و سراسر تاریخ شاهد است اگر در این مسئله شک کنیم و بگوییم تاریخ قابل اعتماد نیست , پس چه چیز قابل قبول است ؟مسائلی را که عقلای قوم می پذیرند باید پذیرفت وگرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
پیامبر(ص) خطبه هایی دارد, ولی هیچ یک مشابهتی با سیاق و نظم خاص قرآن ندارد. اعراب معمولاً درسخنوری و سرودن شعر مهارت داشته اند; پیامبر هم می توانسته سخنرانی کند, ولی سخنرانی با متن قرآن فرق دارد. گفته ها و کلمات پیامبر(ص) موجود است و شاید از نظر حجم بیش تر از قرآن باشد. مسئله این است که مطالب قرآن و سبک آن هیچ شباهتی با سخنان پیامبر(ص) ندارد.
خلاصه این که درک همه این مسائل برای علما قابل فهم است ولی افرادی در میان تودهء مردم وجود دارندکه اجمالاً قدرت تشخیص دارند. وقتی عربی تا به حال آن چه شنیده اشعار جاهلی بوده , به تمام مفاهیم ومضامین آن وارد است ؛ از قبیل جنگ , خون ریزی , زن , عشق و... وقتی قرآن آمد برای او تازگی داشت و چیزی غیر از آن چه از انسان ها شنیده بود به گوشش خورد و این جا بود که واکنش نشان داد, شیفتهء آن شد و دل در گروآن بست و آن را معجزه دانست .
اعجاز به معنای عاجز ساختن است و در اصطلاح دینی، انجام کار و اظهار امری است به وسیله انبیای الهی برای اثبات صدق نبوّتشان که هیچکس قادر به آوردن مثلش نباشد، به گونه ای که مردم عدم قدرت و عجزشان را ادراک کنند.
همچنانکه بشر نمی تواند موجودی (هرچند بسیار پست و کوچک) را خلق کند، قطعاً هیچ انسانی نخواهد توانست مانند معجزات پیامبران بیاورد. به این مسئله در آیه هفتاد و دوم سوره حجّ اشاره می کند.
از زمان نزول قرآن همواره شعرا و نویسندگانی وجود داشته اند که در مقام مبارزه با آن بر آمده، غزلها نیز آیه ها و سوره هایی ساختند، که هیچکدام نشانی از اعجاز ندارند، بلکه دارای چیزهای خارق العاده و امتیازند، نه اعجاز و آیه، که مربوط به عالم غیب باشد. معجزات انبیا نشان از جهان دیگری دارند. خصوصاً قرآن. اهمّیّت و عظمت معجزة آن به حدّی است که هر قطعه از عباراتش که گاهی فقط یک کلمه است، "آیه" نامیده می شود. بنا به اعتراف فیلسوف بزرگ "کارلیل"، قرآن صدایی است که از دل هستی و قلب و جود برخاسته است. اما برخی از دلایلی را که می توان به آن ها درباره معجزه الهی (قرآن) صدق ادعای پیامبر(ص) اسلام استناد جُست، به صورت مختصر اشاره می کنیم:
1ـ نفوذ و جاذبه بی نظیر قرآن. همانند داستان "ابن ابی العوجاء" مادّی گرا و دوستانش، حتّی جاذبه قرآن میان دانشمندان بیگانه.
2ـ اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت. در آیه سی و هشمتم سوره یونس به آن اشاره شده است.
3ـ اعجاز قرآن از نظر معارف الهی همانند آیات بیست و یکم سوره ذاریات.
4ـ اعجاز قرآن از نظر علوم روز و اکتشافات علمی همانند جاذبه عمومی زمین و توازن قوه جاذبه و دافعه که در سوره های رعد و ذاریات از آن سخن به میان آمده است.
5ـ نگاه قرآن به آفرینش و گسترش جهان که در آیات یازدهم سوره فصلت و چهل و هفت سوره ذاریات و سی ام سوره انبیا از آن سخن گفته شده است.
6ـ قرآن و زندگی در کرات دیگر که در آیه 29 سوره شوری به آن می پردازد.
7ـ قرآن و آفرینش کوه ها که در آیات اوّل سوره نحل و ششم و هفتم سوره نبأ و بیست و هفتم سوره مرسلات و دهم سوره لقمان و ... سخن گفته شده است.
8ـ قرآن و زوجیّت عمومی و زوجیّت گیاهان که در سوره های لقمان و حجّ و طه و ذاریات و یس و مرسلات و مؤمنون از آن سخن به میان آورده است.
9ـ قرآن و مسأله أثرات مهم جوّ زمین که در آیه سی و دوم سوره انبیا و هفتاد و نهم سوره نحل... به آن پرداخته شده است.
10ـ قرآن و علل نزول باران و تگرگ که در آیه سی و چهارم سوره نور از آن سخن گفته شده است.
11ـ قرآن و رابطه رعد و برق و باران که در آیات بیست و چهارم سوره روم و دوازدهم سوره رعد از آن سخن به میان آورده است.
12ـ قرآن و راه تشخیص هویّت انسان که در آیات سوم و چهارم سوره قیامت از آن سخن گفته است.
13ـ قرآن و عظمت آفرینش آسمان ها که در سوره مؤمن از آن سخن گفته است.
14ـ اعجاز قرآن از نظر تاریخ و وضع قوانین و اخبارغیبی و هزاران آیه و نشانه دیگر که همه از معجزه الهی حکایت دارد. می توانید در این خصوص به کتاب های پیام قرآن جلد هشتم تألیف آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر بیان ج اول تألیف آیت الله العظمی آقای خوئی، تفسیر نوین جزء سیام، تألیف مرحوم محمد تقی شریعتی مراجعه فرمایید.