حضرت عسگرى (ع) روايت ميكند: شخصى مردى را به محضر حضرت سجاد آورد و ادعا داشت كه آن مرد پدرش را به قتل رسانيده، قاتل خدمت امام اعتراف كرد، حضرت به قصاص حكم داد، اما از صاحب خون خواست از قاتل گذشت كند تا به پاداش بزرگ و ثواب عظيمى دست يابد، ولى از چهره صاحب خون خوانده ميشد كه به عفو و گذشت رضايت نمى دهد.
حضرت زين العابدين فرمودند: اگر به خاطر ميآورى كه قاتل را برتو حقى هست به سبب آن حق از او گذشت كن، صاحب خون گفت: برمن حق دارد اما به آن اندازه نمى رسد كه از خون پدرم به خاطر حقى كه دارد گذشت كنم، حضرت پرسيد پس چه ميكنى؟ پاسخ داد قصاص ميكنم ولى اگر مايل باشد با ديه و خون بها با او مصالحه ميكنم و از او گذشت مينمايم.
حضرت فرمود: حق قاتل برعهده تو چيست؟ گفت: پسر رسول خدا اين مرد به من توحيد و نبوت حضرت محمد و امامت ائمه را تلقين و تعليم نموده.
حضرت سجاد فرمود به راستى اين حق با خون پدرت برابرى نمى كند؟ به خدا سوگند اين كارى كه او نسبت به تو انجام داده با خون تمام مردم روى زمين از گذشتگان و آيندگان به جز پيامبران و امامان برابرى دارد! چون در دنيا چيزى وجود ندارد كه بتوان در برابر خون پيامبران و امامان قرار داد، سپس رو به قاتل كرد و فرمود: ثواب و پاداش تعليم خود را به من ميدهى تا خون بهاى اين قتل را بپردازم و تو از كشته شدن نجات يابى، قاتل گفت: پسر پيامبر من به اين پاداش نيازمندم و شما از آن بى نياز هستيد، زيرا گناهم بزرگ است چرا كه گناهى كه نسبت به مقتول انجام دادهام و آن ريختن خون اوست مربوط به من و مقتول است نه ميان من و پسرش.
حضرت فرمود: روى اين حساب كشته شدن به نظر تو بهتر است از اين كه ثواب آن تعليم را به من واگذار كنى؟
عرضه داشت آرى، امام (ع) به صاحب خون فرمود: اكنون خود را با گناهى كه اين مرد نسبت به تو انجام داده و تعليم و محبتى كه درباره تو نموده مقايسه كن: پدرت را به قتل رسانيده و او را از بهره بردن از زندگى دنيا محروم ساخت، و تو را از لذت ديدار او بى بهره نموده ولى در برابر ببين او چه گوهر گران بهائى به تو داده، او به تو ايمان يعنى سرمايه ابدى آموخته تا در نهايت مستحق بهشت جاويد شوى و از عذاب ابد رها گردى، علاوه اگر در مصيبت پدرت شكيبائى به خرج دهى خداوند چنان پاداشى به تو عنايت كند كه در بهشت با وى هم نشين شوى.
بنابراين احسان و محبتى كه او به تو نموده به مراتب از ميزان ظلمى كه به تو روا داشته برتر و بيشتر است.
اكنون خوب توجه كن، اگر حاضر باشى در برابر احسانى كه به تو كرده او را ببخشى و از خون پدرت بدون گرفتن خون بها گذشت كنى حديثى از فضايل پيامبر براى هر دوى شما نقل ميكنم كه آن حديث از دنيا و هرچه در آن است با ارزش تر است.
و هرگاه نمى توانى خود را راضى كنى كه از او بگذرى من از مال خود ديهاى را كه بر عهده اوست به تو ميپردازم ولى حديث پيامبر را فقط براى او نقل ميكنم و از گفتنش به تو دريغ ميورزم تا در نتيجه سودى از دست تو برود كه هرگاه به حساب آن برسى بيابى كه از جهان و هرچه در آن است فزون تر باشد.
صاحب خون گفت: پسر پيامبر اين خسارت براى من قابل تحمل نيست، من او را بدون دريافت خون بها و بى هيچ قيد و شرطى، تنها به خاطر رضاى حق و حقى كه بر من دارد ميبخشم تا از لطف كلام شما بهره مند گردم، اكنون عنايت نموده و حديث فضيلت پيامبر را براى نقل كنيد.
امام (ع) با نقل حديث پرقيمت خود، جوان را راضى كرد، و قاتل هم از قصاص نجات يافت. در زمينه ارزش تعليم و آموختن دانش به مردم روايت بسيار مهمى از حضرت رضا (ع) نقل شده كه توجه به آن لازم است:
«يقال للعابد يوم القيامة: نعم الرجل كنت، همتك ذات نفسك و كفيت الناس مؤونتك فادخل الجنة الا ان الفقيه من افاض على الناس خيره و انقذهم من اعدائهم، و وفر عليه نعم جنان الله تعالى و حصل لهم رضوان الله تعالى و يقال للفقيه: يا ايها الكافل لايتام آل محمد الهادى لضعفاء محيبهم و مواليهم، قف حتى تشفع لكل من اخذ عنك او تعلّم منك فيقف فيدخل الجنة معه فئاما وفئاما وفئاما حتى قال: عشراً وهم الذين اخذوا عنه علومه واخذوا عمن اخذ عنه و عمن اخذ عمن اخذ عنه الى يوم القيامة فانظروا كم فرق ما بين المنزلتين:»
روز قيامت به عابد ميگويند: انسان خوبى بودى، فقط خود را نجات دادى و خرج زندگى خود را بر مردم تحميل ننمودى وارد بهشت شو، آگاه باشيد دانشمند و فهيم كسى است كه خير و نيكياش به مردم ريزش داشته و آنان را از دشمنانشان نجات دهد، نعمت هاى بهشت را برآنان بيفزايد و خوشنودى حق را براى آنان تحصيل كند.
روز قيامت به عالم ربانى و فقيه هدايتگر ميگويند: اى كسى كه يتيمان آل محمد را يعنى مردان و زنان امت را كه در برابر هجوم و يورش فرهنگى دشمن قرار داشتند، سرپرستى مينمودى و محبان ضعيف اهل بيت را راهنمائى و هدايت ميكردى در جايگاه خود قرار بگير تا براى آنان كه از تو معالم دين را فرا گرفتند و حقايق را آموختند شفاعت كنى سپس با او دسته دسته و گروه گروه كه تا ده مرتبه اين جمله را تكرار كرد وارد بهشت ميشوند، اينان كسانى هستند كه از آن عالم استفاده علمى نموده يا از شاگردانش يا از شاگرد شاگردانش به همين ترتيب تا روز قيامت بهره علمى بردند اينك دقت كنيد فرق بين دو مقام عابد و عالم چه اندازه است؟!
منبع : پایگاه عرفان