فارسی
چهارشنبه 12 دى 1403 - الاربعاء 29 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

سؤال ابراهيم عليه السلام از ملك الموت‏


روايت قوى تر و مستندتر، روايتى است كه وجود مبارك مرحوم فيض كاشانى در دو كتاب باعظمت «وافى»، و «شافى» نقل مى كند.

ابراهيم قهرمان توحيد، پدر همه انبياى بعد از خود، جدّ پيغمبر و ائمه طاهرين، انسانى كه قرآن بسيار به او بها داده است، روزى نشسته بود، ملك الموت را ديد، به او گفت: مرگ من فرا رسيده است، گفت: نه؛ زيرا هنگامى كه ملك الموت بيايد كار تمام است، و همه چيز باطل مى شود،

«تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ»

تمام پيوندهاى او قطع مى شود.

گفت: هنوز مهلت دارى در دنيا بمانى. ابراهيم عليه السلام فرمود: براى چه آمدى؟

ملك الموت گفت: براى ديدن تو آمدم. ابراهيم عليه السلام فرمود: آيا با قيافه اصلى بالاى سر محتضر مى آيى و جانش را مى گيرى، گفت: نه، بر سر خوبان عالم به يك شكل مى روم و بر سر بدان حرفه اى هم به شكل ديگر مى روم، امام صادق مى فرمايد:

ابراهيم به او گفت: شكلى كه بالاى سر خوبان مى آيى، به من نشان بده، ملك الموت گفت: سرت را برگردان، تا من به آن شكل در آيم، ابراهيم به ملك الموت نگاه كرد و بيهوش شد.

ابراهيم فرمود: هيچ ستمكار و گناهكارى نيازى نيست به جهنم برود، همين قيافه براى گناهكاران كافى است. «1»

شبى مجنون به خلوتگاه ناز

 

با خداى خويشتن مى كرد ناز

كاى خدا نامم تو مجنون كردى

 

بهر يك ليلى دلم خون كردى

اى خدا من كم نيم از بت پرست

 

روى امّيدم به درگاه تو هست

اى خدا من كم نيم از ذرّه اى

 

عاشقم بر روى آهو برّه اى

اى خدا آخر طبيب من كجاست؟

 

مُردم از حسرت نصيب من كجاست؟

پس خطاب آمد كاى شوريده حال

 

هر چه مى خواهى در اين درگاه بنال

كار ليلى نيست اين كار من است

 

روى خوبان عكس رخسار من است

     

ملك الموت آن قيافه زيبا را از كجا مى آورد؟ ملك الموت آينه خدا است، بالاى سر مؤمن كه مى رود، عكس مؤمن روى قيافه ملك الموت مى افتد، مؤمن خودش را در ملك الموت مى بيند و كافر هم خودش را در ملك الموت مى بيند. ملك الموت يك چهره واقعى دارد، اين دو قيافه مال دو نوع مردم است.

بر پرده تكوين، تمام نقش ها زيبا است، كسانى كه با ديد خود به نقش هاى ظاهر نگاه مى كنند، همه را زيبا مى بينند.

به جهان خرّم از آنم كه خرّم از اوست

 

عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست

     

وقتى انسان با ديد قلبى به اطراف خود نگاه كند، شاد زندگى مى كند غصّه دار نمى شود، منظره ها او را رنج نمى دهد، وقتى با چشم خدا به عالم نگاه مى كند.

مى بيند كه كلّ عالم يوسف مى باشد، مى بيند همه عالم خرّم و عالم زيبا است.

به حلاوت بخورم زهر كه شاهد ساقى است

 

به ارادت ببرم درد كه درمان هم از اوست

نه فلك راست مسلّم نه ملك را حاصل

 

آنچه كه در سرّ سويداى بنى آدم از اوست

پادشاهى و گدايى برِ ما يكسان است

 

كه برين در همه را پشتِ عبادت خم از اوست

     

غم و شادى برِ عارف چه تفاوت دارد

 

ساقيا باده بده شادى آن كاين غم از اوست

     

اين نقش ظاهر موجودات است.

به دريا بنگرم دريا تو بينم

 

به صحرا بنگرم صحرا تو بينم

به هر جا بنگرم كوه و در و دشت

 

نشان از قامت رعناى تو بينم

     

دريا يك آينه است، صورت تو در آينه افتاده است، دريا كه چيزى نيست، اين نقش مخصوص نقاش است.

 


منبع : پایگاه عرفان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

علامت روبرگرداندن خدا از بنده‏
عبادت بودن انواع نگاه‌
حكايت ديوجانوس
حضرت عيسى عليه السلام و درخواست شيطان براى گفتن ...
ارزش عمر و راه هزینه آن - جلسه اول – (متن کامل + ...
حلال و حرام مالی ـ جلسه چهارم - (متن کامل + عناوین)
فضيلت قرائت سورة‌ فجر در نماز
آثار مثبت عمل - جلسه سوم (2) - (متن کامل + عناوین)
زن، مايه تسكين شوهر
درخواست معرفت از پروردگار

بیشترین بازدید این مجموعه

اندیشه در اسلام - جلسه شانزدهم
صبر در برابر مشكلات اقتصادى‏
هدايت قلب
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
ارزش مؤمن عالم‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
راه تحصيل شرح صدر ، دقّت در مفاهيم قرآن
قلب اميرالمؤمنين (علیه السلام)
مراحل ايمان
داستان مرحوم شوشتری

 
نظرات کاربر

ناهید تفتی
بسیار عالی بود
پاسخ
6     0
29 بهمن 1390 ساعت 05:23 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^