سپس اميرالمؤمنين (علیه السلام) ميفرمايد: اگر مرا به اين جهنم ببري شکايت و گلهاي نميکنم. جهنم را تحمل ميكنم؛ اما جدايي تو مرا بيتحمل ميكند. اين آتش فراق چيست؟ آن عشق چيست که فراق و وصال کنار او است؛ عاشق و معشوق کنار او است. خود اين عاشق را چه کسي ميتواند تعريف کند؛ يعني مايه عشق قلب مولا علي را چه کسي ميتواند تعريف کند. اول بايد قلب را تعريف کندكه قلب حرم خداست و بعد هم گنجايش قلب او از آفرينش بيشتر است. چون خدا در اين قلب، اسماء و صفاتش را متجلي کرده است. اين ظرف چيست؟ انسان در فهم اين روايت، متحير ميشود که پروردگار ميفرمايد:
«لايسعني ارضي و لا سمائي و لكن يسعني قلب عبدي المؤمن»
تمام آفرينش گنجايش مرا ندارد، ولي دل بنده مؤمنم گنجايش مرا دارد.
اميرالمؤمنين (علیه السلام) امير همة مؤمنان است. خدا ميفرمايد: فقط قلب مؤمن گنجايش مرا دارد. قلب، امير كلّ مؤمنان چيست؟ آن ظرف چگونه قابل تعريف است؟ اساس ماية اين عشق، معرفت الله است كه اين قلب را پر کرده است. او امام انتخاب شده و اکمل کمّلين است. او انساني است که خدا دينش را به وجود او كامل کرده و نعمتش را به وجود او تمام نموده است. بعد ميفرمايد:
«فهبني يا الهي»
مولا علي، اصدق صادقين عالم است. او در دعاي کميل ناله ميزند كه مرا در هفت طبقه جهنم نیز جاي دهي، ميپذيرم؛ اما بر فراق تو چگونه صبر کنم؟
امام علي (علیه السلام) عظمت خدا را چگونه يافته که در مقابل آن تواضع و خشوع وجودي ميکند.
ما نسبت به حضرت حق يک نماد خالي هستيم. يعني ما يک بود داريم و يک نبود داريم و يک نمود داريم. ما نه بود واقعي هستيم و نه نبود واقعي. ما يک نمايشي از وجود هستي هستيم.
چقدر زيبا سروده است:
خـاقانيا بــه سـائـل اگــر يک درم دهــي
خواهي جزاي آن دو بهشت از خداي خويش
* * *
شنيدستم که هر کوکب جهاني است جداگـانه زميــن و آسمـاني اسـت
اين حديث اميرالمؤمنين است كه ميفرمايد:
«هذه النجوم التي في السماء مدائن مثل المدائن التي في الارض»
ستارهها هر کدام شهري مانند شهرهاي زمين شماست.
زمين در جنب اين نه سقف مينا چو خشخاشي بود بر روي دريا
منبع : پایگاه عرفان