فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

داستان سيد جزايرى با علامه مجلسى در رابطه با برزخ‏

 

حاج ملا هاشم در «منتخب» از عالم بزرگوار سيد نعمت اللّه جزايرى نقل مى كند كه:

در ايام اقامتم در اصفهان به حضور استاد عزيزم علّامه مجلسى رحمه الله عرضه داشتم:

جميع افعال و گفتار شما مورد رضاى من است مگر يك صفت و آن مقيّد بودن شما به تشريفات و رياست مى باشد، شما دستور داده ايد قبل از رفتن به مسجد و موقع ورود به بازار شخصى در جلو شما آيه نور را بخواند و با اين برنامه تمام مردم را متوجه نمايند كه هنگام ورود شما درب مغازه هايشان بايستند تا شما عبور كنيد، من از اين معنى آن هم از شخصى چون شما ناراحتم!

علّامه مجلسى رحمه الله فرمودند: من علاقمند به مقام و رياست نيستم، منظور من از اين برنامه نشان دادن عظمت مقام علم در بين مردم است، تا بدين وسيله بتوانم حقى را اجرا و باطلى را از بين ببرم كه بدون قدرت احقاق حق و زدودن باطل كارى محال است.

من به سخنان استاد قانع نشدم، با يكديگر قرار گذاشتيم هريك زودتر از دنيا رفت ديگرى را به توسط خواب از اوضاع خود آگاه كند.

استادم مجلسى رحمه الله زودتر از من از دنيا رفت، در مدت يكسال غالباً بر سر مزارش رفتم و جهت او قرآن خواندم و از وى تقاضاى ملاقات كردم، شبى وى را در خواب ديدم و از مسئله اى كه بين من و او بود پرسيدم، جواب داد: حق به جانب من بود؛ زيرا دنبال رياست رفتن براى اداى حق و از بين بردن باطل از نظر شرع مطهّر بى اشكال است و بلكه ممدوح و پسنديده است، چون مرا در قبر گذاشتند پس از سؤالات ملائكه الهى از طرف حق خطاب شد چه آورده اى؟ من تمام تأليفات و صدقات و خيرات خود را بازگو كردم، سؤال شد ديگر چه آوردى؟ عرضه داشتم: بنده اى از بندگانت در شكنجه طلبكار بود، با قدرتى كه داشتم وى را نجات دادم و از طلبكار براى وى مهلت خواستم و سپس آنچه را مديون قدرت بر ادا نداشت من از مال خودم پرداختم، ديگر از من سؤالى نشد وپس از آن مورد عنايت واقع شدم، اگر من آن عظمت را نداشتم براى حل مشكلات مردم كارى از دستم برنمى آمد و اكنون اين همه عنايت نصيبم نمى شد!

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

منفعت عظيم اهل شوق و بحث
ذو القرنين در شهرى عجيب‏
جنازه‌ای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!
ذره‏اى ريا
خدا از اين بينايى‏ها به ما هم عنايت كند
جز زيان و خسارت سودى نبرده‏اى
بهتر از بهتر
نماز گامى براى توبه
عاشقانه ‏ترين مناجات‏
گفت خدايا من آمده ام

بیشترین بازدید این مجموعه

چه كسى با من پيمان مى‏بندد
ذره‏اى ريا
حکایتی از لقمه حرام‏
حکایت سزاى توهين به بلال‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
صفات شيعيان‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
ذو القرنين در شهرى عجيب‏
حكايت گرگان و كرمان‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^