نگاهى كه پيش از اين طرح كرديم نگاه مردم عادى به پيامبر اسلام بود.
حال سوال اين است كه آيا انبياء گذشته نيز درباره حضرت نظرى داشته اند؟ و اين نگاه چگونه بوده است؟
براى پاسخ اين سوال، ابتدا به خطبه اول نهج البلاغه مراجعه مى كنيم.
امير مومنان در اثناى اين خطبه مى فرمايند:
«... مضت الدهور و سلفت الآباء و خلقت الابناء إلى أن بعث اللّه سبحانه محمدا رسول اللّه، صلى اللّه عليه و آله، لانجاز عدته و تمام نبوته مأخوذا على النبيين ميثاقه ...».
روزگاران گذشت و پسران در پى پدران بر جايگاهشان تكيه زدند تا سرانجام، خداوند سبحان محمد فرستاده خود را براى تحقق وعده هاى الهى و ختم سلسله پيامبرى مبعوث كرد، درحالى كه از همه پيامبران پيشين برايش پيمان گرفته بود ....
آن چنان كه از عبارت حضرت استفاده مى شود خداوند از 124 هزار پيغمبر براى قبول نبوت پيغمبر اكرم پيمان گرفته است؛ گويى خداوند به انبيا فرموده نمره شما در عمل و ايمان و تبليغ نوزده است، به پيغمبر من ايمان بياوريد تا نمره تان بيست شود. انبياء الهى هم اين را قبول كرده اند.
پس، پيامبران گذشته همگى بر پيامبرى حضرت ختمى مرتبت اذعان داشته و آن را پذيرفته اند.
در روايات آمده است: انبياء الهى، اين عاقل ترين عاقلان، با وجدان ترين وجدان داران، و پاك نهادترين انسانها، با اين كه پيغمبر را نديده بودند، اما به صرف اين كه از خدا شنيده بودند كه او كيست، پس از اين پيمان با گريه دست به دعا برداشتند كه:
«اللّهمّ اجعنا من امّة محمّد».
دقت كنيم. نگفتند: «اللهم اجعلنا مع محمّد»؛ ما را با محمد قرار بده. گفتند از امت محمد قرار بده؛ يعنى خدايا، ما كجا و پيغمبر تو كجا؟ ما را جزء امت او به حساب بياور تا در قيامت سرمان را بالا بگيريم، نه به اين خاطر كه ما هم پيغمبرين، براى اين كه در زمره امت او هستيم.
«اللّهم لا تحرمنا صحبة محمّد».
خدايا، در قيامت ما را از همنشينى با او محروم نكن. در بهشت به ما هم اجازه بده نزد او باشيم و كنارش بنشينيم.
اين دو نكته كه كمتر گفته شده و بسيار قابل تامل و جالب است. اما نكته سوم:
منبع : پایگاه عرفان