یكی از گناهانی كه به كبیره بودنش تصریح شده، كم فروشی است و اصل حرمتش از روی قرآن و سنت و اجماع و عقل ثابت است و در روایت اعمش از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ و در روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ جزء كبائر شمرده شده و میفرمایند «البخس فی المكیال و المیزان» كم دادن در كیل و وزن یعنی هر گاه چیزی بكسی بفروشند یا ادای دینی نمایند چیزی از پیمانه و ترازو كم كنند.
در قرآن مجید صریحاً وعده عذاب به شدیدترین بیانی داده شده و یك سوره از قرآن مجید (سوره مطففین) به این موضوع اختصاص داده و میفرماید «ویل بر كم فروشان است (عتاب و شدت و محنت برای كم فروشانست) آنان كه چون از مردم میستانند و پیمانه را برای خود تمام و بزیادتی میگیرند و هر گاه برای مردم ترازو و پیمانه میكنند كم میكنند (و بایشان ضرر میزنند) آیا كم فروشان گمان ندارند كه پس از مردن برای روز بزرگی برانگیخته میشوند روزی كه مردم به پا خواهند ایستاد برای امر پروردگار عالمیان»[1].
نامه اعمالشان در سجین است: باید بترسند و منزجر شوند و از كم فروشی و نترسیدن از عذاب روز جزا دست بردارند. بدرستیكه نامهی عمل فاجران در سجین است (یعنی جایشان بواسطه كردار بدشان سجین است و آن چاهی است در جهنم یا آنكه اعمال ایشان در سجین نوشته میشود كه آن دفتر اعمال كفار و فساق است) و تو نمیدانی كه سجین چیست مكتوبی است رقم شده یا این كه بودن اعمالشان در سجین، حكمی است مقرر و نوشته شده[2]. و از قول شعیب چنین میفرماید «نكاهید و كم نكنید پیمانه را در پیمودن مكیلات و ترازو را در سنجیدن موزونات، بدرستیكه شما را در توانگری و فراوانی نعمت میبینم (یعنی محتاج نیستید كه احتیاج شما را بخیانت وا دارد بلكه توانگرید و رسم حق گذاری آنست كه مردم را از مال خود بهرهمند كنید نه آنكه از حقوقشان بازگیرید) و بدرستیكه باین خیانتی كه در مال یكدیگر میكنید من بر شما میترسم عذاب روزی را كه احاطه كننده است (یعنی كسی از شما نمیتواند از آن فرار كند) وای قوم من مكیل را تمام بپیمائید و موزونات را تمام وزن كنید بعدل و تساوی و چیزهای مردم را كم نكنید و در زمین فساد نكنید و تباهی مجوئید در حالیكه تبهكار باشید (زیرا كم فروشی نظم اجتماع و امنیت عمومی را بهم میزند)[3].
كم فروش ایمان ندارد: بنابراین از آیات قرآن استفاده میشود كه كم فروش ایمان بروز جزا و حساب روز قیامت ندارد زیرا اگر یقین بلكه گمان مسؤولیت داشت كه در روز قیامت از او باز خواست میشود و هر چه بمردم كم داده از او مطالبه خواهد شد هرگز بچنین خیانتی حاضر نمیشد و اگر ایمان داشت میدانست كه هر چند صاحب حق غافل و بیخبر از خیانتش باشد اما پروردگار عالم حاضر و مراقب اعمال اوست[4].
پنج صفت و پنج بلا: در تفسیر منهج الصادقین مینویسد: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود پنج خصلت ذمیمه است كه با پنج مصیبت و بلا همراه است هیچ گروهی نیستند كه پیمان شكنی كنند مگر خدا دشمن را برایشان مسلط میفرماید و هیچ گروهی نیستند كه بغیر حكم خدا حكم كنند مگر تهیدستی در میانشان آشكار شود و هیچ گروهی نباشند كه در میانشان فاحشه (نابایست) پیدا شود مگر مرگ در آنها پیدا شود و هیچ فرقهای نباشند كه كم سنجیدن و كم پیمودن را پیشه كنند مگر از نباتات و قوتها محروم گردند و بقحط و غلا مؤاخذه شوند و هیچ گروهی نباشند كه زكات را بمستحقان نرسانند مگر باران از ایشان باز گرفته میشود[5]. نصیحت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام: امیر المؤمنین وقتی كه از ادارهی حكومت فارغ میشد ببازار كوفه میآمد و میفرمود: «ای مردم از خدا بترسید وكیل و وزن را تمام بپیمائید و طریق داد را در آن ملاحظه كنید و چیزهای مكیل و موزون را بمردمان كم ندهید و در زمین فساد نكنید»[6].
روزی مردی را در بازار دید كه زعفران میكشید و آن كفهای كه در آن زعفران بود میچربانید حضرت دانست كه ترازویش درست نیست زعفران را از ترازو برداشت و فرمود اول ترازو را بعدل راست كن بعد از آن اگر خواهی بیشتر ده[7]. میان دو كوه از آتش: پیغمبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میفرماید: هر كس در كیل و وزن خیانت كند فردا او را به قعر دوزخ در میآورند و در میان دو كوه آتش جایش میدهند و باو میگویند این كوهها را وزن كن و او همیشه باین عمل مشغول است. مالك دینار میگوید: مرا همسایهای بود بیمار شد بعیادتش رفتم در كار جان دادن بود بانگ میزد كه دو كوه آتش قصد من میكنند گفتم ای مرد این محض خیال است كه بتو می نماید گفت نه چنین است بلكه حق است زیرا كه مرا دو مكیال بود یكی ناقص و دیگری زائد بناقص میدادم و بزائد میگرفتم و این عقوبت آنست[8].
كم دادن بشماره هم حرام است: در حكم كم دادن بكیل و وزن، كم دادن بشماره است چیزهائیكه مانند پارچه و زمین بذرع و متر داد و ستد میشود كم دادنش هم بشماره است یك سانتیمتر هم كه كم بدهد كم فروشی بر او صدق میكند و چیزهائیكه بشماره معالمه میشود مانند تخم مرغ، اگر كمتر بدهد و صاحبش نفهمد كم فروش است و آن چه دربارهی كم فروشان گفته شد شامل او میشود چنانچه شیخ انصاری در مكاسب محرمه بیان فرموده است.
بطرف، بدهكار میشود: كم فروش نسبت بآن مقداریكه كم داده ذمهاش مشغول و بطرف، بدهكار است و واجبست آن را در وجه مشتری بپردازد و اگر مرده است باید بورثهاش بنسبت ارث بدهد و در صورتیكه اصلا او را نمیشناسد (بنابر احتیاط با اجازه حاكم شرع) از طرف صاحبش صدقه دهد.
در صورتی كه مقداری را كه كم داده اصلا نمیداند باید با مشتری به مبلغی مصالحه كند و در صورت وفاتش با ورثه و اگر مجهول باشد، با حاكم شرع مصالحه را انجام دهد. حقه بازی هم كم فروشی است: حقیقت كم فروشی چنانكه گذشت آنستكه صاحب مال آنمقدار جنسی كه بر آن معامله واقع شده به مشتری ندهد بلكه كمتر بدهد خواه بحسب كیل و وزن، درست و مطابق باشد لیكن چیز بیقیمتی را جزء آن جنس كرده باشد مثلا صدمن گندم فروخته و همان صدمن را تسلیم مشتری میكند لیكن پنج من خاك جزئش كرده است كه در این صورت پنج من گندم كم داده است یا ده من شیر بمشتری فروخته و داده لیكن یك من آب داخلش كرده و در حقیقت نه من شیر داده است یا حلب روغنی بوزن پنج من فروخته در حالی كه سنگی بوزن نیم من در آن انداخته است یا قصاب یك من گوشت بفروشد بدون این كه از یك من كمتر بدهد ولی استخوانش را از مقدار معمول بیشتر بدهد یا جنس خشكباری كه باید بهمان حالت خشكی وزن شود و فروش رود آنرا جای مرطوبی بگذارد یا مقداری آب بآن مخلوط كند تا سنگینتر شود تمام ان موارد كم فروشی و گناه كبیره است.
غش در معامله هم حرام است: در صورتیكه مقداری از جنس دیگر را كه ازشش كمتر است جزء آن كند و بهمان وزن مورد نظر بمشتری تحویل دهد غش در معامله كرده مثلا صد من گندم اعلا را میفروشد در حالیكه ده من گندم متوسط بآن ضمیمه كرده یا یك من روغن حیوانی اعلا میفروشد در حالیكه مقداری روغن نباتی یا پیه بآن مخلوط كرده و نظائرش تمام حرام و غش در معامله است. شیخ در مكاسب محرمه میفرماید: اخباری كه در حرمت غش رسیده متواتر است از آن جمله صدوق نقل نموده كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود «كسیكه با مسلمانی در خرید و فروش غش كند از ما نیست و روز قیامت با طایفه یهود محشور میشود زیرا كسیكه با مردم غش میكند مسلمان نیست و سه مرتبه فرمود كسیكه با ما غش كند از ما نیست و كسیكه با برادر مسلمانش غش كند خداوند بركت را از روزیش برمیدارد و معیشت و زندگیش را خراب فرموده و بخودش واگذارش میفرماید»[9]. و از حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ روایت نموده كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در بازار مدینه بگندم فروشی عبور كرد و فرمود خوب گندمی داری پس دست وسط آن نمود و مقداری بیرون آورد دید وسطش گندم خرابی است پس بصاحب آن فرمود «خیانت كردی و با مسلمانان غش نمودی»[10]. و در روایت حلی است كه از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ پرسید از شخصی كه دو نوع از یك جنس دارد یكی گران و خوب و دیگری پست و ارزان پس هر دو را مخلوط كند و بیك قیمت بفروشد فرمود «نباید با مسلمانان غش كند و اینطور معامله نكند مگر این كه مخلوط بودن آنرا بمشتری بگوید»[11]. داود بن سرحان از آن حضرت پرسید كه دو قسم مسك داشتم یكی تر و دیگری خشك پس مسك تر را فروختم و مسك خشك را بهمان قیمت نمیخرند آیا جایز است كه آنرا تر كنم تا بمصرف فروش برسد حضرت فرمود جایز نیست مگر آنكه مشتری را خبر دهی كه آنرا تر كردهای.
تطفیف با خدا و خلق: هر چند تطفیف كه از گناهان كبیره و جای صاحبش در ویل كه چاهی است در جهنم میباشد اینست كه شخص در مقام خرید جنسی زیادتر از حق خود بردارد و هنگام فروختن كمتر از حق مشتری باو بدهد چنانكه گذشت لیكن سزاوار است كه شخص مسلمان در جمیع كارهایش با خدا و خلق مواظبت كند كه مطفف نباشد ـ چنانچه نسبت بحقوق خود بر خدا و خلق مایل است كاملاً استیفاء شود سعی كند حقوق آنها را هم بنحو اكمل انجام دهد مثلاً از حقوق بنده بر پروردگارش اینست كه او را روزی دهد و نعمتش را از او دریغ نفرماید و در مواقع اضطرار فریاد رسیش كند و دعایش را مستجاب فرماید چنانچه خودش وعده فرموده است و از حقوق پروردگار بر بنده آنستكه برای خدا شریكی قرار ندهد و نعمتهایش را سپاسگزاری نماید و نعمتش را وسیله نافرمانی او نكند و هكذا ـ پس كسیكه شیطان و نفس و هوی را شریك خدا كرده و از آنها پیروی میكند و از معصیت خدا رویگردان نیست و شكر یك دهم از یك نعمت از نعمتهای بیپایان او را نكرده چطور توقع دارد كه تا گفت یا الله فوراً جواب لبیك بشنود و هر چه خواست فوراً به او بدهند و اگر تأخیری در اجابت دعایش شد از خدایش سخت ناراضی شود مثل اینكه خودش را طلبكار و صاحب حق بر خدا میپندارد و حال آن كه خودش فرموده «بعهد من وفا كنید تا من هم به عهدخودم با شما وفا كنم»[12] وظیفه بنده فرمانبرداری و شكر گزاری است و كار خدا زیاد كردن نعمت كسی است كه از عهدهی بندگی و شكر گزاری بر آمده است چنین بندهای است كه میتواند مطالبه زیادتی و وفا كردن به وعدههای خدا را بكند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ویل للمطففین الذین اذا اكتالوا علی الناس یستوفون و اذا كالوهم او وزنوهم یخسرون الایظن اولئك انهم مبعوثون لیوم عظیم یوم یقوم الناس لرب العالمین. (سوره مطففین، آیه 1 تا 5).
[2] . ان كتاب الفجار لفی سجین و ما ادریك ما سجین كتاب مرقوم. (سوره مطففین، آیات 7 تا 9).
[3] . ولا تنقصوا المكیال و المیزان انی اریكم بخیروانی اخاف علیكم عذاب یوم محیط و یا قوم اوفوا المكیال و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین (سوره هود، آیات 86 و 87).
[4] . میگویند قصاب بت پرستی هنگام كشیدن گوشت بیشتر میداده سببش را كه پرسیدند ببالای سرش اشاره كرد بتی را دیدند گفت برای خاطر این بیشتر میدهم یا دیگری را نقل میكنند كه هر گاه میخواسته وزن كند به بتش مینگریسته تا كم نفروشد زهی شرمساری از مسلمانانی كه خدای عالم را حاضر و ناظر میدانند و در حضورش كم فروشی و سایر گناهان را مرتكب میشوند.
در وقتی كه حضرت یوسف و زلیخا در حجرهی تنها قرار گرفتند زلیخا مقنعهی خود را بروی بتی كه در آن جا بود انداخت گفت از او اوحیاء میكنم حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ فرمود از بتی كه شعور ندارد و ساخته شدهی دست بشر است حیاء میكنی پس چگونه من از خدای بینا و شنوا كه حاضر و ناظر است حیاء نكنم از آن جا فرار كرد و آلوده به گناه نگردید.
[5] . ما نقض قوم العهد الا سلط الله علیهم عدوهم و ما حكموا بغیر ما انزل الله الا فشافیهم الفقر و ما ظهرت الفاحشه الا فشافیهم الموت و لا طففوا الكیل الا منعوا النبات و اخذوا بالسنین و لا منعوا الزكوه الاحبس عنهم القطر. (تفسیر منهج الصادقین).
[6] . یا ایها الناس اتقوا الله: و اوفوا المكیال و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین. (سوره هود، آیات 86 و 87).
[7] . اقم الوزن بالقسط ثم ارجح بعد ذلك ما شئت.
[8] . پایان نقل از منهج الصادقین با تغییر مختصر.
[9] . من غش مسلماً فی بیع او شراء فلیس منا و یحشر مع الیهود یوم القیمه لانه من غش الناس فلیس بمسلم الی ان قال ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و من غشنا فلیس منا قالها ثلاثاُ و من غش اخاه المسلم نزع الله بركه رزقه و افسد معیشته و و كله الی نفسه. (عقاب الاعمال)
[10] . ما اریك الاوقد جمعت خیانه و غشاً (عقاب الاعمال).
[11] . فقال ـ علیه السّلام ـ لا یصلح له ان یغش المسلمین حتی یبینه (عقاب الاعمال).
[12] . و اوفوا بعهدی اوف بعهدكم (سوره بقره، آیه 38).
منبع : انديشه قم