انوار وحی در خطبه زهرا(سلام الله علیها)
- تاریخ انتشار: 8 ارديبهشت 1389
- تعداد بازدید: 1342
پیوند قرآن و عترت بر اساس حدیث متواتر ثقلین، پیوندی عمیق و جاودانه است، که صد البته ادراک مقامات بلند غیبی، معنوی و عرفانی آنها اگر ممتنع نباشد برای فهم ما فوق طاقت و بسیار مشکل میباشد (۱) ; در حقیقت، آنان دریای ژرفاند که به عمق ناپیدایشان راهی نیست. در این میان، عصمت کبرا، حضرت زهرا(س) ویژگیهای بخصوصی دارد:
فضل زهرا را بشر کی میتوان احصا کند قطره را قدرت نباشد وصف از دریا کند
روح متعالی و بلند او که «از ادراک آن حیران شود عقول» جبرئیل(ع) را تنزل داد و پایین آورد، (۲) و در آن ایام سخت و دشوار، جبرئیل(ع)، مسائل و حوادث پیش رو تا بر پایی قیامت را به اطلاع آن دردانه پیامبر(ص) رساند و امیرمؤمنان(ع) ، آنها را نگاشت و بدین ترتیب صحیفه فاطمه(س) شکل گرفت:
جمله اسرار «ما اوحی» در اوست علم کل انبیا پیدا در اوست
که از امامی به امام بعدی سپرده میشد:
وارث آن مصحف عالی مقام بعد زهرا نیست کس غیر از امام و اینک نیز در دست مبارک حجتبر حق الهی، آن صدف دریای رحمت رحمانی«علیهالسلام و عجل الله تعالی فرجه» قرار یافته است. آری، سابقه نداشته است که جبرئیل(ع) جز با طبقه اول از انبیای عظام: این چنین آمد و شدهای مکرر با کسی داشته باشد، و این همان فضیلتبزرگی است که عارف بزرگ قرن ما خمینی کبیر(ق س) آن را بالاترین ضیلتبرای حضرت فاطمه زهرا(س) میدانستند. (۳)
آن بانوی مقدس و مطهر در زمینههای مختلف، جملات ژرف و زیبایی به کام تشنگان حکمت و حقیقت جاری ساختهاند که محور برخی از سخنان آن وجود نازنین را میتوان در این بخشها خلاصه کرد: عرفانی - تربیتی و مسائل خانواده (تلاش و کار در منزل، همراهی با همسر در تحمل مشکلات و سختیهای زندگی، ساده زیستی و پرهیز از تجملات و ...)، حقوقی (حق زن، حق همسایه، حق کارگر، حق میهمان و ...)، اجتماعی (عفاف و حجاب برای بانوان و ...)، اقتصادی، دفاع از ولایت و سیاستهای پدر و شوهر خویش (اعتراض به اقدامات خلیفه اول و دوم، طرح قضیه فدک و اعتراض شدید نسبتبه غصب آن از طرف حکومتبه عنوان بهانهای برای ریشهکن کردن انحراف عظیمی که در خلافت رسول خدا(ص) پیش آمده بود، بیان فضائل و مناقب علی مرتضی(ع) و نکوهش مخالفان وی، نقل احادیثی از پدر در شان ولایتشوی وی فرموده بود مانند حدیث غدیر و منزلت، وصایا و سفارشات در آخرین لحظات عمر خویش مبنی بر دفن شبانه و تحریم شرکتخلفای اول و دوم در مراسم نماز بر وی و دفن ایشان و ...)، فقهی (برخی از احکام باب طهارت، حج، ارث، قضاء و ...) آن پرورده صبر و رضا با بیانات فصیح و بلیغ نسیمی جان فزا در پیکر فسردگان راه، وزان کرده است و گاه نیز برای بیان افکار بلند خویش از شعر استفاده نمودهاند. اشعاری که به ایشان منسوب استبه بیش از ۷۰ بیت میرسد که عمدتا در موضوعاتی نظیر: فضائل علی بن ابیطالب(ع) و اطاعت از وی، ایثارگری، غم جانکاه و جگرسوز شهادت پدر(ص)، خبر از شهادت و آرزوی مرگ، تنهایی امیرالمؤمنین(ع) میباشند. (۴)
مادر این مقاله در پی آنیم تا با نیم نگاهی به یکی از خطبههای آن جگرگوشه رسول خدا(ص) میزان استفاده وی از آیات قرآن را نظاره کنیم، تا سرمشقی برای دلدادگان آن بانوی دو سرا، به ویژه خواهران و دختران ما باشد که در گفتار و کردار خویش هر چه بیشتر با قرآن عزیز انس گیرند، و شاهد انوار وحی از لبان کوثر باشند.
خطبه مورد نظر در این مقال همان خطبه فدکیه است که آن جوهر صدق و صفا در میان جمعی از زنان بنیهاشم در مسجد پیامبر(ص) از پشت پرده در حضور مردم ایراد کرد. این سخنرانی شیوا و خطبه غرا، در کتب معتبر ثبت گشته است. (۵) و شیعیان مخلص از دیرباز آن خطبه با ارزش را نسل اندر نسل حفظ و به فرزندان خویش تعلیم میدادند، امید آنکه مسؤولین برنامهریزی در امور فرهنگی ما نیز با تدوین برنامههای اصولی و حسابشده در مقاطع مختلف تحصیلی و علمی به این امر مهم عنایتبیشتری مبذول دارند.
به هر ترتیب ما کلام کوثر در این سخنرانی پرشور را به ۴ دسته تقسیم کردهایم:
- دسته اول: استدلالها به آیات قرآن.
- دسته دوم: اقتباسها از آیات. (۶)
- دسته سوم: جملات ناظر به آیات.
- دسته چهارم: کلمات حکیمانه.
توضیح آنکه: در دسته اول آیاتی که حضرت(س) برای اثبات ارث بردن خویش از رسول خدا(ص) بدانها تمسک و استدلال نموده است را آوردهایم و در دسته دوم جملاتی که اقتباس از آیههای قرآن میباشد، آورده شده که خود به دو گروه تقسیم شدهاند: الف - اقتباسهای بدون تغییر. ب - اقتباسهای همراه با تغییر.
و اما در دسته سوم نیز به جملاتی از خطبه نظر داریم که ناظر به آیات قرآن میباشند. به دیگر عبارت آنکه: مفاد این دسته از جملات با توجه به قرائنی مانند: همسانی فعل یا یکی از متعلقاتش و یا ... با همتای خود در آیات، نظر به آیات مزبور دارد. و بالاخره در دسته چهارم نیز جملات حکیمانه آن آفتاب چرخ عصمت(س) جای دارد که پرداختن به آنها خارج از محور بحث ما در این مقاله است.
در این خطبه جذاب بسیاری از فنون مختلف و صنایع گوناگون ادبی و آرایههای لفظی و معنوی استفاده شده است. و البته برای آنان که حتی مقدار اندکی معرفت نسبتبه خاندان عصمت و طهارت(ع) داشته باشند جای هیچگونه تعجبی نخواهد بود، چرا که آن خاندان همگی اهل حکمت و فصاحتبودهاند و اینها همه نمی است از یم بیکران آن انوار تابناک الهی. همان اشباح نوری که قرنها پیش از خلقت دنیا در جوار عرش رحمان عز و جل به تسبیح، تحمید، تقدیس و تمجید الهی مشغول بودند (۷) و سجده بر آدم «علی نبینا و آله و علیه السلام» نیز به خاطر وجود این انوار پاک در صلب وی بوده است.
اینک نوبت پرداختن به اصل بحث است که چنانکه گذشت، ما جملات کریمانه این خطبه با عظمت را به چند دسته تقسیم کردهایم که تفصیل آن چنین است:
دسته اول: استدلالها به آیات قرآن
در پی اثبات و احقاق حق خویش مبنی بر ارث بردن از پدر خویش (به دیگر اینکه اصولا فرزندان انبیاء نیز از پدران خویش ارث میبرند.) به آیات ذیل استدلال کردهاند:
۱ - صدر آیه۱۶ سوره نمل: «و ورث سلیمان داود ..» [ (حضرت) سلیمان از (پدر خویش، حضرت) داود ارث برد.]
۲ - ذیل آیه ۵ و صدر آیه۶ سوره مریم: «.. فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب ..» [(حضرت زکریا به خداوند سبحان عرضه داشت:) بارالها از جانب خود فرزندی به من عطا کن تا از من و از آل یعقوب ارث ببرد ..]
۳ - صدر آیه ۱۱ سوره نساء: «یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین...» [ خداوند به شما در مورد فرزندانتان چنین سفارش و توصیه میکند که برای پسران دو برابر سهم دختران قائل شوید.]
۴ - ذیل آیه ۱۸۰ سوره بقره: «.. ان ترک خیرا الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف حقا علی المتقین» [ (بر شما واجب گشته، هنگامی که یکی از شما را مرگ در رسد،) اگر چنانچه چیز خوبی (اموال) از خود بجا گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکانش بطور شایسته وصیت کند، این حقی استبر گردن پرهیزکاران (که بایستی از عهدهاش برآیند).]
دو مورد اول تصریح داشت که فرزندان انبیا از پدران خویش ارث میبرند و دو مورد اخیر نیز بر اساس شمول و عمومیت آنها نسبتبه فرزندان انبیاء در اثبات مطلب دلالتی واضح دارند.
دسته دوم: اقتباسها از آیات:
الف - گروه اول:
۱ - پس از بیان حکمتبرخی از احکام و مسائل دین اسلام در مورد اینکه انسان باید تقوی پیشه کند و حق تقوی را ادا کند و واقعا خداترس گردد و تا دم مرگ و آخرین لحظه عمرش اسلام خود را حفظ نماید قسمتی از آیه ۱۰۱ سوره آل عمران را اقتباس کردهاند: «(ف)-اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا وانتم مسلمون.»
۲ - خشیت عبارت است از خوفی که همراه با درک عظمتحق «جل و علی» و صفات جلالیه او باشد و این جز با ترک گناه حاصل نخواهد شد، پس گنهکار نمیتواند ادعا کند که از خدا خشیت دارد و فقط آگاهان از مقام ربوبی دارای چنین صفتی میباشند (که مصداق کامل آن علی(ع) میباشد)، «انما یخشی الله من عباده العلماء» قسمتی از آیه ۲۸ سوره فاطر میباشد که حضرت آن را اقتباس فرمودهاند.
۳ - در مورد معرفی خویش میفرماید من دختر همان پیامبری هستم که از جنس خود شما بود و رنج و گرفتاری شما برایش سخت و نگران کننده بود و بر هدایت نمودن شما اصرار داشت و امیدوار بود و اصولا نسبتبه مؤمنین رافت داشت و به آنها مهربانی میکرد. که این فرمایش اقتباس است از آیه ۱۲۸ سوره توبه: «لقد جآءکم رسول من انفسکم عزیر علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم».
۴ - برای یادآوری وضعیت ناشایست اعراب قبل از اسلام و اینکه همواره در پی جنگ و خونریزیهای بیهدف و ناشی از هواهای نفسانی بودند و در واقع در لبه پرتگاه و سقوط در آتش جهنم بودند قسمتی از آیه۱۰۳ سوره آل عمران را اقتباس کردهاند: «.. و کنتم علی شفا حفره من النار...»
۵ - در ادامه توصیف مردم و ویژگیهای آنان قبل از اسلام در مورد نداشتن امنیت میفرماید شما در آن دوران ترس این را داشتید که مبادا شما را بربایند. که این فرمایش اقتباس از قسمتی از آیه۲۶ سوره انفال میباشد: «.. تخافون ان یتخطفکم الناس...»
۶ - در بیان نجات مردم بواسطه بعثت وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) قسمتی از آیه۱۰۳ سوره آل عمران را اقتباس کرده و میفرمایند: «.. فانقذکم...»
۷ - در مورد اینکه پدر بزرگوارشان برای تبلیغ اسلام هر رنجی را بر خود خریدند و همواره با فتنهانگیزی و آتش افروزی مخالفان روبر میگشتند ولی به مدد غیبی الهی آن فتنهها سرکوب میشد و حضرت به راه خویش ادامه میدادند، از قسمتی از آیه ۶۴ سوره مائده اقتباس کردهاند: «.. کلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله ..»
۸ - در پی توبیخ مردم نادان که دنبال هواها و آرزوهای فانی خود رفتند و حق را رها نمودند و مساله سقیفه و غصب خلافت را پیش آوردند و اینکه در گناه و فتنه واقع گشتند و در واقع هم اکنون جهنم آنها را احاطه کرده و در قیامت هم این احاطه تجلی خواهد یافت و تا ابد در آتش سوزان دوزخ خواهند ماند، قسمتی از آیه۴۹ سوره توبه را اقتباس کردهاند: «.. الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنم لمحیطه بالکافرین»
۹ - در ادامه توبیخ ستمکاران که بجای پیروی از احکام قرآن بدنبال هوسهای فانی دنیوی خویش شتافتند و جای گزین بدی بجای تبعیت از احکام قرآن برگزیدند، ذیل آیه ۵۰ سوره کهف را اقتباس کردهاند: «.. بئس للظالمین بدلا»
۱۰ - در ادامه سرزنش آنان که از دین فاصله گرفتند میفرماید آن کسی که غیر از اسلام (و تسلیم محض در برابر خداوند) دینی دیگر برای خویش انتخاب کند از او پذیرفته نگردد و در آخرت نیز از زیانکاران خواهد بود، این فرمایش اقتباسی است از آیه ۸۵ سوره آل عمران: «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین»
۱۱ - پس از رد اعتقاد حاکمان غاصب مبنی بر عدم ارث بردن فرزندان انبیاء از پدران خود، میفرماید: آیا (با وجود احکام نورانی اسلام) باز هم سراغ احکام جاهلیت میروید. و اصولا کدام حکم از حکم خدا برای آنان که اهل یقین میباشند بهتر و نیکوتر است؟ این فرمایش اقتباس است از آیه ۵۰ سوره مائده: «افحکم الجاهلیه یبغون ومن احسن من الله حکما لقوم یوقنون»
۱۲ - در مورد تهدید ظالمین و اینکه برای وعیدهای الهی زمانی مشخص وجود دارد و ستمکاران بالاخره به عذاب دچار خواهند شد، میفرمایند: هر خبر و وعیدی که پیامبران از جانب خدا دادهاند وقت معینی دارد. که این فرمایش اقتباس است از صدر آیه۶۷ سوره انعام: «لکل نباء مستقر ..»
۱۳ - در ادامه تهدید به عذابهای الهی میفرمایند: بزودی خواهید دانست که کدام یک از ما یا شما دچار عذاب ذلتبار شده و عذاب همیشگی و جاودان دامن گیرش خواهد گشت. این فرمایش اقتباسی است از آیه۳۹ سوره هود: «فسوف تعلمون من یاتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم» (۸)
۱۴ - در مورد اینکه مرگ برای پدر گرامیشان همچون انبیای سابق قضای حتمی بوده است میفرماید: محمد(ص) جز پیامبری (از جانب خدا) نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بودهاند (که از
این جهان خاکی رختبربستهاند) اگر او نیز بمیرد یا به شهادت برسد، آیا دوباره به دین و مرام جاهلیتباز خواهید گشت؟ هر کس که عقبگرد کند و مرتد شود به خدا ضرر نرسانده و البته خداوند، آنها را که در دین ثابت قدم ماندند و راه ارتداد را پیش نگرفتند نیز پاداش شکرگزاریشان را خواهد داد. این جملات اقتباسی است از آیه ۱۴۴ سوره آل عمران: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین.»
۱۵ - پس از خطاب به مردم و طلب کمک و یاری از آنان برای احقاق حق، آنان را تشویق میکند و میخواهد با برانگیختن غیرت آنها ترس از جو حاکم را از وجودشان بشوید لذا از آیه۱۳ سوره توبه اقتباس کرده و میفرمایند: «الا تقاتلون قوما نکثوا ایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بدؤکم اول مره اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مؤمنین» [ آیا با آنان که عهد شکنی کرده و بر اخراج پیامبر (از مکه) اهتمام ورزیدند، پیکار نمیکنید؟ و حال آنکه آنها بودند که نخستین بار (دشمنی و پیکار با شما را) آغاز کردند، آیا از آنان میترسید؟ با آنکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن میباشید.]
۱۶ - پس از اظهار یاس و ناامیدی از یاری مردم، میفرماید: اگر شما و تمام آنانکه روی زمین زندگی میکنند همگی کافر شوید (به خدا زیان نمیرسانید) که خدا از همگان بینیاز است و ستوده. این فرمایش اقتباس است از قسمتی از آیه ۸ سوره ابراهیم: «.. ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله لغنی حمید»۱۷ - در توصیف آتش قهر الهی که در انتظار غاصبین خلافت میباشد میفرماید: آتش برافروخته الهی است که (درون انسان را پیش از جسم و ظاهر وی شعلهور میسازد و) از دلها سر میزند. این فرمایش اقتباسی است از آیه۶ و۷ سوره همزه: «نار الله الموقده التی تطلع علی الافئده»
۱۸ - در ادامه تهدید مجرمان زمان خویش ذیل آیه۲۲۷ سوره شعراء را اقتباس کردهاند: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» [ آنان که ظلم و ستم روا داشتند بزودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی (در دوزخ) بازگشت میکنند.]۱۹ - در ادامه تهدید داعیان باطل خلافت میفرماید: شما منتظر جزای اعمال (پست) خود باشید ما هم در انتظار نتیجه و پاداش اعمال خود میباشیم. این فرمایش اقتباسی است از آیه ۱۲۲ سوره هود: «وانتظروا انا منتظرون.»
۲۰ - در مقابل طفره رفتن غاصبان حکومت و عدم پذیرش حق ذیل آیه ۱۸ سوره یوسف را اقتباس کردهاند: «.. بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون» [ حضرت یعقوب در برابر دروغگویی برادران یوسف که گفتند: «یوسف را گرگ درید و این پیراهن خونآلود اوست» فرمود: بلکه این کار زشت را هوسهای نفسانی شما در نظرتان زیبا جلوه داده و آراسته نموده است. (و البته من در برابر این حادثه) صبری جمیل و زیبا پیشه میسازم (و بردباری همراه با شکر در درگاه الهی از خود نشان خواهم داد) و از خدا (نیز) در مقابل آنچه شما اظهار میدارید، یاری میطلبم.]
۲۱ - در مورد قیامت و رسوایی ستمکاران و اهل باطل که به حق اهل بیت: ظلم و ستم روا داشتند ذیل آیه ۷۸ سوره غافر را اقتباس کردهاند: «.. و خسر هنا لک المبطلون»
ب - گروه دوم:
۱ - در بیان اهتمام و کوششهای طاقت فرسای پدر عزیزش در راه تبلیغ دین اسلام و انذار مردم از عذاب الهی قسمتی از آیه ۹۴ سوره حجر: «فاصدع بما تؤمر ..» را اقتباس کرده و فرمودهاند: «.. صا دعا بالنذاره».
۲ - در ادامه توصیف پیامبر اکرم(ص) صدر آیه ۱۲۵ سوره نحل: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه» را اقتباس کرده و فرمودهاند: «.. داعیا الی سبیل ربه بالحکمه والموعظه الحسنه» [ .. مردم را به راه پروردگارش فراخوان بود و روش او در این کار حکمت (و برهان) و موعظه نیکو بود].
۳ - در هم شکسته شدن هیمنه بت پرستان و از هم گسیختگی آنان به دست توانای پیامبر اسلام(ص) را با استفاده از اقتباس آیه ۴۵ سوره قمر: «سیهزم الجمع و یولون الدبر» بیان کرده و فرمودهاند: «(حتی) هزم (انهزم) الجمع و ولوا الدبر. »
۴ - در توصیف حالت مردم تن پرور زمان خویش میفرماید: در حالیکه پیامبر(ص) و علی(ع) در دوران سختی و فشارهای همه جانبه از سوی دشمنان برای پیشبرد اهداف مقدس اسلام از خود گذشتگی مینمودند و آسایش را از خود سلب کرده بودند، شما دنبال رفاه و عیش و نوش خویش بودید و این مطالب را با یک کلمه «فاکهون» افاده کردهاند که اقتباسی است از آیه۲۷ سوره دخان: «(و نعمه کانوا فیها) فاکهین»۵ - پس از بیان زحمات و رنجهای امیرالمؤمنین(ع) در راه اسلام و سرزنش مردم منافق صفتبخاطر راحتطلبی و رفاه زدگی آنان به یاد ایشان میآورد که شما در آن دوران سخت و کمرشکن هماره منتظر آن بودید که حوادث دردناکی (مانند شهادت پیامبر(ص)) برای ما پیش آید تا شما به اهداف خود برسید: «.. تتربصون بنا الدوائر». این فرمایش اقتباسی است از قسمتی از آیه ۹۸ سوره توبه: «.. و یتربص بکم الدوائر ..»
۶ - پس از توبیخ و سرزنش ابوبکر که مدعی بود: «چون زهرا(س) فرزند پیامبر است لذا نمیتواند از پدرش ارث ببرد»، میفرماید: آیا در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث ببری اما من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنین نسبتی به کتاب خدا بدهی: لقد جئتشیئا فریا [ کار بسیار زشت و عجیبی مرتکب شدهای]. این فرمایش اقتباسی است از ذیل آیه۲۷ سوره مریم: «.. لقد جئتشیئا فریا».
۷ - برای تهدید غاصبان خلافت رسول خدا(ص) ذیل آیه۲۷ سوره جاثیه: «.. یوم تقوم الساعه یومئذ یخسر المبطلون» را اقتباس کرده و فرمودهاند: «و عند الساعه یخسر المبطلون» [ هنگام قیامت اهل باطل به خسران و زیان خویش واقف میشوند].
۸ - انذار پیامبر(ص) نسبتبه عذابهای الهی را یکی از اوصاف پدر خویش برشمرده و از ذیل آیه۴۶ سوره سبا: «ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» اقتباس کرده و فرمودهاند: «انا ابنه نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» [ من دختر همان بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید الهی هستم (آن چنان عذابی که گویی پیش روی شماست، چرا که قیامت نزدیک است)].
۹ - در مورد عدم عمل به قرآن و پشتسر انداختن احکام آن توسط حکومت جور زمان خویش میفرماید: «و نبذتموه وراء ظهورکم» که اقتباسی است از قسمتی از آیه۱۸۷ سوره آل عمران: «.. فنبذوه وراء ظهورهم..».
۱۰ - پس از سرزنش مردم به جهت عدم همراهی آنان در راه احقاق حق اهلبیت: که سبب آن عدم درک حقیقت قرآن و آن نیز معلول تیرگی قلب و دل آنان بواسطه جهل و نفاق بود میفرمایند: «افلا تتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؟» که اقتباسی است از آیه ۲۴ سوره محمد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؟».
۱۱ - در ادامه سرزنش مردمان تیرهدل از آیه ۱۴ سوره مطففین: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون» اقتباس کرده و فرمودهاند: کلا بل ران علی قلوبکم ما اساتم من اعمالکم [ .. چنین نیست، بلکه ظلمت ظلم و تیرگی اعمال ناشایستشما موجب زنگار قلبهایتان گشته (و از این روی است که قرآن را نمیفهمید تا بدان عمل کنید)].
۱۲ - در پی توبیخ و بیان علت ارتکاب اعمال مجرمین وقت از قسمتی از آیه۴۶ سوره انعام: «قل ارایتم ان اخذ الله سمعکم و ابصارکم ..» اقتباس نموده و فرمودهاند: «.. فاخذ بسمعکم و ابصارکم» [ آن زنگار قلب شما باعثشده تا گوش و چشم های شما کر و کور گردد (و از درک حقیقتباز مانید)].
۱۳ - به دنبال توبیخ و سرزنش مردم دل مرده و غفلت زده از قسمتی از آیه ۲۲ سوره ق: «... فکشفنا عنک غطاءک ..» اقتباس کرده و فرمودهاند: «.. اذا کشف لکم الغطاء» [ هنگامی که بمیرید و پرده غفلت از جلوی چشمانتان کنار زده شود خواهید دانست که چه عذابهای دردناکی در انتظار بوده است.]
۱۴ - در توصیف عذاب شدید الهی در قیامت ذیل آیه۴۷ سوره زمر: «.. وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون» را اقتباس کرده و فرمودهاند: «و بدا لکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون.» [ در قیامت از جانب خدا برای شما عذابهایی رو میشود که هرگز به ذهن و فکرتان هم خطور نکرده بود.]
دسته سوم: جملات ناظر به آیات:
۱ - در مورد حکمت تشریع و وجوب زکات میفرماید: «.. والزکاه تزکیه للنفس و نماء فی الرزق» [ و (خداوند) زکات را بدان جهت واجب ساخت تا موجب تزکیه نفس (و پاکی روح از گناهان) گردد و علاوه بر آن باعث زیاد شدن رزق و روزی شود]. قسمت اول این فرمایش ناظر استبه صدر آیه۱۰۳ سوره توبه: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها ..» و قسمت دوم آن فرمایش ناظر استبه ذیل آیه۳۹ سوره روم: «.. و ما آتیتم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون. »
۲ - درباره حکمت وجوب اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت: و در باب امامتشان میفرماید: .. و طاعتنا نظاما للمله و امامتنا امانا للفرقه [ .. و (خداوند) وجوب اطاعت ما خاندان را وسیلهای جهتسامان دادن به ملت و امامت ما را مانع تفرقه و پراکندگی امت قرار داد.] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه۱۰۳ سوره آلعمران: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا..» (۹)
۳ - پیرامون حکمت وفای به نذر میفرماید: «.. و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفره» [ وفای به نذر موجب آن میشود که انسان در معرض مغفرت و آمرزش الهی قرار گیرد (و به پاداشهای بزرگ نائل آید.)] این جمله ناظر استبه آیاتی که در باب وفای به نذر در قرآن بدانها اشاره شده، از جمله آیه۷ به بعد از سوره «هل اتی» که در شان خود حضرت زهرا(س) و شوهر و فرزندان عزیزشان (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) نازل شده است: «یوفون بالنذر .. فوقاهم الله شر ذلک الیوم و لقاهم نضره و سرورا» [ آنها به نذر خود وفا کردند .. بدین جهت است که خدا نیز آنان را (مورد لطف و عنایتخاص خویش قرار داده) و از شر (و سختی) آن روز (قیامت) محفوظ میدارد و آنها را در حالیکه غرق شادی و سرورند پذیرا میگردد.]
۴ - در مورد فلسفه و حکمت نهی از کم فروشی میفرماید: «.. وتوفیه المکائیل والموازین تغییرا للبخس» [ فروشنده و مشتری هنگام معامله خود نباید در جنس و بهای آن کم گذارند (که این ظلم است) بلکه بایستی تماما به یکدیگر تحویل دهند که در غیر اینصورت مبتلا به نقص خواهند گشت (یا در اموال خود در همین دنیا دچار کمبود میگردند یا در فردای قیامت نامه اعمال خود را در حالی که کمبود خیرات دارد مشاهده میکنند و یا هر دو که هم در دنیا و هم در آخرت با کمبود مواجه میشوند.)] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه ۸۵ سوره اعراف: «.. فاوفوا الکیل والمیزان و لاتبخسوا الناس اشیاءهم ..»
۵ - در بیان حکمت نهی از شرابخواری میفرماید: .. والنهی عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس [ شرابخواری بدان جهت تحریم گشته که موجب تنزیه و پاکسازی روح از پلیدیها و گناهان است.] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه۹۰ سوره مائده: «یا ایها الذین آمنوا انما الخمر .. رجس .. فاجتنبوه..»
۶ - حکمت نهی از تهمتبه زنان پارسا را مبتلا نشدن به لعنت دانسته و میفرماید: «.. و قذف المحصنات اجتنابا للعنه.» این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه۲۳ سوره نور: «ان الذین یرمون المحصنات .. لعنوا ..»
۷ - در ضمن شمارش اوصاف و ویژگیهای پدر بزرگوارشان میفرماید: .. یجذ الاصنام» [ .. بتها (این معبودهای چندین هزار ساله جاهلان) را در هم شکست.] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه۵۷ و ۵۸ سوره انبیاء که درباره بتشکنی حضرت ابراهیم «علی نبینا و آله و علیه السلام» میباشد: «و تالله لاکیدن اصنامکم .. فجعلهم جذاذا ..»
۸ - پیرامون گمراه شدن مردم و تبعیت آنها از شیطان میفرماید: «.. فالفاکم لدعوته مستجیبین» [ (شیطان) شما را در حالی یافت که لبیک گوی ندایش بودید] این فرمایش ناظر است
به قسمتی از آیه ۲۲ سوره ابراهیم: «و قال الشیطان .. و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی ..»
۹ - در توصیف و بیان شدت حادثه غمبار و جانسوز ارتحال پدر خویش میفرماید: «.. و خشعت الجبال» [ و کوهها هم خاشع گشتند.] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه ۲۱ سوره حشر که در مورد عظمت قرآن است: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا ..»
در پایان، بار دیگر تذکر این نکته بایسته است که موارد ذکر شده در قالب دستهبندیهای فوق، تنها مربوط به یک سخنرانی حضرت فاطمه زهرا(س) میباشد وگرنه با توجه به مقدمه این مقاله، انوار وحی از زلال زندگی کوثر قابل تفکیک نمیباشد و به دیگر عبارت قرآن با زهرا(س) عجین گشته است.
منبع:
۱و۲-ءو - برگرفته از بیانات حضرت امام خمینی۱، صحیفه نور ج۱۹: ص۲۷۸، انتشارات سازمان مدارک.
۳- صحیفه نور ج۱۹: ص۲۷۹.
۴- برای نمونه ر. ک. مناقب ابن شهر آشوب۱: ۲۴۲، انتشارات علامه - قم; احقاق الحق (که از کتب اهل سنت نقل کرده است) ۱۰:۴۳۳ و۱۹:۱۵۹، انتشارات کتابخانه آیهالله مرعشی; - قم; بحارالانوار۴۳:۱۷۶، المکتبه الاسلامیه - تهران.
۵- از جمله: بلاغات النساء، تالیف احمد بن ابیطاهر (از علمای اهل سنت در قرن سوم) ص۲۳; علل الشرائع (به۳ سند) تالیف شیخ صدوق، متوفی: ۳۸۱، ص۲۴۸، انتشارات داوری - قم; الشافی تالیف سید مرتضی، متوفی:۴۳۶، ج۴: ص۶۸، مؤسسه الصادق(ع) -ء طهران; الاحتجاج تالیف طبرسی، متوفی: ۵۴۸، ص۶۱، مطبعه مرتضویه - نجف; شرح ابن ابیالحدید (از علمای اهل سنت در قرن هفتم): ج۱۶ ص۲۱۱، منشورات مکتبه آیهالله المرعشی;; کشف الغمه تالیف اربلی، متوفی۶۹۳ (به نقل از کتاب «السقیفه» تالیف ابی بکر احمد بن عبدالعزیز الجوهری)، ج۲: ص۱۰۶، مکتبه بنیهاشمی - تبریز; بحارالانوار تالیف علامه مجلسی، متوفی ۱۱۱۱، ج۲۹ ص۲۱۵، دارالرضا(ع) - بیروت.
۶- طبق نقل اهل لغت، علمای علم بدیع اقتباس را آن میدانند که اندکی از قرآن یا حدیث را در عبارت خود (چه بصورت نظم و شعر باشد و چه بصورت نثر) بیاوریم و اشاره نکنیم که از قرآن یا حدیث میباشد. و هم ایشان تصریح کردهاند که تغییر در آن مقدار از قرآن یا حدیث که در عبارت خود آوردهایم اگر چنانچه تغییر مختصری باشد، اشکال ندارد و جائز میباشد. و این بیت از خاقانی را مثال زدهاند:
نقد عمر زاهدان در توبه از می سشد تلف قل لهم ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف
که شاعر در این مصراع اخیر قل «للذین کفروا» را به قل «لهم» تغییر داده است (آیه ۳۸ سوره انفال)، مطالب گفته شده در ادبیات فارسی و عربی یکسان است. [..اما الاقتباس فهو ان یضمن الکلام - نظما کان او نثرا - شیئا من القرآن او الحدیث لا علی انه منه .. ولا باس بتغییر یسیر فی اللفظ المقتبس .. (مختصر المعانی، تالیف سعد الدین تفتازانی، متوفی: ۷۹۱، ص۲۲۱، انتشارات مصطفوی)] البته در مورد اینکه فرق بین اقتباس و تضمین چه میباشد، مشهور بدیعیین معتقدند که اقتباس اختصاص به نظم و نثر ندارد ولی تضمین فقط در شعر واقع میشود، اما مخفی نماند که نظریه برخی دیگر از دانشمندان بدیع آن است که صنعت تضمین نیز اختصاص به شعر ندارد، به تحریر التحبیر تالیف ابن ابی الاصبع متوفی ۶۵۴ ه، ص۱۴۰، چاپ مجلس اعلای مصر و همچنین به الفوائد المشوق الی علوم القرآن و علم البیان تالیف ابن جوزی متوفی ۷۵۱ ه ص۱۹۵ مراجعه شود.
۷- اشاره به روایتی در «علل الشرائع: ۲۰۸، انتشارات داوری - قم».
۸- این آیه در دو جا عینا آمده است: ۱ -۳۹/هود ۲ -۳۹ و۴۰/زمر.
۹- بر اساس احادیث و روایات، مقصود از حبل الله، خاندان پیامبر و ائمه معصومین(ع) میباشد (به تفسیر مجمع البیان و تفسیر عیاشی، ذیل آیه مذکور مراجعه شود) البته در برخی دیگر از روایات و احادیث نیز، مراد از حبل الله را «قرآن» دانسته که بعید نیست منظور هر دوی آنها باشد.