در تفسیر تساهل و تسامح دینی , آرای گوناگونی مطرح گردیده است .نظریه پردازان تسامح و تساهل ـ چه در حوزهء اعتقادی و چه در حوزه سیاسی ـ هر یک از نقطه نظر خود مبنایی را برای تسامح دینی بیان کرده اند.فکر تسامح و تساهل , در غرب به ویژه انگلیس , با انگیزه های اقتصادی وسیاسی پدید آمد و هیچ عاملی به اندازهء نظام سرمایه داری , از اندیشهء تساهل وتسامح سود نبرد.تساهل و تسامح غربی (تولرانس ) با آنچه در اسلام از آن سخن به میان آمده است , ناسازگای دارد و اساس تساهل و تسامح غربی بر این مبنا است که :اعمال و رفتار فردی تا جایی درست تلقی می شوند که موجب گسترش خوش بختی و سعادتمندی انسان گردند. از این رو هر گونه کنترل اجتماعی و عدم تساهل ـ که مانعی برای این غایت مطلوب گردد ـ جایز نیست . بر اساس این دیدگاه , جامعه در خصوص اعمال مرتبط به خود انسان حق دخالت ندارد وشرافت آدمی , بر فردیت و تنوع اندیشه ها مبتنی است و تساهل لازمهء نیل انسان به کمال آزادی و تنوع فکری و خلاقیت وی به شمار می رود.اسلام , اصل تساهل و تسامح را به معنای درست و دقیق آن می پذیرد ومی توان آن را از آیات و روایات استنباط کرد. مدارا کردن با مردم و نبود اجبار وخشونت در قلمرو اندیشه و باور و نفی عسر و حرج بر این موضوع دلالت می کند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: .استاد مطهری می نویسد: اسلام ـ به تعبیر رسول اکرم ـ شریعت سمحه وسهله است . در این شریعت به حکم این که است , تکالیف دست و پاگیرو شاق و حرج آمیز وضع نشده و به حکم این که است , هر جا که انجام تکالیفی , توأم با مضیقه و در تنگنا واقع شدن گردد, تکلیف ملغی می شود.قرارداد همزیستی مسالمت آمیز با اهل کتاب در زمان پیامبر اکرم در مدینه ومدارا و مهربانی با اسیران جنگ بدر و جریان صلح حدیبیه و رفتار کریمانه امیرالمؤمنین با پیروان ادیان , نمونه هایی از برخورد شریعت سمحه و سهله با غیر مسلمانان است . در عهد نامه پیامبر اسلام تصریح شده است : یهود ماننددیگر شهروندان در کنار مسلمانان قرار دارند و از حقوق متساوی برخوردارمی باشند و هر کس در عقیدهء خود آزاد است , مگر هنگامی که ستم روا دارد ومایهء فساد گردد, که در این صورت خود را به هلاکت انداخته است .نکتهء مهم آن است که تساهل و تسامح از دیدگاه دین پژوهان غربی , باتساهل و تسامح از دیدگان دین پژوهان اسلامی , تفاوت دارد و آن مرز دار بودن تساهل دینی است .حوزهء به کار بستن تسامح و تساهل دردیدگاه اسلام جایی است که درچارچوب اصول و ارزش های اسلامی و حفظ مصالح اسلام صورت گیرد و هرگزبه معنای بی اعتنایی نسبت به دین و ارزش های اسلامی نیست و نباید از تسامح و تساهل دینی به عنوان حربه و عامل توجیه کننده برای حرکت ها و تلاش های ضدارزشی استفاده گردد و امر به معروف و نهی از منکر متروک شود. در مکتب اسلام به همان اندازه که تساهل و تسامح سفارش شده , بر اجرای آیین و قوانین و شدت عمل در برخورد با دشمنان تأکید شده است . تسامح در جای خود وسخت گیری در مکان خودش پسندیده است .استاد مطهری ره می گوید: اسلام دینی است که طرفدار است . طرفدارتعزیر است ; یعنی دینی است که معتقد است مراحل و مراتبی می رسد که مجرم را جز تنبیه عملی چیز دیگری تنبیه نمی کند و از کار زشت باز نمی دارد, اماانسان نباید اشتباه کند و خیال کند همهء موارد, موارد سخت گیری و خشونت است .