بنابراین حسود، اهل توحيد نيست؛ چون به عمل خدا ايراد دارد که چرا به اين فرد، این مقام را دادي؟ چرا به او شهرت دادي؟ چرا اين خانه را به فلان کس دادي؟ در دلش هزار چون و چرا با پروردگار دارد. در حقيقت، کافري است که ادعاي توحيد ميکند. اگر کافر نبود، پروردگار يک سوره در برابر و علیه او نازل نميکرد. پروردگار که در مقابل مؤمنان، سوره نازل نميکند. چنین بوده که فرموده است:
(تَبَّتْ يَدا أَبِيلَهَبٍ وَ تَبَّ)
چرا به پيامبر ميفرمايد حتي شخص تو با اين عظمت و مصونيتي که داري، به من پناه بیاور:
(وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ)
يعني او با من نيست، بلکه مقابل من است. حسود دوست من نيست، دشمن است؛ او به من راضی نيست، کار خداي خود را نميپسندد. او خواه از پشت پرونده آگاه باشد يا نباشد، بايد به کار من رضایت دهد. حسادت يعني چه؟ يعني چرا خدا اين کار را کرد؟ چرا من قيافهام معمولي است و فلاني در قوم و خويشهاي من زيبا است؟ يکي از اين چراها را لقمان حکيم در عمرش نداشت؛ بدن او خيلي بيريخت و سياه و لب ضخيم و موهاي درهم پيچيده داشت، ولي اهل توحيد بود؛ و خدا نیز در قرآن يک سوره به نام او نازل کرد و فرمود:
(وَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ)
يا فرياد ميزند:
(يا بُنَيَّ لاتُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ)
توحيد خود را خالص کن. و در قلبت عاشق و تسليم او باش، به عمل او راضی باش!
71 نفر را ـ که هر يك از آنها در تاريخ بینظیر بودند ـ جلوي حضرت، قطعه قطعه میکنند و امام هم با لب تشنه و بدن خون آلود با 71 نفر در گودال قتلگاه دست و پا میزند؛ به امام يک سلام خشک نمیکنند، شمر هم با آن همه آلودگي روي سينة او مینشيند. آنگاه امام حسين7 در يك نقطه، صورت را روي خاك ميگذارد و ميگويد:
«الهي رضاً برضاک»
من از تو راضيام؛ از کار و عمل تو راضيام. از اين پروندهاي که براي من تدوين کردي که کار من به اينجا برسد، راضيام. از اين پروندهاي که براي من نوشتهاي که من سوگ برادران، فرزندان، کودک شش ماهه و ياران بينظير را ببينم، راضيام. حسود، يعني ناراضي؛ يعني خارج از توحيد. بخيل هم همين گونه است. آدمي که خداوند به او ثروت، زمين، و کشاورزي داده است، سالي 200 ـ 300 ميليون تومان به دست میآورد و هيچ کار خيري نميکند. اگر چنین کسی رفيق خدا بود، در سورة توبه به پيامبر اكرم9 نميگفت:
(وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لايُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ)
خدا به عزت و جلال خود قسم خورده که اهل توحيد را به جهنم نميبرد. چرا به اين شدت ميگويد که بخيل را به جهنم ميبرم؟! برای اینکه بخيل، اهل توحيد نيست. يعني بخيل به پول وابسته است نه به خدا. معبود بخيل، پول است؛ نه خدا. اگر خدا معبود او بود با آسودگی و راحتی به آيات انفاق و زکات و خمس عمل ميکرد.
منبع : پایگاه عرفان