فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

در سایه خورشید دشتی آتشین مانده ست از عبدالرضا یزدان پناه

در سایه خورشید دشتی آتشین مانده ست

پشت سر او کهکشانی بر زمین مانده ست

یک پیکر و شوق هزاران نیزه عاشق

از این غزل بازی به لب ها آفرین مانده ست

ای کاروان خورشید را تا شام خواهی برد

از روز، روز واقعه، تنها همین مانده ست

مهمانی خورشید و صحرا را مگر داغی

در سینه های مردم صحرا نشین مانده ست

بر ما زمان آنسان نمی گردد که می گردید

یک لحظه تا آغاز روز واپسین مانده ست

ای تشنه خورشید تا از اسب افتادی

شک کرده ام بر هر که بر بالای زین مانده ست

با چار حرف ساده نامت را نخواهم برد

پشت سرت اینجا هزاران نقطه چین مانده ست


منبع : عبدالرضا یزدان پناه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود ازعلی محمد مو’دب
قمر منیر بنی ‏هاشم‏ از صامت بروجردی
دستهایت عشق را... از پروانه بهزادی آزاد
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست از محسن عرب خالقی
میدان جنگ‏ از صابر همدانی
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق
آدینه از محمد حسین انصاری نژاد
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
قمر بنی هاشم (س) ازمجید صالحی
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست از سید علیرضا ...

بیشترین بازدید این مجموعه

میدان جنگ‏ از صابر همدانی
قمر منیر بنی ‏هاشم‏ از صامت بروجردی
قمر بنی هاشم (س) ازمجید صالحی
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
آدینه از محمد حسین انصاری نژاد
لب باز‌کن که زخم مکرّر رسیده‌ است از محسن حسن ...
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست از سید علیرضا ...
برای حضرت علی اصغر از مهدی بوشهریان
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^