من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه «کسی که بمیرد و نشناسد امام زمانش را همانا با مرگ در جهالت مرده است » شناخت موعود آخر الزمان و حجت بر حق زمان، تکلیف همیشه شیعه اهل بیت است.
در این باره روایات بسیاری در منابع روایی مسلمین اعم از شیعیان و برادران اهل تسنن آمده است.
واحد تحقیقات مرکز فرهنگی موعود، تحقیق و تفحص درباره روایات را در دستور کار خود قرار داده است.
این مقاله، در زمره اولین آثاری است که بحضور طالبان چشمه خورشید تقدیم می شود.
از دلایل عقلی و نقلی فراوانی استفاده می شود که باید همه انسانها در همه اعصار و امصار، امام زمان خود را بشناسند، وگرنه رشته اتصال آنان از آئین مقدس اسلام گسسته، به عهد بربریت و جاهلیت خواهند پیوست.
در این مقاله ما در صدد برشمردن دلایل عقلی و نقلی این حقیقت نیستیم، بلکه تنها از اسناد و مدارک حدیث معروف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتته جاهلیة » سخن خواهیم گفت و تعبیرهای مختلف این حدیث شریف را به مقداری که در یک مقال بگنجد برخواهیم شمرد.
با توجه به این که این حدیث با تعبیرهای مختلفی در منابع اهل تشیع و تسنن آمده، متون وارده را با دقت کامل بررسی کرده، در سه بخش تقدیم خوانندگان گرامی می نماییم:
1-متونی که عینا - بدون هیچ کم و زیاد - در منابع شیعه و سنی آمده است.
2- متونی که فقط در منابع اهل سنت آمده است.
3- متونی که فقط در منابع شیعه وارد شده است.
بخش اول:
متونی که در منابع شیعه و سنی بدون هیچ کم و کاست آمده:
1- «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن مشهورترین متن این حدیث شریف است که جمع کثیری از علمای شیعه و سنی آن را با سلسله اسناد خود، در کتابهای حدیثی،لام صلی الله علیه و آله روایت کرده اند.
و اینک راویان این حدیث با این تعبیر از علمای شیعه:
1- سید مرتضی علم الهدی، متوفای 436 ه . (1)
2- امین الاسلام، ابوعلی، فضل بن حسن طبرسی، متوفای 548 ه. (2)
3- علی بن عیسی اربلی، متوفای 693 ه . (3)
4- علی بن حسین بن عبدالعالی، مشهور به «محقق کرکی » متوفای 940 ه . (4)
5 - شیخ بهاءالدین محمد عاملی، مشهور به «شیخ بهائی » متوفای 1030 ه . (5)
6 - ملا محسن فیض کاشانی، متوفای 1091 ه . (6)
7- محمدبن حسن، مشهور به «شیخ حر عاملی » متوفای 4-11 ه. (7)
8 - مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ه . (8)
و اما راویان این حدیث شریف به همین تعبیر از اهل سنت:
1- مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 ه . (9)
2- قاضی عبدالجبار معتزلی، متوفای 415 ه . (10)
3- محمدبن فتوح حمیدی، متوفای 488 ه . (11)
4- مسعودبن عمر بن عبدالله، مشهور به «سعدالدین تفتازانی » متوفای 791 ه . (12)
5 - علی بن سلطان، مشهور به «ملا علی قاری » (13)
6 - مولی حیدر علی فیض آبادی هندی، متوفای 1205 ه . (14)
7- حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، متوفای 1294 ه . (15)
2- «من مات ولم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة »:
در این متن فقط کلمه «فقد» بر متن نخستین افزوده شده و مفهوم حدیث را با تاکید بیشتری بیان می کند.
این متن را از علمای بزرگ شیعه: ابوجعفر محمد بن علی بن شهراشوب، متوفای 588 ه . روایت کرده (16) و از علمای اهل سنت گروهی آن را نقل کرده اند که از آن جمله است:
1- شیخ ابوسعید خادمی حنفی، متوفای 1168 ه . (17)
2- قاضی بهلول بهجت افندی، مشهور به «قاضی زنگنه زوری » متوفای 1350 ه . (18)
3- «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة »:
«هر کس بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
راویان حدیث شریف از علمای شیعه:
هور به «شیخ مفید» متوفای 413 ه . (19)
2- محمد بن مسعود بن عیاش سلمی، از بزرگان قرن سوم هجری. (20)
3- شیخ محمد مشهدی، از علمای قرن دوازدهم هجری. (21)
و اما راویان آن از علمای بزرگ اهل سنت:
1- ابوداوود سلیمان بن داود طیالسی، متوفای 204 ه . (22)
2- احمد حنبل پیشوای حنابله، متوفای 241 ه . (23)
3- ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی، متوفای 360 ه . (24)
4- عبدالحمید، ابن ابی الحدید معتزلی، متوفای 656 ه . (25)
5- نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، متوفای 807 ه . (26)
6- علی بن حسام الدین، مشهور به «متقی هندی » متوفای 975 ه. (27)
7- محمد بن سلیمان مغربی، متوفای 1094 ه . (27)
4- «من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد با مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، متوفای 1294 ه . از بزرگان اهل سنت در کتاب ارزشمند «ینابیع المودة » روایت کرده (28) و جمع کثیری از علمای بزرگ شیعه آن را در منابع حدیثی خود آورده اند که از آن جمله است:
1- ابوجعفر احمدبن محمد بن خالد برقی، متوفای 274 ه . (29)
2- علی بن حسین بن موسی بن بابویه - پدر شیخ صدوق - متوفای 329 ه . (30)
3- محمدبن یعقوب کلینی، متوفای 329 ه. (31)
4- محمد بن ابراهیم نعمانی، از بزرگان شیعه در قرن چهاردهم هجری. (32)
5 - محمد بن علی بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق » متوفای 381 ه . (33)
6 - ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، متوفای 460 ه . (34)
7- سید هاشم بحرانی، متوفای 1109 ه . (35)
8 - مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ه . (36)
5 - «من مات لیس علیه امام فمیتته جاهلیة »:
«هرکس بمیرد و امامی بر او نباشد، مرگش بر عهده جاهلیت است.»
این متن را از بزرگان اهل سنت «طبرانی » متوفای 360 ه. در معجم کبیر (37) و فضل بن شاذان نیشابوری، متوفای 260 ه . از اصحاب امام رضا علیه السلام در کتاب گرانسنگ «الایضاح » روایت کرده اند. (38)
6 - «من مات و لیس علیه امام، فمتتته میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و امامی بر او نباشد، مرگش همانند مرگ دوران جاهلیت است.»
این متن را پیشوای محدثان شیعه، محمد بن یعقوب کلینی، متوفای 329 ه. در کافی شریف روایت نموده، (39) و گروهی از علمای اهل تسنن در کتابهای حدیثی خود آورده اند که از آن جمله است:
1- احمد بن عمر بزار، متوفای 320 ه . در زوائد. (40)
ثمی، متوفای 807 ه . در مجمع و کشف الاستار. (41)
7- «من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة »:
«هر کس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را از بزرگان اهل سنت، علاءالدین علی بن بلبان فارسی حنفی، متوفای 739 ه . روایت کرده (42) و از محدثان بزرگ شیعه جمع کثیری روایت نموده اند که از آن جمله است:
1- ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، متوفای 329 ه . (43)
2- علی بن حسین بن موسی بن بابویه - پدر شیخ صدوق - متوفای 329ه . (44)
3- محمد بن علی ابن بابویه، مشهور به (شیخ صدوق) متوفای ه . (45)
4- علامه بزرگوار مولی محمد باقر مجلسی، متوفای 1110 ه . (46)
بخش دوم:
متونی که فقط در منابع اهل سنت آمده و عین آن تعبیر در منابع شیعه نیامده، و یا ما در این فرصت کوتاه، به آن دست نیافته ایم:
1- «من لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را مطابق نقل مؤلفین «احقاق الحق »، مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 ه. در صحیح خود آورده است. (47)
2- «من مات بغیر امام فقد مات میتة جاهلیة »:
«هرکس بدون امام از دنیا برود، براستی به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را حافظ احمدبن عبدالله اصفهانی، مشهور به «ابونعیم » متوفای 430 ه . در حلیه روایت کرده است. (48)
3- «من مات ولا امام له مات میتة جاهلیة »:
«هر کس در حالی بمیرد که امامی بر او نیست، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این حدیث را گروهی از بزرگان معتزله روایت کرده اند که از آن جمله است:
1- ابو جعفر محمد بن عبدالله اسکافی معتزلی، متوفای 240 ه. در کتاب ارزشمند «المعیار والموازنة » (49) و «نقض کتاب العثمانیة ». (50)
2- عبدالحمید، ابن ابی الحدید معتزلی، متوفای 656 ه. (51)
4- «من مات ولا بیعة علیه مات میتة جاهلیة »
«هر کس بمیرد و بیعتی بر عهده او نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را گروهی از بزرگان اهل سنت روایت کرده اند که از آن جمله است:
1- محمد بن سعد، کاتب واقدی، متوفای 230 ه در کتاب طبقات. (52)
2- علاءالدین علی بن حسام الدین، مشهور به «متقی هندی »متوفای 975ه. (53)
5 - «من مات ولیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة.»
«هر کس بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را جمع کثیری از محدثان اهل سنت روایت کرده اند که از آن جمله است:
1- مسلم بن حجاج نیشابوری، متوفای 261 ه . در صحیح خود. (54)
6 - «من مات و لیس علیه طاعة مات میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و اطاعتی (اطاعت امامی) بر او نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را هیثمی در مجمع الزوائد نقل کرده است. (55)
7 - «من مات ولا طاعة علیه مات میتة جاهلیة »:
این متن را با این تعبیر جمعی از علمای اهل سنت روایت کرده اند که از آن جمله است:
1- عبدالله بن محمد بن ابی شیبه، متوفای 235 ه. در کتاب «المصنف ». (56)
2- شهاب الدین احمدبن علی، ابن حجر عسقلانی، متوفای 852 ه. (57)
8 - «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و اطاعتی (اطاعت امامی) به گردنش نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را گروهی از علمای اهل سنت در منابع حدیثی خود آورده اند که از آن جمله است:
1- احمد حنبل پیشوای حنابله، متوفای 241ه. در مسند خود. (58)
2- محمد بن اسماعیل بخاری، متوفای 256 ه. در تاریخ خود. (59)
3- حافظ ابوالحسن علی بن جعد جوهری، متوفای 230 ه. در مسند خود. (60)
4- حمید بن رنجویه، متوفای 251 ه. در کتاب «الاموال ». (61)
5 - متقی هندی، متوفای 975 ه. در کتاب «کنز». (62)
9- «من مات و لیس فی عنقه لامام المسلمین بیعة، فمیتته میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و در گردنش برای امام مسلمانان بیعتی نباشد، مرده اش مرده جاهلی است.»
این متن را محمود بن عمرز مخشری، متوفای 538 ه. در «ربیع الابرار» روایت کرده است. (63)
10- «من مات و لم یعرف امام زمانه، فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا»:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، اگر بخواهد یهودی از دنیا می رود و اگر بخواهد نصرانی از دنیا می رود.»
این متن را مطابق نقل آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی (64) محمد بن عمر تیمی، مشهور به «فخر رازی » متوفای 606 ه. در رساله «المسائل الخمسون » روایت کرده است. (65)
بخش سوم
متونی که فقط در روایات علمای شیعه آمده، و یا در این فرصت کوتاه در منابع حدیثی اهل تسنن به آنها راه نیافته ایم:
1- «من مات لا یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را مرحوم علامه مجلسی در بحار آورده است. (66)
2- «من مات و هو لا یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس در حالی بمیرد که امام زمانش را نمی شناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را جمعی از بزرگان عالم تشیع روایت کرده اند که از آن جمله است:
1- محمد بن محمد بن نعمان، مشهور به «شیخ مفید» متوفای 413 ه. (67)
2- ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، متوفای 449ه. (68)
3- غواص بحار معارف آل محمد، علامه مجلسی متوفای 1110 ه. (69)
4- خاتمة المحدثین، حاج شیخ عب-اس قمی، متوف-ای 1359 ه. (70)
3- «من مات لیس له امام مات میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و امامی بر او نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقی، متوفای 274 ه. روایت کرده است. (71)
4- «من مات و لیس له امام فمیتته میتة جاهلیة »:
«هرکس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد مرده اش مرده جاهلی است.»
این متن را پیشوای محدثان شیعه مرحوم کلینی در کافی شریف روایت نموده است. (72)
5 - «من بات لیلة لا یعرف فیهاامامه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس شبی را سحر کند که در آن امامش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را ابوعبدالله محمد بن ابراهیم نعمانی، متوفای بعد از 442 ه. روایت کرده است. (73)
6 - «من مات و لم یعرف امامه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را گروهی از بزرگان شیعه روایت کرده اند که از آن جمله است:
1- محمد بن یعقوب کلینی، متوفای 329ه. در کافی شریف. (74)
2- محمد بن مسعود بن عیاش سلمی - قرن سوم - در تفسیرش. (75)
3- ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، متوفای 460 ه. در اختیار رجال کشی. (76)
4- علامه بزرگوار مولی محمد تقی مجلسی، متوفای 1110 ه دربحار (77)
7-«من مات و هو لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة »:
«هرکس در حالی بمیرد که امامش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را ابوجعفر احمد بن محمد برقی، متوفای 274ه. در محاسن آورده است. (78)
8 - «من مات و لیس علیه امام مات میتة جاهلیة »:
«هرکس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را مرحوم کلینی در کافی شریف روایت کرده است. (79)
9- «من مات و لیس علیه امام فمات میتة جاهلیة »:
«هرکس بمیرد و امامی بر او نباشد، پس به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را محمد بن جریر طبری، از بزرگان جهان تشیع در قرن چهارم، معاصر و همنام طبری معروف، در کتاب بسیار ارزشمند «المسترشد» روایت کرده است. (80)
10- «من مات ولیس له امام یسمع له و یطیع، مات میتة جاهلیة »:
«هر کس در حالی بمیرد که امامی بر او نباشد که به فرمانش گوش دهد و از اوامرش اطاعت کند، به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را شیخ مفید قدس سره در کتاب «الاختصاص » آورده است. (81)
11- «من مات ولیس علیه امام حی ظاهر، مات میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و امام زنده و آشکاری نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.»
این متن را نیز شیخ مفید قدس سره روایت کرده است. (82)
12- «من مات و لیس له امام من ولدی مات میتة جاهلیة »:
«این متن را ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه، مشهور به «شیخ صدوق » در کتاب «عیون » از امام هشتم، از پدران بزرگوارش، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است (83) که ترجمه اش این است:
«هر کس بمیرد و امامی از فرزندانم برایش نباشد با مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
13- «من مات و لیس فی عنقه بیعة امام مات میتة جاهلیة »:
«هر کس بمیرد و بیعت امامی در گردنش نباشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»
این متن را سید مرتضی علم الهدی، متوفای 436 ه. در کتاب «الفصول المختاره » روایت کرده است. (84)
اینها جمعا 30 متن بود که از نظرخوانندگان گرامی گذشت که 10 متن از آنها اختصاص به اهل سنت داشت و13 متن از آنها به احادیث شیعه اختصاص داشت و7 متن از آنها عینا در منابع مورد اعتماد و اسناد شیعه و سنی آمده است.
هدف ما از ارائه این متون اثبات تواتر معنوی حدیث شریف: «من یتة جاهلیة » بود، که با اندک تاملی در متون یاد شده هر شخص با انصافی به این نتیجه می رسد.
برخی از بزرگان شیعه و برخی از علمای اهل تسنن بر تواتر آن تصریح کرده اند که عین تعبیرشان را در اینجا می آوریم، سپس نکاتی را یادآور می شویم:
1- شیخ مفید، متوفای 413 ه. در کتاب پرارزش «الافصاح » می فرماید:
این حدیث به صورت «متواتر» از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة ». (85)
وی همچنین رساله مستقلی در این رابطه تالیف کرده و در آغاز آن می فرماید:
حدیث: «من مات و هو لایعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » روایت صحیحه است، و اجماع اهل آثار بر آن گواهی می دهد (86) و صریح آیه قرآن: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (87) معنای آن را تقویت می کند.
2- شیخ بهائی، متوفای 1030 ه. در این رابطه می فرماید:
در میان شیعه و سنی مورد اتفاق است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (88)
3- علامه مجلسی، متوفای 1110 ه. در این زمینه می فرماید:
شیعه و سنی به صورت «متواتر» روایت کرده اند که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (89)
4- سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی، متوفای 1294 ه. می فرماید:
این حدیث در میان شیعه و سنی متفق علیه است که: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة » (90)
5 - قاضی بهلول بهجت افندی زنگنه زوری، متوفای 1350ه .
می نویسد:
حدیث: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة » متفق علیه علمای عامه و خاصه می باشد. (91)
6 - ابن ابی الحدید معتزلی در شرح این فراز از کلام امیر مؤمنان علیه السلام که می فرماید: «لایدخل الجنة الا من عرفهم و عرفوه »:
«وارد بهشت نمی شود جز کسی که امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.» (92) می گوید:
«اصحاب ما همگی بر درستی این مطلب معتقد هستند که هرکس امامان را نشناسد وارد بهشت نمی شود.» (93)
7- سیوطی و آلوسی در ذیل آیه شریفه: (یوم ندعو کل اناس بامامهم) (94) از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمود: «یدعی کل قوم بامام زمانهم »:
«روز قیامت هر گروهی با امام زمانشان فراخوانده می شوند.» (95)
8 - عین همین تعبیر در منابع شیعه نیز از رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است. (96)
9- مرحوم طبرسی آن را به تعبیر: «یدعی کل اناس بامام زمانهم » روایت کرده است. (97)
10- در منابع حدیثی آمده است که حضرت امام حسین علیه السلام فت، یکی از اصحاب پرسید: «پدر و مادرم بفدایت، معنای شناخت خدا چیست؟»سالار شهیدان در پاسخ فرمود:
«معرفة اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته »:
«شناخت خدا عبارت است از شناخت اهل هر زمانی امامی را که اطاعتش بر آنها واجب است.» (98)
11- امام سجاد علیه السلام در تفسیر آیه شریفه (فطرة الله التی فطرالناس علیها) (99) فرمود:
«فطرت عبارت است از لااله الاالله، محمد رسول الله و علی ولی الله.»
سپس فرمود:
«الی هیهناالتوحید»:
«توحید تا اینجاست.» (100)
از این دو حدیث به روشنی معلوم می شود که شناخت امام از شناخت خداوند متعال جدا نیست، بلکه یکی از ابعاد آن است، چنانکه دعای معرفت که از ناحیه مقدسه صادر شده، اشاره لطیفی به آن دارد، آنجا که می فرماید:
«اللهم عرفنی نفسک، فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک،اللهم عرفنی نبیک، فانک ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک: اللهم عرفنی حجتک، فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.»
این دعا توسط نخستین نائب خاص حضرت بقیة الله ارواحنا فداه، از ناحیه مقدسه صادر شده، و امر شده که در دوران غیبت آن کعبه مقصود شیعیان منتظر و چشم به راه بر خواندن آن مداومت کنند. (101)
در پایان یادآور می شویم که یکی از نویسندگان متعهد معاصر، کتاب ارزشمندی را در پیرامون حدیث: «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة » تالیف کرده، و آن را «شناخت امام یا راه رهائی از مرگ جاهلی » نامیده است، ما ضمن سپاس و تقدیر از مؤلف ارزشمند، مطالعه آن را به همه منتظران ظهور توصیه می کنیم.
پاورقیها:
1. الذخیرة فی الکلام: چاپ 1411 ه قم، ص 495.
2.اعلام الوری باعلام الهدی: چاپ بیروت، ص 415.
3. کشف الغمة: چاپ بیروت، ج 3 ص 318.
4. نفحات اللاهوت: چاپ نجف ص 13 و ترجمه آن: چاپ مشهد ص 23.
5 .اربعین شیخ بهائی: چاپ 1373 ش. قم، ص 206.
6. سفینة البحار: چاپ 1414ه اسوه، ج 6 ص 75.
7. وسائل الشیعة: چاپ 30 جلدی آل البیت قم، ج 16 ص 246.
8 . بحارالانوار: چاپ 110 جلدی تهران، ج 8 ص 368، ج 32، ص 321 و 331، ج 51 ص 160، ج 68 ص 339.
9. صحیح مسلم، به نقل ملاعلی قاری در خاتمه «الجواهرالمضیئة » جلد 2 ص 457 (الغدیر: 10/360).
10. المغنی: ج 1 ص 116 (شناخت امام ص 34).
11. الجمع بین الصحیحین حمیدی، به نقل قاضی نورالله شوشتری در احقاق: ج 2 ص 306.
12. شرح المقاصد: چاپ 1405 ه. قاهره، ج 5 ص 239.
13. الجواهرالمضیئة: ج 2 ص 509 (شناخت امام ص 41).
14. ازالة الغین: چاپ دهلی، (شناخت امام ص 42).
15. ینابیع المودة: چاپ 1416 ه. اسوه، ج 3 ص 372.
16. مناقب آل ابی طالب: چاپ 1412ه. بیروت، ج 1 ص 304.
17. بریقة المحمودیه: چاپ قاهره، ج 1 ص 116 (احقاق:19/651).
18. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ 1403ه. تهران، ص 166.
19. اختصاص شیخ مفید، چاپ جامعه مدرسین قم، ص 268
20.تفسیر عیاشی : چاپ 1380 ه. تهران، ج 2 ص 303.
21. تفسیر کنزالدقائق: چاپ ارشاد تهران، ج 7 ص 460.
22. مسند طیالسی: چاپ حیدرآباد دکن، ص 259 ح 1913.
23. مسند احمد: چاپ 1313ه قاهره، ج 4 ص 96.
24. معجم کبیر: چاپ 1404 ه. بیروت، ج 19 ص 388 ح 910 و مسندالشامیین: ج 2 ص 438 (المسترشد: 178).
25. شرح نهج البلاغه: چاپ مصر، ج 19 ص 155.
26. مجمع الزوائد: چاپ 1353 ه. قاهره، ج 5 ص 218.
27. کنزالعمال: چاپ بیروت، ج 1 ص 103ح 464،ج 6 ص 65 ح 1486.
28. مجمع الفوائد: چاپ بیروت، ج 2 ص 259 (شناخت امام: 42).
29. ینابیع المودة: چاپ انتشارات اسوه، تهران، ج 1 ص 351.
30. محاسن برقی: چاپ مجمع جهانی اهلبیت، ج 1 ص 252 ح 475.
31. الامامة والتبصرة: چاپ بیروت، ج 1 ص 377.
32. اصول کافی، چاپ بیروت، ج 1 ص 377.
33. ثواب الاعمال: چاپ 1392ه. نجف اشرف، ص 205.
34. اختیار رجال کشی: چاپ دانشگاه مشهد، ص 425 ح 799.
35. تفسیر البرهان: چاپ بیروت، ج 1 ص 386.
36. بحارالانوار: ج 8 ص 362 و ج 23 ص 78 و 85.
37. معجم کبیر طبرانی: ج 10 ص 289 ح 10687.
38. الایضاح: چاپ دانشگاه تهران، ص 75.
39. اصول کافی، چاپ بیروت، ج 1 ص 376.
40. زوائد بزار: ج 1 ص 144 و ج 2 ص 143 (شناخت امام ص 33).
41. مجمع الزوائد: ج 5 ص 244 و 225 و کشف الاستار عن زوائدالبزار: ج 2 ص 252 ح 1635.
42. الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان: چاپ بیروت، ج 7 ص 49 (شناخت امام: 38).
43. اصول کافی: چاپ بیروت، ج 1 ص 378 ح 2.
44. الامامة والتبصرة: چاپ 1407 ه. بیروت، ص 220.
45. کمال الدین: چاپ 1359ه. تهران، ج 2 ص 412،413 و 668.
46. بحارالانوار: ج 23 ص 78 و 88 .
47. صحیح مسلم، ج 8، ص 107 (احقاق الحق:13/85).
48. حلیة الاولیاء: چاپ 1357 ه. قاهره، ج 3 ص 224.
49. المعیار والموازنة: چاپ 1402 ه. بیروت، ص 24.
50. نقض کتاب العثمانیة ص 29 (الغدیر: 10/360).
51 . شرح نهج البلاغة: چاپ قاهره، ج 13 ص 242.
52 . طبقات ابن سعد: چاپ 1405 ه. بیروت، ج 5 ص 144.
53 . کنزالعمال: چاپ 1399ه. بیروت، ج 1 ص 103 ح 463.
54 . صحیح مسلم: چاپ 1374 ه. قاهره، ج 3 ص 1478 ح 1851.
55 . مجمع الزوائد: چاپ 1353 ه. قاهره، ج 5 ص 223.
56 . المصتف ابن ابی شیبة: چاپ 1409ه. بیروت، ج 8 ص 605 ح 92.
57 . المطالب العالیة: ج 2 ص 228 ح 2088 (شناخت امام: 40).
58 . مسند احمد: چاپ 1313ه. قاهره، ج 3 ص 446.
59 . التاریخ الکبیر: چاپ 1407 ه. بیروت، ج 6 ص 445 ح 2943.
60 . مسند ابی الحسن جوهری: چاپ کویت، ج 2 ص 850 ح 2375.
61 . الاموال: چاپ ریاض، ج 1 ص 82 (شناخت امام: 32).
62 . کنزالعمال: چاپ 1399ه. بیروت، ج 6 ص 65 ح 14861.
63 . ربیع الابرار: ج 4 ص 221 (شناخت امام:36).
64 . پیرامون معرفت امام: چاپ 1402 ه. تهران، ص 8.
65 . المسائل الخمسون: چاپ 1328 ه. مصر، ص 384 مساله 47.
66 . بحارالانوار: چاپ تهران، ج 23 ص 89.
67 . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت ص 28 و الرسالة الاولی فی الغیبة: چاپ کنگره جهانی شیخ مفید، در ضمن مجموعه مصنفات، ج 7 - رساله هفتم - ص 11.
68 . کنزالفوائد: چاپ سنگی ص 152.
69 . بحارالانوار: ج 23 ص 94 و ج 37 ص 27.
70. سفینة البحار: چاپ انتشارات اسوه، ج 6 ص 219.
71. محاسن برقی: چاپ مجمع جهانی اهلبیت قم، ج 1 ص 252 ح 472.
72. اصول کافی: ج 1 ص 371 ح 5 و ص 376 ح 2.
73. غیبت نعمانی: چاپ 1397 ه. تهران، ص 127.
74. اصول کافی: ج 2 ص 20 و 21.
75. تفسیر عیاشی: چاپ 1380 ه. تهران، ج 1 ص 252.
76. رجال کشی: چاپ دانشگاه مشهد، ص 473 ح 899.
77. بحارالانوار: ج 68 ص 337 و387.
78. محاسن برقی: ج 1 ص 251 ح 474 و بحارالانوار: ج 23 ص 76.
79. اصول کافی: ج 1 ص 397 ح 1.
80 . المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین: چاپ 1415 ه. قم، ص 177.
81 . اختصاص شیخ مفید: چاپ جامعه مدرسین قم، ص 269.
82 . همان مدرک.
83 . عیون الاخبار: چاپ 1390 ه. نجف اشرف، ج 2 ص 58 ح 214.
84 . الفصول المختاره: چاپ کنگره جهانی شیخ مفید، ص 245.
85 . الافصاح: چاپ بنیاد بعثت، ص 28.
86 . مصنفات الشیخ المفید: چاپ کنگره، ج 7 رساله هفتم «الرسالة الاولی فی الغیبة » ص 12.
87 . سوره نساء، آیه 41.
88 . اربعین شیخ بهائی، چاپ 1373 ش . قم، ص 206.
89 . بحارالانوار: ج 8 ص 368.
90. ینابیع المودة: چاپ اسوه، ج 3 ص 456.
91. تشریح و محاکمه در تاریخ آل محمد: چاپ بنیاد بعثت، ص 166.
92. نهج البلاغه.
93. شرح نهج البلاغه: چاپ مصر، ج 9 ص 155.
94. سوره نساء، آیه 41.
95. الدرالمنثور: چاپ مصر، ج 4 ص 194 و روح المعانی: چاپ بیروت: ج 15 ص 112.
96. عیون الاخبار: ج 2 ص 32 ح 61 و تفسیر کنزالدقائق: ج 7 ص 455.
97. تفسیر مجمع البیان: ج 6 ص 663.
98. علل الشرائع: ص 9، کنزالفوائد ص 151 و بحارالانوار: ج 5 ص 312، ج 23 ص 83 و93.
99. سوره روم، آیه 30.
100. تفسیر قمی: ج 2 ص 155 و بحارالانوار: ج 3 ص 277.
101. مصباح المتهجد ص 269، کمال الدین ص 512، جمال الاسبوع ص 522، البلدالامین ص 306 و بحارالانوار: ج 53 ص 187 و ج 95 ص 327.
منبع : پایگاه حوزه