اين خدا كيست كه به نوح عليه السلام مى فرمايد: به شيطان بگو: با اين همه گناهان سنگينى كه در اين عالم داشتى، اگر به قبر آدم سجده كنى توبه تو را قبول مى كنم و گذشته تو را مى بخشم؛ چون همه چيز دست من است!
اين خدا كيست كه با اين همه مخالفت هايى كه با او مى كنند باز هستى را خرج مخالف مى كند! چرا همه نفرين ها نمى گيرد؟ چون او يك خصوصيت بالاتر از نفرين بنده اش را نگاه مى كند، بنده اش زار زار اشك مى ريزد كه آن جمعيت يا آن فرد را نابود كن! ولى پروردگار گوش نمى دهد.
گريه بنده اش خوب است، ثواب دارد، نفرينش هم دعاست ثواب دارد، اما كارى به نفرين بنده اش ندارد مى فرمايد: تو دارى نفرين مى كنى كه من مخالفم را نابود بكنم، ولى من منتظرم كه مخالفم با من آشتى كند! من بى خود كه خرج او نمى كنم! من به انتظار اينكه يك روزى با من آشتى كند دارم خرج او مى كنم! من اين انتظار را دارم؛ مگر اينكه خود او با من آشتى نكند. حتى در قرآن مى فرمايد: من حاضر بودم فرعون را هم قبول كنم، به همين خاطر موسى و هارون را فرستادم و گفتم برويد با او حرف بزنيد و نرم هم حرف بزنيد:
« لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى »
شايد او متذكر شده و خشيت پيدا كند. اگر متذكر مى شد و خشيت پيدا مى كرد خدا مى بخشيد.
اى خدا كيستى؟! اى كاش آن طورى كه انبياء و ائمه عليهم السلام تو را مى شناختند ما هم مى شناختيم!
اين گفتار عاشقان اوست:
نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم
امام زين العابدين عليه السلام از خداوند متعال چنين درخواست مى كند:
«اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ»
خدايا! من را جورى قرار بده كه خودت و ملائكه و آسمانها و زمين مرا دوستم داشته باشند! بعضى ها روى زمين كه راه مى روند زمين فرياد مى كشد، خدا لعنتت كند، خدا تو را بردارد!
رسد آدمى به جايى كه بجز خدا نبيند
بنگر كه تا چه حد است مكان آدميت
نه بيان فضل كردم كه نصيحت تو گفتم
هم از آدمى شنيديم بيان آدميت
منبع : پایگاه عرفان