بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
نگاه خداوند به والدین
در جلساتی که خداوند دههٔ آخر صفر توفیق داد و با شما عزیزان صحبت میکردم، دربارهٔ یکی از مهمترین آیات قرآن، یعنی آیهٔ پانزدهم سورهٔ احقاف بحث کردم. خود این آیه ده محور را مورد توجه قرار داده است که شرح آیه به پایان نرسید و خدا دوباره این فرصت را عنایت کرد تا دنبالهٔ این آیه بحث بشود.
آیه بنابر روایات اهلبیت(علیهمالسلام) در ارتباط با وجود مبارک حضرت سیدالشهدا، امیرالمؤمنین و فاطمهٔ زهرا(علیهمالسلام) است و جز این هم نیست؛ چراکه مطالب آیه نشان میدهد که آیه یقیناً دربارهٔ این سه نفر نازل شده است. انسانهایی که مصداق این آیهٔ شریفه باشند، خیلی کم هستند؛ اما مردم میتوانند پیرو آیه باشند، چون ابتدای آیه سخن از پدر و مادر و بعد فرزند است.
با همدیگر به سراغ مسئلهٔ پدر و مادر در کل قرآن میرویم تا ببینیم نگاه خداوند نسبت به پدر و مادر چیست؟ مسئله اینقدر مهم است که پروردگار عالم در یکی از آیاتی که میخواهم برایتان قرائت بکنم، در رعایت حق پدر و مادر، حتی از پدر و مادر مشرک صریحاً اسم آورده و هشدار داده که بتپرستی، مشرکی و کافربودن آنها مجوز بر این نیست که شما حقوق آنها را رعایت نکنید. این خیلی نکتهٔ مهمی است! رعایت حق پدر و مادر از تکالیف مشقّتبار انسان مکلف است. در روایتی از قول پیغمبر اکرم(ص) آمده که خوشبهحال آن فرزندی که حق پدر و مادر را رعایت کند. آن روایت همین یک کلمه است و دیگر حضرت نمیفرمایند پدر و مادر مؤمن یا پدر و مادر غیرمؤمن. روایات واقعاً مهم دراینزمینه از کتابهای متعدد برای شما فراهم کردهام که آنها را میخوانم.
اتمام حجت قرآن در همهٔ امور
در سه جای قرآن، یکی در همین سورهٔ احقاف که بحث آن در دههٔ آخر ناتمام ماند، یکی در سورهٔ اسراء و یکی در سورهٔ لقمان، بهشکلهای گوناگون از پدر و مادر سخن بهمیان آورده که همهٔ درهای عذر را به روی بندگانش ببندد. یک کار قرآن این است که معمولاً در هیچ حکم و مسئلهای، درِ عذر را به روی کسی بازنمیگذارد که فردای قیامت، کسی که نماز نخوانده، روزه نگرفته یا حق پدر و مادر را رعایت نکرده، به پروردگار بگوید: من حکم تو را به این دلیل اجرا نکردم. عذر و بهانه و دلیلی برای کسی وجود ندارد.
در روایاتمان هست که یک عرب بیابانی از بیابان و چادرنشینی، به مدینه آمد و با پیغمبر اکرم به قول ما خیلی بیرودربایستی حرف زد. عرب بیابانی بود دیگر! گفت: من از تمام احکام واجب دین، غیر از نماز واجب و روزهٔ ماه رمضان، هیچ واجبی را عمل نمیکنم؛ چون نمیتوانم! گاو و گوسفند و مویز و طلا و نقره و گندم و جو ندارم، زکات ندارم که بدهم و این عذر قابلقبول است؛ جنگ هم نمیتوانم بیایم، چون پروردگار گفته آدمی به جنگ برود که سالم است و من آدم سالمی نیستم و بدن جنگ ندارم که این عذر هم قابلقبول است؛ مکه هم نمیروم، چون خرجی رفتوبرگشت آن را ندارم که این عذر قابلقبولی است؛ اما مکه نرفتن برای یک ثروتمند عذر قابلقبولی نیست. برای آن که نماز نمیخواند و روزه نمیگیرد، عذر قابلقبولی وجود ندارد و اگر اینگونه باشد که این عرب گفت، عذر او قابلقبول است و فقه هم با او همکار است. من نمیتوانم نماز ایستاده بخوانم، فقه الهی میگوید: نشسته بخوان، چون معذور است. میگویم نمیتوانم نشسته بخوانم، فقه الهی میگوید: بخواب و خوابیده رو به قبله بخوان؛ نمیتوانم درحال خوابیدن رکوع و سجود کنم، میگوید: با چشمت اشاره کن، یعنی رکوع و مهر را روی پیشانیات بگذار، یعنی سجود؛ این معذور است.
تنوع و فراوانی احکام الهی
دین خیلی حکم دارد و اگر بخواهید بدانید دین چقدر حکم دارد، نه اینکه بگویم بخوانید؛ چون کل کتاب عربی است و برای شماها که ادبیات عرب را قوی نیستید، خواندنش مشکل است؛ ولی ما کتابی داریم که پانصدسال قبل نوشته شده و اوّلین کسی که این کتاب را بهصورت چاپ جدید زنده کرد، مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بود. این کتاب «وسائلالشیعه» نام دارد که بیست جلد و دههزار صفحه است. شما از صفحهٔ اوّل این کتاب تا صفحهٔ دههزار را بخوانید یا اصلاً ورق بزنید و تماشا کنید، این مجموعهای از احکام اسلام است، نه عقاید؛ یعنی خداوند متعال خودش و با هدایت پیغمبرش و ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام)، چیزی را از زندگی انسان فروگذار نکردهاند، مگر اینکه حکمی برای آن صادر کردهاند.
خیلی دین عجیبی است! مثلاً روایات ما میگوید: سرِ عروس و داماد که پول و شیرینی میریزند و عدهای هم کنار تخت عروس و داماد میریزند، بعد برای پول جمعکردن یا شیرینی و کارت جمعکردن مسابقه میدهند، آیا اینها برای جمعکنندگان ملکیت میآورد یا نمیآورد؟ آیا باید از آنهایی که این شاباش را ریختهاند، اجازهٔ تصرف بگیرند یا نگیرند؟ اینها که با هم مسابقه میدهند، یکی دههزار تومان و یکی هزار تومان گیرش میآید، باید بنشینند و عادلانه تقسیم بکنند که تمام جوانب آن بررسی شده است.
مسئلهٔ شکم چیست که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: شبها قبل از خوابیدن به دستشویی بروید! حالا از دکترها بپرسید، میگویند: اگر این دستشویی در آخر روده سفت بشود و به شخص فشار بیاورد، یواشیواش به بیماری بواسیر تبدیل میشود. یک دستشویی رفتن چیست که دین برای آن راهنمایی و حکم دارد؟!
در ماه رمضان حالم بههم میخورد و استفراغ میکنم که این دست خودم هم نیست، حکم روزه چیست؟ چیزی برای زندگی بشر اتفاق نمیافتد، مگر اینکه دین برای آن حکمی دارد.
این کتاب احکام را که آدم میبیند، کتاب عقاید را که آدم میبیند(عقاید در «محجةالبیضاء» نوشتهٔ فیض آمده که دربارهٔ ایمان، توحید، نبوت، امامت و عدل است)، با دیدن این نوع کتابها و بحثها و احکام، آیهٔ «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ»(سورهٔ مائده، آیهٔ 3) را میفهمد که چرا خدا میگوید من دین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم. همین است که دین کامل و نعمت تمام است.
نگرانی انسان به وضعیت خود در قیامت
بعد عرب بیابانی به پیغمبر(ص) گفت: من از نظر قلبی که خدا و قیامت را قبول دارم و از کل این احکام دین تو نماز میخوانم و روزه میگیرم، جای من در قیامت کجاست؟ سؤال خوبی کرد! همهٔ ما دلمان میخواهد بدانیم که جای ما در قیامت کجاست؟ این سؤال هم زیاد شده، حتی از حضرت زهرا(س).
مردی به خانم خود گفت: به درِ خانهٔ فاطمهٔ زهرا(س) برو(این حدیث شاید نزدیک دو صفحه باشد که یکقطعهاش این است)، چون پروندهٔ قیامت پیش فاطمهٔ زهراست(یعنی قیامت و حساب و کتاب کاملاً پیش اوست؛ چه کسانی جهنمی و چه کسانی بهشتی هستند، پیش اوست) و از ایشان بپرس که جای شوهر من در قیامت کجاست؟ خانم هم آمد و در زد، صدیقهٔ کبری(س) به دم در آمد. آن خانم سؤال کرد: جای شوهر من در قیامت کجاست؟ خیلی جواب روشنی حضرت داده که به درد کل میخورد! فرمودند: به شوهرت بگو که یک کتاب بهنام قرآن بر پیغمبر(ص) نازل شده است؛ اگر در همهٔ کارها و رفتارهایت به این قرآن عمل داری، جای تو در بهشت است و اگر قرآن از زندگیات حذف است، راهی به بهشت نداری.
توصیهٔ مهم پیامبر(ص) به مسلمانان
حالا این بیابانی به پیغمبر(ص) گفت: جای من در قیامت کجاست؟ پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: پیش من است، اما به من قول سه مسئلهٔ دیگر غیر از نماز و روزه را بده. گفت: چه قولی بدهم؟ فرمودند: زبانت و شکمت و عضو جنسیات را از هرچه که بر این سه حرام شده، حفظ کن. گرفتاری هفتمیلیارد جمعیت دنیا و خیلی از مردم مملکت ما همین سه عضو است. اغلب گناهان از این سه عضو جوشیده است. وقتی شکم حفظ نشود، ربا، غصب، رشوه، دزدی، حقخوری، غارت ارث برادر و خواهر و مادر یا پدر میآید. اینها در قرآن است و عامل همه شکمِ باز است؛ وقتی زبان کنترل نباشد، فحش، غیبت، تهمت، مسخرهکردن مردم و ریختن آبروی مردم میآید؛ وقتی عضو غریزه کنترل نباشد، دوجور زنای محصنه و غیرمحصنه، گناه بسیار عظیم و لرزانندهٔ عرش، یعنی همجنسبازی و یکی-دو گناه دیگر میآید. پیغمبر(ص) با این سه مطلبی که به این عرب گفت، میخواست جهان را پاکسازی کند که جهان هم گوش نداد؛ نه در زمان خودش و نه بعد از خودش.
کسی که یک سلسله احکام به او واجب است و عمل میکند، زبان و شکم و شهوت را هم کنترل میکند، چرا در قیامت پیش پیغمبر(ص) نباشد؟ پیش پیغمبری که خود حضرت میفرمایند، نه اینکه خدا او را در قیامت بغل دست پیغمبر، شانهبهشانه و زانوبهزانوی پیغمبر بنشاند؛ معنایش این است که جای من در قیامت کجاست؟ بهشت! بهشت کجاست؟ بهشت در سدرةالمنتهی. مساحت بهشت چقدر است؟ «عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ»(سورهٔ آلعمران، آیهٔ 133)؛ یعنی در جایی میآورند که هر وقت، هر دقیقه، هرلحظه و هر روز بهشت که بخواهی مرا ببینی، خیلی راحت میتوانی ببینی.
جایگاه والای والدین در قرآن
مسئلهٔ پدر و مادر در بین اینهمه احکام، یک حکم خیلی خاصی است. شما در سورهٔ توبه میخوانید: «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ»(سورهٔ توبه، آیهٔ 28)، «نَجَس» با نجِس فرق میکند؛ نجِس یعنی یک آلودگی که به بدن مینشیند و با آب هم پاک میشود، اما نجَس یعنی آلودگی فکری، اعتقادی و اخلاقی.
«انما المشرکون نَجَس»، آیا من میتوانم با اینها ارتباط تنگاتنگ برقرار بکنم؟ به فتوای فقیهان بزرگ، نه! میتوانم از ظرفی که آب خوردهاند، آب بخورم؟ نه! میتوانم ذبیحهشان را بخورم؟ نه! خدا در قرآن حرام کرده است. میتوانم ارتباط تنگاتنگ محبتی با آنها داشته باشم؟ نه! اگر مؤمن به من هستی، دوستدار اینها نباش؛ ولی به فرزندان میگوید: حق پدر و مادر مشرک را کامل رعایت کن، با آنها رفتوآمد کن، ارتباط و معاشرت و نشستوبرخاستت شایسته باشد و جوری برخورد نکنی که دلشان بسوزد؛ اما خودش که خداست، دل مشرک را سوزانده و میگوید نجَس هستی! این به آنها برمیخورد، ولی به بچهها میگوید: جوری با پدر و مادر برخورد نکن که به او بربخورد و دلش بسوزد. ما هم از اسرار خیلی احکام خبر نداریم و نمیدانیم چرا جایگاه پدر و مادر اینقدر بالاست؟!
بازبودن راه خشنودی والدین پس از فوت آنها
خدا هیچگاه این در را به روی بچهها نبسته است، گویندهای میآید و حقوق پدر و مادر را بیان میکند، بعد در دلش میگوید: ای داد! من که هم مادرم و هم پدرم مرده است، عجب از پروندهٔ خودم کم گذاشتهام! جواب پروردگار را در قیامت چه باید بدهم؟ دین به ما میگوید که شما میتوانید دلخوشی، رضایت و آرامش پدر و مادرتان را نسبت به خودتان، حتی بعد از مرگشان فراهم بکنید. من این در را نبستهام. هر دوی آنها نماز قضا دارند، بخوان؛ روزهٔ قضا دارند، بده یا برایشان روزه بگیر؛ بهخصوص در شبهای جمعه به نیت آنها به مستحق کمک کن؛ نمازی بهنام نماز پدر و مادر گذاشتهام، هر شب برایشان بخوان. این نماز در مفاتیح است و خیلی نماز پاکیزه و زیبایی است! در بسته نیست، یعنی خدا فرزندان را بعد از مرگ پدر و مادر که حق آنها در زمان حیاتشان کامل رعایت نشده، در بنبست قرار نداده است. این هم از رحمت پروردگار است.
حلیمهٔ سعدیه یک زن بیابانی بود که دایهٔ پیغمبر(ص) هم بود؛ یعنی اصلاً این رسم مکهایها بود که بچه را به دایه میدادند. ایشان به مکه آمده بود تا ببیند کسی نوزادی دارد که بگیرد و شیرش بدهد. قرعه بهنام خاندان عبدالمطلب افتاد، عبدالمطلب هم پیغمبر(ص) را به این زن داد. این زن هم گفت من بیاباننشین هستم، فرمود: عیبی ندارد! بچه را به بیابان برد و شیر داد تا وقتی از شیر گرفت. حلیمه تا وقتی پیغمبر(ص) زنده بود، زنده بود. دیگر پیر شده بود، اما مردم میدیدند که هر وقت این زن یا در مکه پیش پیغمبر(ص) میآمد، آنوقت که به رسالت مبعوث شده بود و یا ظاهراً یک سفر که دلش تنگ شده بود و برای دیدن پیغمبر(ص) به مدینه آمد، پیغمبر(ص) مثل مادر اصلی در نگاهکردن، حرفزدن و بلندشدن سرِ پا به احترام این زن شیردهنده با او برخورد میکرد.
یا در روایات ما هست که زینالعابدین(ع) در سؤالی که از حضرت شد، حق مادر باید تا کجا رعایت بشود؟ فرمودند: تا جایی که من در یک ظرف با مادرم هم غذا نمیشوم، مبادا قبل از من لقمهای -یک تکه گوشت، یک تکه برنج، مثلاً تهدیگی- را در نظر گرفته باشد و میخواهد آن را بخورد، من زودتر بردارم و بخورم، حسرتش به دل مادر بماند من این کار را نمیکنم!
نپذیرفتن هیچ عذری در قیامت
سه آیه است که هر سه آیه هم گوناگون است و بهگونهای نظام داده شده که درِ هر عذری را به روی ما فرزندان یا به روی فرزندان ما نسبت به رعایت حق پدر و مادر بسته است. یک آیه هم دارد که در قیامت به تمام کسانی که میخواهند بهخاطر ترک یک حکم اقامهٔ عذر بکنند، پروردگار خودش خطاب میکند: «لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ»(سورهٔ تحریم، آیهٔ 7)، امروز عذر و بهانه برای ترک حکمی از احکام من که شامل حالتان شده بود، نیاورید که قبول نمیشود.
یک آیهٔ دیگر هم در اوّل جزء سیام قرآن دارد: «لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ»(سورهٔ نبأ، آیهٔ 38)، امروز جن، انس و فرشتگان، حق هیچ چونوچرایی را با من ندارند! اگر تکلیفتان را عمل کردهاید، ارائه بدهید تا به بهشت بروید و اگر عمل نکردهاید، سرتان را بیندازید و به جهنم بروید. با من چونوچرا نکنید، چون حجت من در دنیا بر همهٔ شما -فرشتگان، جن و انس- تمام بوده است. جن هم مکلّف است، سورهٔ جن را ببینید؛ مسئلهٔ ایمان، عمل، اخلاق، کفر و شرک در مورد جن مطرح است و معلوم میشود که آنها هم در مکلفبودن مثل ما هستند.
سفارش ویژه به رعایت حق مادر
یک آیه در سورهٔ احقاف، یک آیه در سورهٔ اسراء و یک آیه در سورهٔ لقمان است که نمیرسم هر سه را بخوانم و فقط آیهٔ لقمان را میخوانم که با بحث امروز مرتبطتر است. چقدر این آیه جالب است!
«وَ وَصَّيْنَا اَلْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَيْهِ»(سورهٔ لقمان، آیهٔ 14)، انسان یعنی کل انسانها؛ میخواهد مؤمن باشد، میخواهد نباشد؛ یعنی الآن این هفتمیلیارد جمعیت زمین به این آیه مکلف هستند. نفرموده «وَ وَصیْنَا المُؤمنَ بِوالدَیه»، بلکه گفته «وَ وَصَّيْنَا اَلْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَيْهِ». من این سفارش را به انسان کردهام، نه اینکه میخواهم این سفارش را بعداً ارائه بدهم. این سفارش را در علم ازل خودم به زبان پیغمبرانم انجام دادهام؛ چون فعل ماضی است، یعنی این سفارش انجام گرفته است. یکبار سفارش کردم که این سفارش من تا قیامت سر جای خودش است.
«بوالدیه» در این آیهٔ لقمان و آیهٔ احقاف، مادر را جداگانه هم ذکر کرده است که میخواهد هشدار بدهد حق مادر از حق پدر یکخرده چربتر است؛ به این خاطر در اوّل آیه، پدر و مادر را میگوید و بعد دوباره مادر را میگوید: «وَ وَصَّيْنَا اَلْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلىٰ وَهْنٍ»، فرزند! یادت باشد نهماهی که مادرت حامله بود، هزارجور رنج کشید تا تو به دنیا بیایی؛ یکی این بود که شب حالت ضعف میگرفت، روز حالت ضعف میگرفت و اگر کاری میکرد، حالت ضعف میگرفت؛ یعنی نهماه بهخاطر عشق به اینکه بچهدار میشوم، این سستی و حالت ضعف بدن و کمشدن فشار خون را تحمل میکرد.
«وَ فِصٰالُهُ فِي عٰامَيْنِ»، دو سال کامل هم مادرت را مکلف کردم تا به تو شیر یا به تعبیر قدیمیها شیرهٔ جانش را بدهد؛ یعنی غذایی که بندهٔ خدا مادرت میخورد، همه را نمیگذاشتم به بدن خودش برسد و غذایی که خورده بود، بهاندازهٔ بدنش به او میدادم و بقیه هم در کارخانه و کارگاهی که در بدنش ساخته بودم، شیرسازی میکرد و در سینهاش میآمد، به تو میداد که سیر بشوی. از عجایب کارم هم این بود که سرِ سینهاش را سوراخ کردم، این دو مشک پرشیر هم سرازیر بود، ولی روزیِ تو از این سوراخها پایین نمیریخت. سوراخ بود، اما نمیریخت!
انسان! برای تو چهکار کردهام! چقدر لطف و محبت کردهام! برای این دو به تو چه سفارش کردهام: «أَنِ اُشْكُرْ لِي وَ لِوٰالِدَيْكَ»، یعنی پدر و مادری که حالا در جملهٔ بعد میگویم مشرک هستند، خدا دو مشرک را بغل خودش گذاشته که نعمتهای من و زحمات پدر و مادرت را سپاسگزاری کن.
سپاسگزاری خدا به عبادت خداست، اما سپاسگزاری از پدر و مادر چیست؟ این است: «وَ إِنْ جٰاهَدٰاكَ لِتُشْرِكَ بِي مٰا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلاٰ تُطِعْهُمٰا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»﴿سورهٔ عنكبوت، آیهٔ 8﴾ اگر به تو گفتند دست از خدا و پیغمبر و دین بردار و به بت سجده کن، این خواستهٔ آنها را گوش نده. چطوری گوش نده؟ از کوره در نروی، داد نکشی، فریاد نزنی که نفهمها، مرا دعوت میکنید که از خدا جدا بشوم و به سراغ بت بیایم؟! اینجوری حرف نزن! «وَ صٰاحِبْهُمٰا فِي اَلدُّنْيٰا مَعْرُوفاً»، تا زنده هستی و تا زنده هستند، بسیار پسندیده با آنها رفتار کن و درگیر نشو! خودت بیرون بت نپرست، در اتاق که میگویند بت بپرست، آرام و با محبت نگاهشان کن.
در پایان آیهٔ اوّل میگوید: «إِلَيَّ اَلْمَصِيرُ»﴿سورهٔ لقمان، آیهٔ 14﴾، عاقبت همهٔ شما بهطرف من است، اما در اینجا میگوید: با پدر و مادرت شایسته برخورد کن، «وَ اِتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنٰابَ إِلَيَّ» و نگاه کن که انبیا و اولیا با پدر و مادرشان چگونه رفتار کردند، همانگونه با پدر و مادر مشرک رفتار کن؛ پس بدان که «ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ» بازگشت همهٔ شما بهسوی من است، «فَأُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»﴿سورهٔ لقمان، آیهٔ 15﴾، پروندهتان را رو میکنم و آگاهتان میکنم که شما به دستور من با پدر و مادر خوب عمل کردهاید یا بد عمل کردهاید.
منبع : پایگاه عرفان