فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حسنات اخلاقى عامل نجات انسان در دنيا و آخرت‏

 

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

آراستگى به خوشخويى

اين كه گفته مى شود حسنات اخلاقى و خصايل مثبت نفسانى سبب نجات انسان در دنيا و آخرت است، سخنى به حق و كلامى بر اساس صدق و راستى است.

بسيار اتفاق افتاده كه برخى از حسنات اخلاقى در برخى از كافران و مشركان عامل نجات آنان از اعدام و روى آوردنشان به اسلام و سبب نجاتشان در آخرت شده است.

مگر نه اين كه تعدادى از بت پرستان، و عقيده مندان به معبودهاى باطل به دعوت پيامبران پاسخ گفتند و از آلودگى بت پرستى و بى دينى درآمدند و به طهارت و پاكى معنوى آراسته شدند، آيا روى آوردنشان به دعوت پيامبران عاملى جز تواضع و فروتنى در برابر حق بوده است؟

مگر تواضع وفروتنى رشته اى از حسنات اخلاقى وزيبايى هاى معنوى نيست؟

وقتى حسنات اخلاقى در دنيا عامل نجات باشد، يقيناً نجات بخشى اش در آخرت كه زمان جلوه ى كامل رحمت خداست بيشتر است.

اميرالمؤمنين عليه السلام كه به فرموده ى قرآن مجيد در آخرين آيه ى سوره ى رعد همه ى دانش كتاب نزد او بوده «1»، و در يك كلمه، علم او متصل به علم حضرت   حق است، و پس از پيامبر هيچ انسانى هم چون او قواعد و مايه هاى تربيتى و معارف الهى و انسانى را بيان نكرده است و بايد انصاف داد كه نمونه ى راهنمايى هايش در هيچ يك از فرهنگ هاى بشرى هرچند از مايه هاى معنوى برخوردار باشد يافت نمى شود، درباره ى حسنات اخلاقى مى فرمايد:

رَأسُ الإيمانِ حُسنُ الخُلقِ وَالتَحلّى بالصِدق «2»

. سر ايمان حسنات اخلاقى و آراستگى به صدق و راستى است.

راستى عجيب است انسان با نماز و روزه و حج و زكات و خمس و صدقه كه وظيفه ى بندگى اوست خداگونه نمى شود، ولى با آراسته شدن به حسنات اخلاقى در حقيقت جلوه گاه صفات حضرت رب و به تعبير ديگر خداگونه مى شود.

تعبير از حسنات اخلاقى و آراستگى به صدق به سر ايمان تعبير عجيبى است. بدن داراى اسكلتى منظم و دست و پا و شكم و شهوت و خون و گوشت و رگ و پى و عصب و پوست است، ولى حيات او مرهون سر اوست، اگر سر را از بدن جدا كنند حياتى باقى نمى ماند، همين گونه اگر جاى حسنات اخلاقى و صدق و راستى در وجود انسان خالى باشد از ايمان هم خبرى نخواهد بود، و در نتيجه انسان از انسانيت كه هويت و تشخّص او به آن است محروم مى ماند و به قول قرآن «كَالْأَنْعامِ» مى شود و به قول اميرالمؤمنين عليه السلام:

فَالصُّورَةُ صُورَةُ إنسانٍ وَالقَلْبُ قَلبُ حَيَوانٍ «3»

. صورتش صورت انسان ولى از نظر باطن و سيرت حيوان است.

اميرالمؤمنين عليه السلام صبر در امور را هم تشبيه به سر فرموده، چنان كه در روايت آمده است:

والصَّبرُ فِى الأمورِ بِمَنزِلَةِ الرَأسِ مِن الجَسَدِ، فَإذَا فَارَقَ الرَّأسُ الجَسَدَ فَسَدَ الجَسَدُ، وَإذا فَارَق الصَّبرُ الأمورَ فَسَدَتِ الأُمُورُ «4»

. استقامت و پايدارى در امور و نگاه داشتن خويش در مرزهاى معنوى و مقررات دينى به منزله ى سر نسبت به بدن است، هنگامى كه سر از بدن جدا شود، بدن فاسد مى گردد، و زمانى كه صبر از خيمه ى امور رخت بربندد امور با رنگ گرفتن از هواى نفس و شيطان فاسد مى شود.

حضرت سجاد عليه السلام نيز صبر را نسبت به ايمان به منزله ى سر براى بدن دانسته اند:

الصَّبرُ مِن الإيمانِ بِمنزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الجَسَدِ وَلَا إيمانَ لِمَنْ لَاصَبْرَ لَه «5»

. صبر نسبت به ايمان هم چون سر نسبت به بدن است و براى كسى را كه در برابر حوادث تلخ و شيرين و اقبال و ادبار دنيا صبر و پايدارى نيست، ايمان نيست.

 

ارزش تحصيل ادب

چه مطلب شگفت آورى است كه از امام به حق ناطق حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه ارزش آداب انسانى و حسنات اخلاقى به اندازه اى است كه اگر دو روز عمرت را به تأخير انداختند، يك روزش را براى تحصيل حسنات و آداب بگذار، نه براى نماز و روزه و حج و روز ديگرش را براى كمك گرفتن از حسنات براى مرگى آبرومند و معنوى:

إن أُجِّلَتْ فِى عُمُرِكَ يَوْمَينِ فَاجْعَل أحَدَهُما لِأَدَبِك لِتَسْتَعِينَ بِهِ عَلَى يَومِ مَوتِكَ «6»

. اگر دو روز عمرت را به تأخير انداختند، يكى از آن دو روز را براى به دست آوردن ادب كه حسنات اخلاقى و حقايق معنوى است قرار داده تا به وسيله ى آن براى روز مرگت يارى بجويى.

ادب و آراستگى و حسنات اخلاقى وقتى بر صفحه ى باعظمت وجود انسان نقش مى بندد، انسان احساس شرافت و بزرگوارى و ارزش و كرامت مى كند و چون دريايى از خصلت هاى مثبت و ملكات معنوى را با خود دارد، دنيا و عناصرش در ديده ى او كوچك مى نمايد و به همين سبب خود را به امور مادى هرچه باشد و هرچند باشد نمى فروشد، بلكه دنيا و عناصرش را نيز مطابق با مقررات قرآن و آثار اهل بيت عليهم السلام براى بيشتر كردن كرامت و شرافتش به كار مى گيرد.

از حضرت سجاد عليه السلام روايت شده است:

مَن كَرُمَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيهِ الدُّنيا «7»

 كسى كه احساس شرافت و بزرگوارى مى نمايد، دنيا نزد او خوار و بى مقدار است.

آرى، كسى كه دريايى بى ساحل از شرافت و كرامت و زيبايى هاى اخلاقى را با خود دار حكومت دنيايى و امارت بردم اگر در دست او همراه با عدالت ورزى نباشد در نظرش از كفش كهنه و پاره اى كه جز خودش حوصله ى وصله بر آن را ندارد خوارتر و حقيرتر است و اين ارزيابى از شخصيتى الهى و ملكوتى كه همه ى هستى گنجايش عظمتش را نداشت چون اميرالمؤمنين عليه السلام است، همان انسان والايى كه وقتى اهل تقوا و اولياى الهى را براى صحابى بزرگوارش معرفى مى كند، در بخشى از گفتارش مى فرمايد:

عَظُمَ الخَالِقُ فِى أنفُسِهِم فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِى أعيُنِهِم «8»

 آفريننده ى هستى در باطنشان عظيم و غير او در ديدگانشان كوچك و حقير است.

 

زيبايى هاى اخلاقى از ديدگاه لقمان حكيم

حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام در ضمن توضيح و تفسير عقل و بيان جنود و لشكر اين نعمت بى نظير و اشاره به منافع اين گوهر و درّ گرانمايه عرصه ى هستى براى شاگرد كم نظير مكتب اسلام، آگاه خبير و داناى بصير، هشام بن حكم از قول لقمان حكيم آن يگانه ى فرزانه، كه پروردگار مهربان او را به خاطر آراسته بودنش به حسنات اخلاقى به مقام حكمت برگزيد در نصيحت به فرزندش روايت مى كند كه به فرزندش فرمود:

تَواضَعْ لِلحَقِّ تَكُنْ أعقَلَ النّاسِ وَإنَّ الكَيِّسَ لَدَى الحَقِّ يَسيرٌ. يَا بُنَىَّ! إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَمِيقٌ قَد غَرِقَ فِيها عالَمٌ كَثِير، فَلْتَكُن سَفِينَتُكَ فِيهَا تَقوَى اللَّهِ، وَحَشْوُهَا الإيمانَ، وشِراعُهَا التَوَكُّلَ، وَقَيِّمُها العَقلَ، وَدَليلُهَا العِلمَ، وَسُكَّانُهَا الصَّبرَ «9»

 در برابر حق تواضع و فروتنى كن تا عاقل ترين مردم به حساب آيى و بى ترديد انسان زرنگ و زيرك نزد حق بى مقدار و اندك است؛ زيرا ارزش انسان در تواضع به حق است نه زيركى و زرنگى. پسرم! دنيا دريايى ژرف و عميق است، خلق بسيارى در آن غرق شده اند، پس بايد كشتى تو در اين دريا براى رسيدن به ساحل نجات تقواى الهى و پرهيزكارى باشد، و بارش ايمان، و بادبانش توكل، و ملاحش عقل، و قطب نمايش علم، و سكانش استقامت و صبر.

در اين قطعه ى ناب به حقايقى سعادت بخش و واقعياتى باارزش چون تواضع و تقوا، ايمان، توكل، عقل، علم و صبر اشاره شده است كه هر يك از آنها به تناسب اين نوشتار نياز به توضيح دارد.

 

تواضع

تواضع و فروتنى كه از زيباترين خصلت هاى اخلاقى است حالتى در باطن است كه انسان را وادار مى كند در برابر خدا و پيامبران و امامان و اوليا و مردمى كه شايسته هستند به آنان تواضع شود نرمى نشان دهد و به خواسته هاى ثمربخش آنان گردن نهد و حق را در همه ى شؤونش بپذيرد.

تواضع حالتى ضد كبر است؛ كبر يعنى: آن مايه ى آلوده اى كه از آن ابليس به وجود مى آيد و شياطين جنى و انسى از آن شكل مى گيرند، و چون در زمامدارى قرار گيرد او را تبديل به فرعون مى كند، و چون سراغ ثروتمندى رود وى را به

صورت قارون نمايان مى كند، و هنگامى كه در مردم قرار گيرد از آنان فاسد و مفسد و ياغى و طاغى و مجرم و منافق و مشرك و كافر مى سازد.

به راستى تواضع و فروتنى سر رفعت انسان را به عرش محبوبيت نزد خدا و خلق خدا مى رساند، مردم از متكبر فخرفروش طبيعتاً نفرت دارند و از متواضع خاكسار با جان و دل استقبال مى كنند.

 

داستانى از تواضع اميرالمؤمنين عليه السلام

حضرت امام عسكرى عليه السلام مى فرمايد: آگاه ترين مردم به حقوق برادران دينى و سخت كوش ترينشان در برآوردن حاجات آنان، برترينشان از نظر شأن و مقام نزد خدا هستند و هركس در دنيا به برادران دينى اش تواضع و فروتنى كند نزد خدا از صديقين به شمار مى آيد و شيعه ى به حق على بن ابى طالب عليه السلام است.

سپس حضرت عسكرى عليه السلام مى فرمايد: دو برادر دينى على عليه السلام- پدر و فرزندى- مهمان آن حضرت شدند. امام براى خدمت به آنان برخاست و مقدمشان را گرامى داشت و هر دو را بالاى مجلس نشاند و روبروى آنان نشست، سپس فرمان داد براى هر دو غذا آوردند و آنان از آن غذا خوردند.

آن گاه قنبر طشت و آفتابه و حوله اى آورد و خواست دست پدر را بشويد، حضرت از جا جست و آفتابه را از دست قنبر گرفت تا آب روى دست آن مرد بريزد. مرد دستش را به خاك ماليد و گفت: يا اميرالمؤمنين! خدا مرا ببيند كه تو بر دست من با اين مقام و عظمتت آب مى ريزى؟! حضرت فرمود: بنشين و دستت را بشوى؛ زيرا خدا تو را و برادر دينى ات را مى بيند كه در اين زمينه ها امتيازى به تو ندارد و در خدمت به تو فضيلتى براى او نيست، برادر دينى ات مى خواهد با شستن دست تو در بهشت زمينه ى خدمت به نفع خودش فراهم سازد، آن هم خدمتى ده ها برابر عدد اهل دنيا و بر شمار خدمتكارانى كه در دنيا هستند!

پس مرد نشست و على عليه السلام به او گفت: تو را به حقى كه از من مى شناسى و آن را عظيم و بزرگ مى شمارى و تواضعى كه براى خدا دارى تا به آن پاداشت دهند سوگند مى دهم كه مرا به آنچه كه از خدمتم به تو افتخارت داده اند واگذارى و آنچنان با آرامش دستت را به وسيله ى من بشويى كه گويا قنبر آب روى دستت مى ريزد!

آن مرد تسليم تواضع على عليه السلام شد و دستش را با آب ريختن اميرالمؤمنين عليه السلام شست. وقتى كار تمام شد آفتابه را به فرزندش محمد بن حنفيه داد و فرمود:

پسرم اگر فقط فرزند اين مرد مهمان من بود من خود آب به روى دستش مى ريختم ولى خداى عزّ و جلّ نمى پسندد كه بين پدر و پسر را چون با هم هستند فرق نگذارم، پدر به روى دست پدر آب ريخت و بايد در اين موقعيت پسر روى دست پسر آب بريزد. پس محمد حنفيه به روى دست پسر آب ريخت و پسر دستش را شست. آن گاه حضرت عسكرى عليه السلام فرمود: كسى كه على عليه السلام را در تواضع و فروتنى پيروى كند شيعه ى واقعى او است «10».

حضرت صادق عليه السلام از پدرانش روايت مى كند:

إنّ مِن التَّواضُعِ أن يَرضَى الرَّجُلُ بِالمَجلسِ دُونَ المَجلسِ، وأن يُسلِّمَ عَلى مَن يَلقى، وَأن يَترُكَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّاً، وَلَا يُحِبُّ أن يُحمَدَ عَلَى التَّقْوَى «11»

 بخشى از تواضع به اين است كه انسان در هر مجلسى وارد شد هرجا كه جا هست بنشيند و براى خود جاى نشستن خاصى را در نظر نداشته باشد، و هركه را ملاقات مى كند به او سلام دهد، و جدال و ستيز در سخن را واگذارد، گرچه حق با او باشد، و دوست نداشته باشد كه او را بر تقوايى كه دارد ستايش كنند.

امام صادق عليه السلام فرمود:

التَّواضُعُ أصلُ كُلِّ خَيرٍ نَفيسٍ وَمَرتَبةٍ رَفِيعَةٍ، وَلو كَانَ لِلتَّواضُعِ لُغَةٌ يَفْهَمُهَا الخَلْقُ لَنَطَق عَن حَقايِقِ مَا فِى مَخفيّاتِ العَوَاقِبِ، وَالتَّوَاضُعُ مَا يكونُ للَّهِ وفِى اللَّهِ وَمَا سَواهُ مَكرٌ، وَمَن تَواضَعَ للَّهِ شَرَّفَهُ اللَّهُ عَلى كَثيرٍ مِن عبادِهِ «12»

. فروتنى ريشه ى هر خير باارزشى است و مرتبه و مقام بلندى است، اگر براى تواضع لغتى وجود داشت كه مردمان آن را مى فهميدند، هر آينه از حقايق آنچه در پنهان سرانجام ها بود سخن مى گفت و تواضع آن است كه در راه خدا و براى خداست و جز آن مكر و حيله است و كسى كه براى خدا تواضع كند، خدا او را بر بسيارى از بندگانش شرافت مى دهد.

 

تواضع محمد بن مسلم

محمد بن مسلم چنان كه در كتاب هاى رجال آمده از اعاظم اصحاب حضرت امام باقر و حضرت امام صادق عليهما السلام و از راويان حديث و بسيار مورد اطمينان و انسانى عادل است كه روايات اهل بيت او را جزء مقربان و صدّيقان دانسته اند.

ابونصر مى گويد: از عبداللَّه بن محمد بن خالد درباره ى محمد بن مسلم پرسيدم؟ گفت: مردى بسيار بزرگوار ولى از نظر مال دنيايى تنگدست بود، امام باقر عليه السلام به او فرمود: اى محمد! فروتنى پيشه كن. زمانى كه به كوفه بازگشت ظرفى بافته شده از نى كه معمولًا در آن خرما مى ريختند پر از خرما با ترازويى برداشت و كنار در مسجد جامع نشست و صدايش را به خرمافروشى بلند كرد.

عشيره ى او نزدش آمدند و گفتند: با اين كارى كه پيشه كرده اى ما را رسوا ساختى اين كار در شأن تو و قبيله ى ما نيست. گفت مولايم حضرت باقر عليه السلام مرا به يكى از خصلت هاى اخلاقى و حسنات نفسى كه تواضع است فرمان داده و من هرگز با پيشوا و رهبر الهى ام مخالفت نمى ورزم و اينجا را ترك نمى كنم تا از فروش همه ى خرما آسوده شوم. قبيله اش به او گفتند: اكنون كه براى خود از شغل و كسب چاره اى نمى بينى، پس در ميان بازار آسياب داران برو و آسياب و شترى براى آسيا كردن گندم و جو آماده كن.

 

تواضع شگفت آور پيامبر

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: مردى بيابانى نزد پيامبر اسلام آمد و گفت: اى پيامبر خدا! با اين ناقه ات با من مسابقه مى دهى؟ حضرت با او مسابقه داد و مرد بيابانى مسابقه را برد. پيامبر به او فرمود: شما شتر مرا بالا برديد، خدا دوست داشت كه آن را پايين بياورد، كوه ها در برابر كشتى نوح گردنكشى كردند و كوه جودى نهايت تواضع را از خود نشان داد، خدا هم كشتى نوح را بر آن فرود آورد «13».

و نيز امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

رسول خدا شب پنج شنبه اى در مسجد قبا افطار كرد، پس از افطار فرمود آيا آبى براى خوردن يافت مى شود؟ اوس بن خولى انصارى قدحى بزرگ از آب مخلوط با عسل براى حضرت آورد، هنگامى كه لب به آن قدح زد قدح را از لب مبارك دور كرد و فرمود: دو آشاميدنى است كه به يكى اكتفا مى شود، من اين مخلوط را نمى خورم و بر مردم هم حرام نمى كنم ولى براى خدا فروتنى مى نمايم؛ زيرا هركس براى خدا فروتنى كند خدا او را رفعت مى دهد و هركس تكبر ورزد خدا او را پست مى نمايد، و كسى كه در معيشتش ميانه روى پيشه كند خدا به او روزى مى بخشد و كسى كه ولخرجى كند خدا او را محروم مى نمايد، و كسى كه بسيار ياد مرگ كند خدا به او محبت مى ورزد «14».

امام صادق عليه السلام فرمود: خدا به داود وحى كرد:

يَا دَاوُدَ كَما أنّ أقرَبَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ المُتَواضِعوُنَ، كَذلِكَ أبعَدُ النّاسِ مِنَ اللَّهِ المُتَكبِّرُونَ «15»

. اى داود! چنان كه نزديك ترين مردم به خدا فروتنانند، دورترين مردم از خدا متكبرانند.

علامه ى مجلسى در رابطه با تواضع مى فرمايد:

تواضع ترك تكبّر و ذلت و خاكسارى در برابر پيامبر و امامان و مردم مؤمن است، تواضع نفرت از رفعت و چيره گى است و همه ى اين امور موجب قرب انسان به حق و ضدش موجب دورى انسان از خداست «16».

در هر صورت تواضع و فروتنى در برابر حق و شؤون حق كه از جلوه هايش قبول فرمان هاى خدا و اوامر و نواهى پيامبر و خواسته هاى امامان و نرمى داشتن در برابر زن و فرزند و پدر و مادر و عموم مردم است از باارزش ترين زيبايى هاى اخلاق و از حسنات ملكوتيه و خصال عرشيه است.

لقمان حكيم پس از اين كه فرزندش را به تواضع توجه مى دهد مى فرمايد:

آنان كه خود را زرنگ و تيز مى دانند و تصور مى كنند اين زرنگى و تيزى آنان را از حق بى نياز مى نمايد سخت در اشتباهند؛ زيرا زرنگ و تيز با همه ى زرنگى و تيزيش نزد حق بى مقدار و ناچيز است و بدون حق ارزش قابل توجهى ندارد.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

(1)- «وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» رعد (13) 43.

در مصادر روايى خاصه در روايات مختلف بيان شده است كه «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَاب» حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است.

كافى: 1/ 229، باب أنه لم يجمع القرآن...، حديث 6؛ أمالى صدوق: 564، المجلس الثالث والثمانون، حديث 3؛ بشارة المصطفى: 193؛ بصائر الدرجات: 212، باب 1؛ روضة الواعظين: 1/ 105؛ مناقب: 2/ 29، فصل فى المسابقة بالعلم؛ وسائل الشيعه: 27/ 181، باب 13، حديث 33546، 33564، 33589؛ بحار الانوار: 23/ 191، باب 10، حديث 11 و...

(2)- غرر الحكم: 254، فضيلة حسن الخلق، حديث 5361؛ هداية العلم: 183.

(3)- نهج البلاغه: 174، خطبه ى 86.

(4)- كافى: 2/ 90، باب الصبر، حديث 9؛ بحار الانوار: 68/ 73، باب 62، حديث 6.

(5)- كافى: 2/ 89، باب الصبر، حديث 4؛ تحف العقول: 281؛ بحار الانوار: 68/ 91، باب 62، حديث 46.

(6)- كافى: 8/ 150، حديث من ولد فى الإسلام، حديث 132؛ وسائل الشيعه: 19/ 266، باب 6، حديث 24559.

(7)- تحف العقول: 278؛ بحار الانوار: 75/ 135، باب 21، حديث 3.

(8)- نهج البلاغه: 425، خطبه ى 184 (معروف به متقين).

(9)- كافى: 1/ 15، كتاب العقل و الجهل، حديث 12؛ وسائل الشيعه: 15/ 206، باب 8، حديث 20291.

(10)- تفسير امام عسكرى: 325، التواضع وفضل خدمة الضعيف، حديث 173؛ بحار الانوار: 72/ 117، باب 51، حديث 1.

(11)- معانى الاخبار: 381، باب النوادر المعانى، حديث 9؛ بحار الانوار: 72/ 465، باب 95، حديث 4.

(12)- مصباح الشريعه: 72، باب الثانى و الثلاثون فى التواضع؛ بحار الانوار: 72/ 121، باب 51، حديث 12.

(13)- عن أبي عبداللَّه عليه السلام قال: قدم أعرابي على النبي صلى الله عليه و آله و سلم فقال: يا رسول اللَّه! تسابقني بناقتك هذه، قال: فسابقه فسبقه الأعرابي، فقال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم: إنكم رفعتموها فأحب اللَّه أن يضعها، إن الجبال تطاولت لسفينة نوح وكان الجودي أشد تواضعا، فحط اللَّه بها على الجودي.

الزهد: 61، باب التواضع والكبر؛ بحار الانوار: 72/ 123، باب 51، حديث 18.

(14)- عن عبد الرحمن بن الحجاج، عن أبى عبد اللَّه عليه السلام قال: أفطر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم عشية خميس فى مسجد قبا، فقال: هل من شراب، فاتاه أوس بن خولى الأنصارى بعس مخيض بعسل، فلما وضعه على فيه نحاه، ثم قال: شرابان يكتفى بأحدهما من صاحبه لا أشربه ولا أحرمه، ولكن أتواضع للَّهِ، فان من تواضع للَّهِ رفعه اللَّه، ومن تكبر خفضه اللَّه، ومن اقتصد في معيشته رزقه اللَّه، ومن بذر حرمه اللَّه، ومن أكثر ذكر الموت أحبه اللَّه.

كافى: 2/ 122، باب التواضع، حديث 3؛ وسائل الشيعه: 15/ 277، باب 31، حديث 20505.

(15)- كافى: 2/ 123، باب التواضع، حديث 11؛ بحار الانوار: 72/ 132، باب 51، حديث 34.

(16)- بحار الانوار: 72/ 132، باب 51، ذيل حديث 34.

 

 

 

مطالب فوق برگرفته شده از

کتاب : زيبائى هاى اخلاق 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شافعان در قرآن و روایات
ده پله برای شناخت امام زمان (عج)
پیامبر ما کیست؟
شاخص های مکتب اخلاقی امام رضا (ع)
مقام حضرت خدیجه(س)
دوستی و تعامل با همنوعان در سیره امام جواد(ع)
سفارش های امام علی علیه السلام به کمیل بن زیاد
به مناسبت خجسته میلاد امیرالمومنین علی ابن ...
فرمانی از امام علی علیه السلام؛ چاپلوسی کردن ...
این گونه مزه ی انس با قرآن را بچشید

بیشترین بازدید این مجموعه

مواردی که غیبت جایز است
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
مشورت در اسلام‏
داستان دعای مشلول
شافعان در قرآن و روایات
خودتان را به زحمت بیندازید!
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
تاثیر عبادت در زندگی انسان
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^