زمان طلبگی چند نفر با هم در قم درس می خواندیم، برای نمازجماعت دو نفر را انتخاب کرده بودیم. یک نفر درمسجد محل نماز میخواند، نیم ساعت قبل از نماز در سجاده نماز مینشست و مردم سؤال های خوبی از ایشان می پرسیدند ایشان جواب داده و مطالب قابل استفادهای میفرمود. او گفت: من از روستا به شهرآمدم وطلبه شدم، چهارده پانزده ساله بودم، عصر روزی به شدت برف گرفت و هوا بسیار سرد بود، طلاب هم همه درحجره هایشان بودند و درها را بسته بودند و بیرون نمیآمدند. من درحجره تنها بودم و هم حجرهای نداشتم. بیرون آمدم که وضو بگیرم، خادم در مدرسه را هم میخواست ببندد، خانم جوانی وارد مدرسه شد، من هم درحیاط بودم، به من گفت: من از فلان روستا هستم به شهرکه آمدم هوا آفتابی بود، ولی حالا برف و بوران می بارد، من هم کسی را در شهر نمیشناسم، امشب جایی را به من بدهید. من هم جایی غیر از حجره نداشتیم. دراتاق را باز کردم و او را به درون حجره فرستادم. عبای پاره زمستانی ام را با عجله برداشتم و به مسجد مدرسه که بخاری و کرسی نداشت رفتم. هیچ شخصی از حجره بیرون نمیآمد همه چراغها را خاموش کردند و خوابیدند. من تا صبح با عبای زمستانی فقط راه میرفتم، چون اگر میخواستم روی حصیرهای مسجد بخوابم از سرما منجمد میشدم، فقط تا اذان صبح راه رفتم و نماز صبح را که خواندم و هوا کم کم روشن شد، دراتاق را باز کردم گفتم خانم هوا روشن شده است، اگر میخواهید تشریف ببرید. برای من خیلی دعا کرد و رفت، بعد فیض پروردگار سرازیر شد. در بیست و دو سه سالگی در نجف اجازه اجتهاد برای من صادر شد.
بعضیها دانشمند هستند ولی دریافت آنان دراندازه کتابها است. امام صادق علیه السلام نمی فرماید: العلم الفاظ مبارکة، بلکه می فرماید: «الْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاء» خدا نور علم را در دل هرکه بخواهد قرار میدهد، و از کارهای او صبر در برابر گناه است.
مکن نیست خداوند سفره گناه را از کره زمین برچیند، انسان به هرشکلی بالاخره گناه میکند، گناهی که ظاهرآن از عسل شیرین تر و باطن آن از زهر افعی کشنده تر است، ولی انسان باطن را نگاه نمیکند، بیشتر مردم طعم شیرین ظاهر گناه را دوست دارند و زهر باطن گناه را احساس نمی کنند. مؤمن شیرینی و زهر گناه را می بیند و با اینکه گناه شیرین است ولی صبر میکند. خدا نمیگوید من گناهان را جمع میکنم، میگوید سفره گناه گسترده است من شما را کنار آن سفره نبینم. امام صادق علیه السلام می فرماید: «خوش به حال آن مرد و زنی که خدا او را در گناه نبیند.»
منبع : پایگاه عرفان