وجود مبارك اميرمؤمنان عليه السلام كه از عقلى كامل و درايتى جامع و بصيرتى بى نظير و هوشى فوق هوش ها و ذكاوتى فراتر از ذكاوت ها برخوردار بود، از ابتداى ورود به خيمه حيات، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را در ظاهر و همه پيامبران عليهم السلام را در باطن به عنوان همراه و همراز و همنشين و دوست و بلكه برادر از جان بهتر انتخاب كرد و با انتقال همه ارزش هاى آنان به وجود مقدس خود از همه انبيا عليهم السلام برتر و در مرتبه پس از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله قرار گرفت.
برترى او بر همه پيامبران عليهم السلام و مرتبه والاى او پس از مرتبه پيامبر صلى الله عليه و آله حقيقتى است كه به راحتى مى توان با آيات قرآن به ويژه آيه مباهله و روايات فراوانى كه شيعه و سنى نقل كرده اند، ثابت كرد.
مشهور است كه حضرت فرموده اند:
«كُنْتُ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَمَعَ مُحَمَّدٍ جَهْراً».
من در عالم باطن با همه پيامبران عليهم السلام همراه و همراز و در مرحله آشكار و ظاهر با محمد صلى الله عليه و آله معيت و همنشينى دارم.
در نامه محبت آميز و پر از پند و موعظه اى كه براى فرزند با كرامتش امام حسن عليه السلام تنظيم كرده- و بر هر پدرى واجب است متن آن را به فرزندانش بياموزد و آنان را بر اساس مطالب اين نامه تربيت كند- پيرامون اين حقيقت كه از طريق باطن و سفر عقلى چنان با گذشتگان پيوند خورده كه گويى يكى از آنان است، مى نويسد:
«أَى بُنَىَّ إنّى وَإنْ لَمْ أكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلى، فَقَدْ نَظَرْتُ فِى أعمَالِهِم، وَفَكَّرْتُ فِى أخبَارِهِم، وَسِرْتُ فِى آثَارِهِم حتّى عُدْتُ كَأحَدِهِم، بَلْ كَأنّى بِمَا انْتَهى إلىَّ مِنْ أُمُورِهِم قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أوَّلِهِمْ إلى آخِرِهِم...
پسرم! اگر چه من به اندازه مردمى كه پيش از من مى زيستند عمر نكرده ام ولى در كردارشان دقت و در اخبارشان فكر نموده ام و در آثارشان سياحت كرده ام تا جايى كه همانند يكى از آنان شده ام بلكه گويى به دنبال آنچه كه از وضع آنان به من رسيده عمرم را با اولين و آخرينشان گذرانيده ام.
آرى؛ آن حضرت در عالم باطن و از راه عقل و قلب و از طريق آيات قرآن و راهنمايى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله چنان با پاكان گذشته به ويژه پيامبران عليهم السلام اتصال روحى پيدا كرده بود كه به قول خودش چون يكى از آنان شده بود.
در اين زمينه به نظر ملكوتى و الهى پيامبر صلى الله عليه و آله و ارزيابى متين آن جناب درباره حضرت اميرمؤمنان عليه السلام دقت كنيد كه معنويت همنشين با انسان چه مى كند و انسان را تا چه درجات و مرتبه هايى رفعت مى دهد.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در ميان گروهى از يارانش نشسته بود كه ناگهان اميرالمؤمنين على عليه السلام به سوى آن حضرت روى آورد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
«مَنْ أرادَ أنْ يَنْظُرَ إلى آدَمَ فى خُلْقِهِ، وَإلى نُوحٍ فى حِكْمَتِهِ، وَإلى إبراهِيمَ فى حِلْمِهِ فَلْيَنْظُرْ إلى عَلىّ بْنَ أبى طالب عليه السلام»
. كسى كه مى خواهد به آدم در اخلاقش و به نوح در حكمتش و به ابراهيم در بردباريش بنگرد، بايد به على بن ابى طالب نظر كند.
و نيز فرمود:
«مَنْ أرادَ أنْ يَنْظُر إلى آدَمَ فى عِلْمِهِ، وَإلى نُوحٍ فى فَهْمِهِ، وَإلى يَحيىَ بْنِ زَكَريّا فى زُهْدِهِ وَإلى مُوسَى بْنِ عِمْرانَ فى بَطْشِهِ، فَلْيَنْظُرْ إلى عَلىّ بْنَ أبى طالب عليه السلام»
. كسى كه مى خواهد به آدم در دانشش و به نوح در فهمش و به يحيى بن زكريا در زهدش و به موسى بن عمران در سرعت و شدت عملش نظر كند، بايد به على بن ابى طالب بنگرد.
ز راه نسبت هر روح با روح |
درى از آشنايى هست مفتوح |
|
ميان آن دو دل كاين در بود باز |
بود در راه دائم قاصد راز |
|
بود هر جا درى از خشت و از گل |
در آوردن توان الا در دل |
|
منبع : پایگاه عرفان