هر فرایند فرهنگی همچون فرایندهای اجتماعی و سیاسی، در سیر تحول خود، با عوامل شتاب دهنده یا کاهنده روبه رو می شود که تأثیر محسوس و گاه شگرفی در پیش رفت یا پس رفت فرایند مورد اشاره به همراه دارد.
بی شک باید حضور حجّت حق، عالم آل محمد، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را در نیشابور نقطه عطفی در تاریخ تشیّع این منطقه (و به دنبال آن در ایران) در شمار آورد. بدیهی است که حضور شخصیتی چون امام رضا علیه السلام در نیشابور، آن هم در شرایطی که اوضاع سیاسی اجتماعی به گونه ای است که آوازه علویان در اطراف و اکناف جهان اسلام، به ویژه ایران پیچیده و در محیط و شرایطی که تعصبات قومی و مذهبی تا حد زیادی در هم شکسته و هزاران نفر از علما و دانشجویان و مردم عادی مشتاق زیارتش بوده و بر قدومش سیلاب اشک شوق نثار می کنند، چقدر می تواند جوّ علمی و معنوی و طبعاً جوّ مذهبی را تحت تأثیر قرار دهد. خوشبختانه تاریخ نیز گوشه هایی از این حضور میمون را به ثبت رسانده است که باید آن را مشتی از خروار دانست.
از جمله صحنه های خاطره انگیز ایام حضور امام رضا علیه السلام در نیشابور، مراسم معنوی و باشکوهی بوده که عامه مردم نیشابور، به ویژه علمای شهر برای جهت استقبال از آن امام همام ترتیب داده بودند که حلاوت آن پس از شش هفت قرن، کام مردم نیشابور و از جمله خلیفه نیشابوری، تلخیص کننده تاریخ نیشابور را هم چنان شیرین داشته است که با شور و حرارت و ابتهاج زاید الوصفی ماجرا را نقل کرده است.(1)
معرفی تشیع حقیقی
امام رضا علیه السلام از لحظه حرکت از مدینه تا مرو همیشه از روشهای گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. رجاء بن ابی الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، می گوید: امام در هیچ شهری از شهرها فرود نمی آمد، مگر این که مردم به سراغ او می آمدند و مسایل دینی و اعتقادی خویش را از او می پرسیدند.
حضور امام علیه السلام در مناظره یکی دیگر از کارهایی بود که در پی آن، مکتب شیعه به درستی معرفی شد و استدلال مخالفان باطل گشت. مأمون برای محکوم کردن امام در جلسه های مناظره با بزرگان ادیان دیگر به تشکیل چنین جلسه هایی دست یازیده بود. با این حال، امام از همه آنها سربلند بیرون آمد. پس از استقبال مردم از این جلسه ها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه امام علیه السلام دور کنند تا مبادا شیعه واقعی به مردم معرفی شود
امام علیه السلام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدارنش به امام علی و پیامبر سلام الله علیهم اجمعین می رساند که این بهترین روش برای معرفی مکتب تشیّع و خنثی کننده توطئه هایی بود که شیعه را خارج از دین می شمرد. نمونه برجسته آن، حدیث سلسله الذهب بود. ایشان در جمع مردم نیشابور فرمود:
من از پدرانم شنیدم و آنان از پیامبر شنیدند و او از خداوند باری تعالی شنید که فرمود: «لا اله الا الله قلعه محکم من است هر آن کس داخل آن شود از عذاب ایمن است».
سپس با کمی تأمل فرمود: این مطلب شروطی دارد که یکی از شرایط آن، پذیرش ولایت من (اهلبیت پیامبر صلی الله علیه وآله) است.
ایشان با این بیان، شیعه واقعی و اعتقادی را معرفی کرد و به محبت مردم به علویان جهت داد.(2)
مناظرات و نامه ها
حضور امام علیه السلام در مناظره یکی دیگر از کارهایی بود که در پی آن، مکتب شیعه به درستی معرفی شد و استدلال مخالفان باطل گشت. مأمون برای محکوم کردن امام در جلسه های مناظره با بزرگان ادیان دیگر به تشکیل چنین جلسه هایی دست یازیده بود. با این حال، امام از همه آنها سربلند بیرون آمد. پس از استقبال مردم از این جلسه ها، مأمون دستور داد مردم را از در خانه امام علیه السلام دور کنند تا مبادا شیعه واقعی به مردم معرفی شود.(3)
همچنین مجموعه نامه هایی که امام برای توضیح مبانی تشیع به افراد گوناگون می نوشتند، در این زمینه نقش داشت. نامه های ایشان در تبیین جایگاه اهلبیت در کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله، مسایل اختلافی با اهل سنّت مانند: ایمان آوردن ابوطالب، توضیح مصداق شیعه واقعی، مراد از اولوالامر در قرآن، در گسترش فکر شیعی و استحکام پایه های اعتقادی در ایران بسیار اثر داشت.(4)
امام رضا علیه السلام از لحظه حرکت از مدینه تا مرو همیشه از روشهای گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. رجاء بن ابی الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، می گوید: امام در هیچ شهری از شهرها فرود نمی آمد، مگر این که مردم به سراغ او می آمدند و مسایل دینی و اعتقادی خویش را از او می پرسیدند
سیل امام زادگان
ورود امام رضا علیه السلام به خراسان، حرکت گروهی سادات و شیعیان را به ایران در پی داشت. علویان از موقعیت به وجود آمده برای امام رضا علیه السلام در حکومت مأمون استفاده کردند و به صورت گروهی راهی ایران شدند. آنان به شوق دیدار با امام رضا علیه السلام از مدینه به سوی مرو می رفتند که در میانه راه شمار زیادی از علاقه مندان امام رضا علیه السلام نیز به آنان می پیوستند. شمار این گروه وقتی به دروازه شیراز نزدیک می شد، به چند هزار نفر می رسید . مأمون که از فروپاشی حکومتش می ترسید، به حاکم فارس دستور داد از ورود آنان جلوگیری کند. رهبری کاروان با احمد بن موسی (شاهچراغ) و محمد بن موسی بود. آنان پس از درگیری با لشکر فارس، به یاران خود دستور دادند لباس مبدل بپوشند و در اطراف پراکنده شوند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند . به همین دلیل گفته می شود بیشتر امامزادگانی که در شهرهای گوناگون ایران مدفون شدهاند، جزء همان قافله هستند.(5) مردم ایران چون به سادات و آل رسول عشق می ورزیدند، به این گروه پناه دادند و آنان را یاری کردند. حضور آنان در میان عاشقان اهلبیت پیامبر به گسترش تشیع اعتقادی انجامید.
همانطور که تاریخ گواهی می دهد ورود هشتمین امام شیعه حضرت رضا علیه السلام به خراسان بر تعداد پیروان تشیع افزود و بعد از آن حضرت تشیع در خراسان قوت بیشتر یافت و آنها بطور مرتب با امامان شیعه در تماس بودند.
پی نوشت:
1) ر ک: ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، تلخیص محمد بن حسن بن احمد (خلیفه نیشابوری)، به کوشش بهمن کریمی، ص 131.
2) رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص54.
3) شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج2، ص170.
4) رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، صص 158-157.
5) سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ج1، ص130.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
منبع : پایگاه حوزه