فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عزاداری بدعت صفویان!!

عزاداری بدعت صفویان!!

 

كدام يك از كارهايي كه شيعيان در روز محرم و بخصوص روز عاشورا ميكنند را امامان شيعه انجام ميدادند؟ اگر اينكار را انجام نميدادند پس آيا اينكارهايتان بدعت نيست؟ در ادامه چند مثال رو عرض ميكنم: آيا حضرت سجاد، سينه زني داشتند؟! آيا حضرت رضا، قمه زني ميكرد؟ آيا حضرت صادق، دو ماه بخاطر جدشان سياه ميپوشيدند؟ آيا حضرت هادي، براي جدشان نوحه خواني ميكردند؟ و يا اينكه اين بدعت ها توسط افراد جاهل و متعصب ساخته و توسط حاكمان صفوي ترويج داده شدند؟

در پاسخ به این پرسش به نکات ذیل دقت کنید:

اولا ائمه اطهار علیهم السلام در شرائطی نبودند که بتوانند آزادانه بسیاری از عقائد خود را عملا نشان دهند. مثلا در شرائطی امام سجاد علیه السلام تمام خاندانش به فجیعترین وضع ممکن شهید شده و خودشان اسیر گشتند و پس از اسارت نیز تحت نظر شدید حکومت ظالم وقت قرار داشتند چگونه انتظار دارید که بتوانند اقداماتی علنی انجام دهند یا زمان امام کاظم علیه السلام آن بزرگوار بنابر برخی اقوال چهارده سال از عمر مبارک خود را در زندان به سر برد و این اوج مظلومیت و خفقان آن دوران را می رساند حال چگونه انتظار دارید که آن بزرگوار بتواند کاری صورت دهد. در مورد دیگر ائمه هم وضعیتهای مشابهی وجود داشته است.

ثانیا با این وجود باز هم شواهدی مبنی بر عزاداری وجود دارد که به نمونه هایی از آن اشاره میکنیم:

هنگام رحلت پيامبر اکرم (ص) بنا بر نقل عايشه زنان به عزاداري پرداختند (و به سينه و صورت خود مي زدند)( ابن هشام، سيره النبويه، ج 2، ص 428)

ابن هشام مي نويسد بعد از اتمام جنگ احد که رسول الله (ص) به خانه خود مي رفت، عبورش به محله «بني عبد الاشهل» و «بني ظفر» افتاد و صداي زنان آنها -که بر کشتگانشان گريه مي کردند- به گوش آن حضرت (ص) خورد و موجب شد كه اشک بر صورت او نيز جاري گردد و در پي آن بفرمايد: «ولي کسي نيست که بر حمزه بگريد».

رؤساي قبيله بني عبد الاشهل پس از آگاهي از اين موضوع، به زنان قبيله شان دستور دادند، لباس عزا بپوشند و به در مسجد بروند و در آن جا براي حمزه اقامه عزا و ماتم کنند، رسول خدا (ص) که صداي گريه آنها را شنيد، از خانه خويش بيرون آمده، از آنها سپاس گزاري کرد و فرمود: «به خانه هاي خود بازگرديد خداي تان رحمت كند که به خوبي مواسات خود را انجام داديد»( عبد الملک ابن هشام حميري، سيره النبويه، ترجمه سيد هاشم رسولي، اسلاميه، ج 4، ص 122)

از این حدیث استفاده می شود که بنابر نظر شما نعوذ بالله پیامبر(ص) و همه اصحاب بدعت گذارند چون عزاداری و بدعت کرده اند!!! آیا واقعا می توانید قائل به این مطلب شوید؟

در ادامه به ذكر نمونه‌هاى اندكى از آنچه كه در تاريخ در مورد نحوه عزاداری ائمه و بزرگان دین نقل شده، بسنده مى‌كنيم:

  1. عزادارى بنى‌هاشم در ماتم سيدالشهدا: از امام صادق(ع) روايت شده است: «پس از حادثه عاشورا هيچ بانويى از بانوان بنى‌هاشم، سرمه نكشيد و خضاب ننمود و از خانه هيچ يك از بنى‌هاشم دودى كه نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنكه ابن زياد به هلاكت رسيد. ما پس از فاجعه خونين عاشورا پيوسته اشك بر چشم داشته‌ايم» (نگا: امام حسن و امام حسين(ع)، ص 145.)
  2. عزادارى امام سجاد(ع)؛ حزن امام سجاد(ع) بر آن حضرت به صورتى بود كه دوران زندگى او، همراه با اشك بود. عمده اشك آن حضرت بر مصايب سيدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده‌ها، عمه‌ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا كه وقتى آب مى‌آوردند تا حضرت ميل كند، اشك مبارك‌شان جارى مى‌شد و مى‌فرمود: چگونه بياشامم در حالى كه پسر پيامبر را تشنه كشتند؟!(بحارالانوار، ج 44، ص 145.) و مى‌فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به ياد مى‌آورم گريه‌ام مى‌گيرد».(خصال، ج 1، ص 131.)

امام صادق(ع) به زراره فرمود: «جدم على بن الحسين(ع) هرگاه حسين بن على(ع) را به ياد مى‌آورد، آن قدر اشك مى‌ريخت كه محاسن شريفش پر از اشك مى‌شد و بر گريه او حاضران گريه مى‌كردند».(بحارالانوار، ج 45، ص 207.)

  1. عزادارى امام محمد باقر(ع)؛ امام باقر(ع) در روز عاشورا براى امام حسين(ع) مجلس عزا برپا مى‌كرد و بر مصايب آن حضرت گريه مى‌كردند. در يكى از مجالس عزا، با حضور امام باقر(ع) كميت شعر مى‌خواند، وقتى به اينجا رسيد كه: قتيل بالطف ...» ، امام باقر(ع) گريه زياد كرده، فرمودند: «اى كميت! اگر سرمايه‌اى داشتيم در پاداش اين شعرت به تو مى‌بخشيديم؛ اما پاداش تو همان دعايى است كه رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند كه همواره به جهت دفاع از ما اهل‌بيت(ع)، مورد تأييد روح‌القدس خواهى بود».(مصباح المتهجد، ص 713.)
  2. عزادارى امام صادق(ع)؛ امام موسى كاظم(ع) مى‌فرمايد: «چون ماه محرم فرا مى‌رسيد، ديگر پدرم خندان نبود؛ بلكه اندوه از چهره‌اش نمايان مى‌شد و اشك بر گونه‌اش جارى بود، تا آنكه روز دهم محرم فرا مى‌رسيد. در اين روز مصيبت و اندوه امام به نهايت مى‌رسيد. پيوسته مى‌گريست و مى‌فرمود: امروز، روزى است كه جدم حسين بن على(ع) به شهادت رسيد».(امام حسن و امام حسين(ع)، ص 143.)
  3. عزادارى امام موسى كاظم(ع)؛ از امام رضا(ع) نقل شده است كه فرمود: «چون ماه محرم فرا مى‌رسيد، كسى پدرم را خندان نمى‌ديد و اين وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در اين روز پدرم را اندوه و حزن و مصيبت فرا مى‌گرفت و مى‌گريست و مى‌گفت: در چنين روزى حسين را كه درود خدا بر او باد، كشتند».(حسين، نفس مطمئنة، ص 56.)
  4. عزادارى امام رضا(ع)؛ گريه امام رضا(ع) در حدى بود كه فرمودند: «همانا روز مصيبت امام حسين(ع)، پلك چشمان ما را مجروح نموده و اشك ما را جارى ساخته است».(بحارالانوار، ج 44، ص 284.)

دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گريه بر سيدالشهدا(ع) كلماتى چند فرمودند؛ از جمله اينكه: «اى دعبل! كسى كه بر مصايب جدم حسين(ع) گريه كند، خداوند گناهان او را مى‌آمرزد. آنگاه حضرت بين حاضران و خانواده خود پرده‌اى زدند تا بر مصايب امام حسين(ع) اشك بريزند».

سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسين(ع) مرثيه بخوان، كه تا زنده‌اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت‌دارى از نصرت ما كوتاهى مكن». دعبل در حالتى كه اشك از چشمانش مى‌ريخت، قرائت كرد:

أفاطم لوخلت الحسين مجد لا و قد مات عطشاناً بشط فرات‌

صداى گريه امام رضا(ع) و اهل بيت آن حضرت بلند شد.(همان، ج 45، ص 257.)

  1. عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روايات، امام زمان(عج) در زمان غيبت و ظهور بر شهادت جدّشان گريه مى‌كنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سيدالشهدا(ع) مى‌فرمايند:

«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرك المقدور، و لم اكن لمن حاربك محاربا و لمن نصب لك العداوة مناصبا فلاندبنّك صباحا و مساء و لابكين لك بدل الدموع دما، حسرة عليك و تأسفاً على ما دهاك»(بحارالانوار، ج 101، ص 320.)

«اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و دور ماندم از يارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ كنم و با بدخواهان تو پيكار نمايم؛ هم اكنون هر صبح و شام بر شما اشك مى‌ريزم و به جاى اشك در مصيبت شما خون از ديده مى‌بارم و آه حسرت از دل پر درد بر اين ماجرا مى‌كشم».

در سوگ تو با سوز درون مى‌گريم‌ از نيل و فرات و شط، فزون مى‌گريم‌

گر چشمه چشم من، بخشكد تا حشر از ديده به جاى اشك، خون مى‌گريم‌

ثالثا شکی نیست که برخی اقدامات مثل قمه زنی مورد تایید نیست اما این به معنای زیر سوال بردن تمام اعتقادات نیست

رابعا خوب است که بدانید خلفای غاصب خلافت خود از بزرگترین بدعتگذاران در دین اسلام بوده اند. شاهد ما روایتی از امیرمومنان علی علیه السلام در این زمینه است:

امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه ای فرمودند:... خلفاي قبل از من (ابوبکر و عمر و عثمان) کارهايي انجام دادند که در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شکسته و سنت او را تغيير دادند؛ و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده کمي از شيعه ام که برتري من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا - صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند .

چگونه خواهید اگر دستور مي دادم که مقام ابراهيم ( عليه السلام ) را به همان مکاني که رسول خدا صلي الله عليه و آله قرار داده بود ، بازگردد) عمر ، مقام ابراهیم را از جای خود تغییر داد) و فدک را به ورثه فاطمه باز مي گرداندم و مقدار پيمانه ( براي کشيدن مقدار زکات ) را به همان حالت قبل باز مي گرداندم ؛ و زمين هاي هديه رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را که به عده اي داده بود و دستور حضرت را اجرا نکردند ، به ايشان مي دادم. و خانه جعفر را به ورثه اش بازمي گرداندم و آن را از مسجد خراب مي کردم ( زيرا خانه او را به زور گرفته و در مسجد وارد کردند ) ؛ و عده اي از زناني را که به غير حق همسر مرداني شده اند پس گرفته و ايشان را به همسرانشان بازمي گرداندم !!! .

و حکم ( خدا ) در مورد فروج و ارحام ( اعمال خلاف عفت ) در مورد ايشان جاري مي کردم ؛ و مردمان بني تغلب را به اسارت مي گرفتم ( زيرا ايشان به جنگ با مسلمانان پرداخته رسول خدا دستور به اسارت همه ايشان دادند )

و آن مقدار از زمين هاي خيبر را که بين مردم تقسيم شده است باز مي گرداندم ( زيرا اين زمين ها در اصطلاح فقهي مفتوح عنوة است يعني براي گرفتن بيشتر زمين هاي خيبر جنگ صورت نگرفت و لذا ملک تمامي مسلمانان است نه عده اي خاص و کسي حق تملک آن را ندارد ) . و دفاتر هديه هاي ماهانه را پاک مي کردم ( زيرا خلفا دفاتري داشتند که در آن در مورد افراد خاصي ثبت شده بود هر ماه به فلان کس فلان مقدار شهريه داده شود ) و همانطور که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم تقسيم مي کرد همانطور يعني به صورت مساوي ( اموال را بين مردم ) تقسيم مي نمودم و آن را فقط سبب آبادي زندگي ثروتمندان قرار ندهم و مقدار اندازه گيري زمين ايشان را کنار مي انداختم ( زيرا با آن مقدار هديه هاي رسول خدا به خود را افزايش مي دادند ) ؛ و ازدواج ها را يکسان قرار مي دادم ( زيرا ايشان دستور داده بودند که غير عرب حق ازدواج با عرب را ندارد اما رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم مي فرمودند مسلمان کفو مسلمان است) و خمس مربوط به رسول خدا را همانطور که خداوند عز وجل دستور داده است جاري مي نمودم ( نه مانند خلفا که آن را سهم خاص خود به عنوان خليفه رسول خدا مي دانستند ) .

و مسجد رسول خدا صلي الله عليه وآله را به همان مقدار سابق باز گردانده و درهايي را که به سوي آن گشوده گشته بود مي بستم ( هر کسي از بزرگان صحابه که خانه ايشان در کنار مسجد بود بعد از رسول خدا به خلاف دستور حضرت ، براي خود از خانه خويش دري خاص به درون مسجد کشيد تا درب اختصاصي او باشد) و درهايي را که بسته شده بود باز مي نمودم ( رسول خدا صلي الله عليه وآله در زمان حيات خويش تنها دستور دادند که دربي از خانه امير مومنان و ناوداني از خانه عباس عموي ايشان به مسجد باز باشد و ساير درها بسته شود اما اين درب و ناودان در زمان خلفا به دستور ايشان مسدود گشت ) . و مسح از روي کفش را حرام مي نمودم ( خلفا اين کار را جايز دانستند ) و به خاطر نوشيدن نبيذ حد الهي را جاري مي ساختم ( خلفا نبيذ را که نوعي شراب خفيف شده است جايز دانستند )

و دستور مي دادم که همه مردم دو متعه ( حج و زنان ) را جايز بدانند و دستور مي دادم که بر جنازه ( هنگام نماز ميت ) پنج تکبير بگويند ( خلفا چهار تکبير مي گفتند )

و مردم را وادار مي نمودم که بسم الله الرحمن الرحيم را ( در نماز ) بلند بگويند ؛ و کساني را که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بيرون ( تبعید ) کرده بودند و بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله به مسجد حضرت وارد شدند ، بيرون مي نمودم (رسول خدا مروان و پدرش را تبعيد کرده اما خلفا ايشان را امام جماعت مسجد رسول خدا نمودند !!!) و کساني را که رسول خدا صلي الله عليه وآله ايشان را در مسجد خويش جاي داده بود و بعد از ايشان بيرون شدند به مسجد مي آوردم ( عده اي از صحابه جايگاه و خانه اي جز صفه و ايوان مسجد رسول خدا نداشتند و رسول خدا ايشان را در آنجا ساکن کرده بود اما خلفا ايشان را از مسجد بيرون کردند ) و مردم را بر حکم قرآن وادار مي کرده و ايشان را وادار مي کردم که طلاق را طبق سنت انجام دهند ( طبق آيه قرآن ازدواج احتياج به شاهد نداشته و طلاق دو شاهد احتياج دارد اما خلفا حکم هر دو را برعکس نمودند ) و صدقات را بر گروه ها و مرزهاي خودش باز مي گرداندم ( صدقات بايد بر گروه هاي مختلفي تقسيم مي شد اما خلفا آن را فقط به بعضي از ايشان مي دادند ) ؛ و وضو و غسل و نماز را به زمان خويش ( در مورد نماز ) و روش خويش ( در مورد غسل ) و جايگاه خويش ( در مورد وضو ) باز مي گرداندم ( زيرا نماز هاي يوميه را مي توان در سه وقت خواند اما خلفا مخالفت کردند و شرايط وجوب غسل را تغيير دادند و نيز محل وضو را عوض کردند زيرا در وضو دست بايد از بالا به پايين شسته مي شد وبرعکس نمودند ، بعضي از سر بايد مسح مي شد آن را نيز تغيير دادند ، پا نيز بايد مسح مي شد آن را شستند ) و مردمان نجران را به محل خويش باز مي گرداندم ( از سخنان رسول خدا در آخرين روز اين بود که لشکريان اسامه را راهي کنيد ، خدا هر کس را که به اين لشکر نرود لعنت کند اما خلفا به خاطر مصالح خويش به اين لشکر نرفته و براي پوشاندن اين قضيه گفتند رسول خدا فرموده است : لشگر اسامه را راهي کنيد ، و در جزيرة العرب دو دين باقي نگذاريد . و به همين جهت دستور دادند که همه اهل نجران را که مسيحي بودند از جزيرة العرب بيرون کنند اما با يهود که روابط خوبي با خلفا داشتند کاري نداشتند و حتي کعب الاحبار يهودي توانست نفوذ زيادي در دربار خلافت پيدا کند) و اسيران فارس و باقي ملت ها را به کتاب خدا و سنت رسول او بازمي گرداندم ( ايشان دستور دادند که هيچ برده اي از ساير کشورها حق ورود به بلاد اسلامي ندارد مگر آنکه مولايش مجوز بگيرد و بعد از آزاد شدن در زمان مردن مولايش در صورتي که مولا وارثي نداشت حق ارث بردن از مولا ندارد با اينکه هر دوي آنها خلاف احکام اسلامي بود ) در اين صورت از گرد من پراکنده مي شدند.

قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غير از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ايشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبي به جماعت بدعت است ؛ پس عده اي از لشکريان که همراه من جنگيده بودند ندا دادند : اي اهل اسلام سنت عمر تغيير کرد!!! ما را از نماز مستحبي در ماه رمضان باز مي دارند !!!

و ترسيدم که بر من از سمت لشکرم شوريده همانگونه که از اين امت تفرقه و اطاعت از امامان گمراهي و دعوت کنندگان به سوي آتش ديدم .

و نيز اگر من از خمس سهم بستگان رسول خدا را مي دادم که خداوند در مورد آن فرموده است که "اگر به خدا و آنچه بر بنده مان نازل کرده ايم ايمان آورده بوديد در روز جدايي ( حق از باطل) ، روزي که دو لشکر با يکديگر ملاقات کردند ( و حق در مقابل باطل قرار گرفت در آن روز بعد از گرفتن غنايم خمس را پرداخت کنيد) . پس قسم به خدا ما همان بستگان( ِ رسول خدا) هستيم ، کساني هستيم که خداوند ما را با خود و با رسولش در کنار هم قرار داده است پس گفته است : (اين خمس)" براي خدا و رسولش و براي بستگان و يتيمان و بيچارگان و در راه ماندگان است" و اين آيه را در مورد ما نازل کرد " تا مبادا سبب فزوني دولت ثروتمندان شما گردد ؛ پس آنچه را رسول خدا براي شما آورده است پس آن را بگيريد و آنچه شما را ( از آن ) نهي کرده است پس دست از آن برداريد و از خدا بترسيد " در مورد ظلم نمودن به اهل بيت رسول خدا ؛ "بدرستيکه خداوند صاحب عقوبت شديدي است " براي کساني که به ايشان ظلم کند ؛ (اين عمل خدا در اعطاي خمس به اهل بيت) رحمتي بود از جانب او براي ما و ثروتي بود که خدا بوسيله آن ما را بي نياز ساخته بود و در اين زمينه به فرستاده اش توصيه کرده بود و سهم ما را در صدقه قرار نداد ؛ و بدين سبب فرستاده اش را گرامي داشت و ما اهل بيت را نيز گرامي داشت تا مبادا به ما از کثيفي هاي مردمان ( صدقه ) بخوراند .

پس خدا و فرستاده او را تکذيب کردند و کتاب خدا را که در حق ما سخن مي گفت انکار نمودند و ما را از مالي واجب که خدا براي ما قرار داده بود منع کردند ؛ و مثل آنچه ما بعد از رسول خدا ديديم ، خاندان هيچ پيغمبري از امت آن پيغمبر نديدند ؛ و خداوند ياري کننده ماست در مقابل کسي که به ما ظلم نموده است ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم

در همين يک روايت حضرت بيش از بيست مورد از بدعت هاي خلفاي سابق را مطرح نموده و نیز علت عدم مخالفت خويش را با آنها به طور حکومتي مشخص ساخته اند .

(الكافي للشيخ الكليني ، ج 8 ، ص 58 ، شماره 21، تحقیق علی اکبر غفاری، طبع حیدری،دوم 1348ش)

با نکاتی که ذکر شد روشن شد کسانی که مدعی اند عزاداری از دوران صفویان باب شده دروغی بیش نمی گویند.

 

 

منبع:

http://vahabiat.porsemani.ir/content


منبع : پایگاه پرسمان وهابیت
  • عزاداری
  • بدعت
  • عزاداری حسینی
  • عزاداری بدعت صفویان!!
  • صفویان
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    اگر در تربت کربلا شفاست پس چرا به پزشک رجوع ...
    پوشش سیاه در عزا
    صحت و تواتر حدیث غدیر
    شفاعت از منظر وهابیّت ونقد آن (1)  
    مولود کعبه کیست (2)
    امام سجاد (ع) در نگاه اهل سنت
    نذر براي صلحا و مؤمنان
    حضرت یحیی (ع) و مقام نبوت در خردسالی (2)
    پوشیدن لباس سیاه توسط ائمه(ع)
    پاسخ اجمالی به چند شبهه

    بیشترین بازدید این مجموعه

    اگر در تربت کربلا شفاست پس چرا به پزشک رجوع ...

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^