على بن مهزيار مىگويد: وقتى بالاى عقبه طائف رسيدم تا نمايندهاى كه از طرف امام عصر دنبال من آمده بود، مرا خدمت ايشان ببرد، وقتى جاى حضرت را نشان داد، گفت كه اين خيمهاى كه وسط صحراست، مركز زندگى ايشان است.
بعد رو به سوى من كرد و گفت: اين جا جاى پرهيزكاران است، هر چشمى را راه نمىدهند، هر نفسى را راه نمىدهند، خودشان هم كه ظاهر مىشوند، تمام نفوس خبيثه را از بين مىبرند، دنيا پر از عدل و داد مىشود تا لايق ديدن ايشان باشد.
وقتى ايشان ظاهر مىشود، با بودن ايشان ديگر ظلم و جورى نيست. الان چشم ايشان را دور ديدهاند كه ظلم به طور مارپيچى در دنيا حركت مىكند به گونهاى كه من مىتوانم ظالم باشم يا مىتوانم ظلم كنم، ولى وقتى ايشان بيايند، خدا به دست ايشان و يارانشان تمام جهان را پاك مىكند. امام باقر عليه السلام مىفرمايند: زمانى كه ايشان بيايد، عرب با آن آتش شهوتش در زمان ايشان بسيار آرام مىشود.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: اگر زيباترين دختر با روى باز از بازار بغداد شترى را بار كند، يك طرف طلا و يك طرف نقره و اين دختر زيبا با پاى پياده تا شام پشت سر شتر برود، يك دور بين، بين اين عربها بگردد نه چشمى پيدا مىشود كه او را نظر كند و نه دستى كه به مالش دست بزند. اين قدر دنيا پاك مىشود.
به دست او و 313 تن از ياران اوليّه «3» او كه يك عرب هم بين آنها نيست و تمام آنها ايرانى هستند، چون ايران هميشه سعى كرده بهترين بندگان را براى خدا داشته باشد، بهترين فقيه را داشته باشد، بهترين مفسّر قرآن را داشته باشد، بهترين عارف را داشته باشد، عالىترين اولياى خدا را داشته باشد، شما به هر برنامه مثبتى كه روى بياوريد، شاهكار انسانى آن برنامه مثبت ايرانى است. نبايد دچار غرور شود، چون هر چه دارد از خدا دارد نه از خودش، كسى به خودش نبندد كه چون ايرانى هستم، چنين هستم، اين تعصّب ايرانيّت او، به قول خارجىها، گرايش به ناسيوناليزمى و كفر است، بلكه فقط بايد بگويد: «هذَا مِن فَضْلِ رَبّى» آن چه دارم مال مولايم است نه مال خودم.
منبع : پایگاه عرفان