عطیه عوفی[1] نقل میکند که با جابر براى زيارت حضرت سيّدالشهدا(ع) به كربلا آمديم. جابر غسل كرد و بر خود عطر زد. از آنجایی که جابر نابینا بود، دستش را گرفتم و بر قبر مطهّر حضرت سيّدالشهدا(ع) گذاشتم. ناگهان بیهوش شد و به زمین افتاد. بر صورت ایشان آب ریختم تا به هوش بیاید. بعد از آنکه بههوش آمد با سوز دل سخنانى جگرسوز به محضر حضرت امام حسين(ع) عرضه داشت؛ سپس به شهداى گرانقدر كربلا سلام كرد و در پايان گفت: «ما نيز در مجادله، مقاتله و يارى ذرّية خاتم پيامبران(ص) و شهادت در محضر او شريك بوديم.»
عطيّه که از کلام جابر شگفت زده شده بود پرسید: «ما رنجى نبرديم و شمشيرى نزديم، سرهاى اين گروه از بدن جدا و همسرانشان بيوه، و فرزندانشان يتيم شدند، چگونه در اجر با ايشان شريك هستیم؟» جابر در پاسخ گفت: «عطيّه! من خود از رسولخدا(ص) شنيدم كه فرمود: هر كس عمل قومى را دوست دارد، در ثواب آن عمل با آنان شريك است.» سپس گفت: «اى عطيّه! رسولخدا(ص) فرمود: نيّت من و اصحابم بر همان نيّت حسين(ع) و اصحاب اوست .»
------------------------------------------------------------------------
[1]. عطیة بن سعد جناده عوفی کوفی، از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) بود. کنیهاش «ابوالحسن» بود و بین سالهای 36 تا 40 هجری، در کوفه به دنیا آمد. پدرش نزد امیرالمومنین(ع) رفت و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! صاحب نوزاد پسری شدهام. نامی برای او انتخاب کن. آن حضرت فرمود: این عطیهی خداوند است. از این رو نام او را عطیه نهادند. مادر عطیه اهل روم بود. عطیه از راویان فضایل مولا علی(ع) و از مفسّران قرآن به شمار میرود. کتاب تفسیر وی پنج جلد است. عطیه بعد از شهادت امام حسین(ع) همراه با جابر بن عبدالله انصاری از کربلا گذشت و به زیارت تربت پاک حضرت سیّد الشهدا(ع) نائل شد. از این رو در شمار نخستین زائران کربلا قرار گرفته است. سرانجام در سال 111 هجری، دار فانی را وداع گفت.(سفينه البحار:2/206؛ طبقات الكبري:6/306)
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان