خداوند هیچ فردی را برای رسیدن به رستگاری مجبور نمیکند. در واقع اراده خدا بر این تعلق نگرفته که بدون رضایت شخص، ارادهاش را سلب کند و اختیارش را از میان بردارد و به سمت رستگاری سوق دهد. این مصداق آیه شریفه لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ([1]) است، نه آنچه مردم بیان میکنند که تا به آنان میگویید گناهانی مانند شرابخوری، زنا، ربا، قماربازی و غیره را مرتکب نشوید، در پاسخ میگویند: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّين.
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ یعنی خداوند کسی را به اجبار متدیّن نمیکند و حقّ انتخاب، حرکت، عمل و متخلّق شدن به اخلاق را از کسی سلب نمیکند. زیرا اگر انسان مجبور به نماز خواندن یا نماز نخواندن بشود، هیچ امتیاز و برتری بین نمازخوان و تارک نماز نیست.
در فرض مذکور، اجبار شامل تمامی انسانها میشود. در این صورت، شمر نیز روز قیامت میتواند به خدا بگوید من سر امام حسین7 را نبریدم، تو مرا مجبور کردی. من دست خودم را تکان ندادم، همچنین خنجر را خودم درنیاوردم. تو دست مرا حرکت دادی و انگشتهایم را به خنجر بستی، بعد خنجر را با دستم بر روی گلوی امام حسین(ع) گذاشتی و بریدی!
اگر انسان در دایره اجبار باشد، بهشت و جهنّم و نبوت انبیا اصلاً معنا و مفهومی ندارد. وقتی انسان مجبور باشد و پیغمبر9 به او بگوید این کار را ترک کن و یا انجام بده، در پاسخ میگوید: انجام این کار تحت اختیار من نیست.
بنابراین معنی صحیح لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ این است که اجباری از سوی خداوند برای دینداری نیست. برخی مردم با توجیه غلط از این آیه شریفه، امر به معروف و نهی از منکر دیگران هدایت نسبت به خود و جامعه را سلب میکنند. آیه لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ مربوط به این مسئله نیست؛ بلکه مربوط به قلمرو تکوینی خداست. پروردگار عالمیان در آیهالکرسی([2]) درباره افعال و اراده مقدسش سخن میگوید. بنابراین آیه شریفه ربطی به افعال و اقوال و عملکرد انسانها ندارد.
خداوند در این آیه میفرماید که اهل اجبار در دین نیست؛ اما مسیر حق و باطل را مشخص کرده است. یک مسیر نورانی و روشن است که مسیر آخرت و انبیاء و اولیاء الهی به بهشت میباشد اما مسیر دیگر ظلمت و تاریکی است و مسیر دنیا، نمرودیان و فرعونیان میباشد که به جهنم منتهی میشود. در عین اینکه خداوند کسی را مجبور به دینداری نکرده، اما برای تشخیص هدایت و گمراهی، مسیر را روشن کرده است.
خداوند در آیه 255 سوره مبارکه بقره درباره اراده خود بر امور میفرماید:
«کار من اجبار کردن نیست، بلکه تبیین مسیر هدایت و گمراهی است. مردمی که رابطهشان با همه امور طاغوت قطع و فقط با من ارتباط دارند، اهل نجات هستند.»
هر فردی علاقهمند، عاشق و دوستدار فوز و فلاح است، باید در ابتدا مسیر را بشناسد. بعد از شناخت مسیر، نوبت به حرکت ایمانی، اخلاقی و عملی در این طریق است.
علت اجباری نبودن دین و رستگاری از عبارت نورانی قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی([3]) نیز فهمیده میشود. اکراه و اجبار زمانی معنا دارد که فرد هدف مهمی در نظر داشته باشد و نتواند فلسفه آن را به پایینتر از خود بفهماند؛ از این رو ناگزیر متوسل به اکراه می شود و یا به پایینتر از خود دستور تقلید میدهد. اما امور مهمی که آثار سوء و آثار خیرشان معلوم و مشخص است، اکراهی وجود ندارد؛ چرا که خود انسان یکی از دو طرف خیر و شر را انتخاب کرده و عاقبت آن را هم می پذیرد. انتخاب دین و پیمودن مسیر رستگاری از قبیل چنین اموری است. پس طبق آیه مذکور، رشد و تعالی در پیروی از دین و گمراهی در ترک دین است، به همین جهت نیازی به اکراه و اجبار کسی در پذیرش دین نیست([4]).
--------------------------------------------------------
[1]. بقره(2): 256.
[2]. )اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ( بقره (2): 255؛ «خداوندِ یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زندۀ جاوید و قائم به ذات است، هیچگاه خوابِ سبُک و سنگین او را فرانمیگیرد، آنچه در آسمانها و زمین است در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی اوست، چه کسی است که جز به اجازه او در پیشگاهش شفاعت کند؟ خداوند آنچه پیش روی مردم میباشد [که مجموع حوادث و جریانات آینده است،] و آنچه پشت سر آنان است [که مجموع اتفاقات گذشته است] میداند، و آنان به چیزی از علم او جز آنچه دانستنش را [برای آنان] بخواهد احاطه پیدا نمیکنند، کرسی [علم و حکومت و قدرت] او آسمانها و زمین را فراگرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار و خستگیآور نیست؛ او بلندمرتبه و بزرگ است.»
[3]. بقره (2): 256؛ «راه هدایت از ضلالت [بهوسیلۀ وحی و پیامبر و امامِ معصوم] روشن و مشخص شده است.»
[4]. ترجمه تفسیر المیزان: 2/ 524.
برگرفته از کتاب راه و رسم رستگاری نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان