فارسی
چهارشنبه 07 شهريور 1403 - الاربعاء 21 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

برترى عدل نسبت به جود

برترى عدل نسبت به جود

در اواخر كلمات قصار نهج البلاغه روايتى نقل شده كه سخن عميق و قابل توجهى است ؛ فردى كه از نحوه سوال او مى توان فهميد فرد باهوش و نكته سنجى بوده است به حضور اميرالمومنين عليه السلام شرفياب شد و سوال كرد:
اءيّهما اءَفضل العدل اءو الجود فقال عليه السلام : العدل يضع الامور مواضعها و الجود يخرجها من جهتها و العدل سائس عام و الجود عارض خاص ‍ فالعدل اشرفهما و افضلهما(362).
((عدالت بالاتر است يا جود و سخاوتمندى ؟ امام عليه السلام فرمودند: تعريف عدل اين است كه حق به صاحب حق برسد، اما جود، اغماض از حق مسلم است . در مديريت ، عدل و عدالت ، طريق و سياستى است كه همگان از آن بهره مندند؛ اما جود و ايثار يك حالت استثنايى است كه براى همه كس و در هر حال پيش نمى آيد؛ لذا جود، ايثار و سخاوت نمى تواند مبناى زندگى عمومى قرار بگيرد و نمى تواند براى زندگى اجتماعى به عنوان يك قانون درآيد)).
جالب اين است كه اين سخن را كسى بيان كرده است كه در شاءن او سوره(( هل اءتى )) نازل شده و خود مظهر ايثار است ، نان سفره خود را به يتيم ، مسكين و اسير مى دهد و با آب افطار مى كند(363)؛ و اصلا شعار ((الجار ثمّ الدّار)) شعار رسمى اميرالمومنين و خانواده او عليهم السلام است . در روايت معروفى آمده است :
كانت فاطمة سلام اللّه عليها اذا دعت تدعو للمومنين والمومنات و لا تدعو لنفسها، فقيل لها: يا بنت رسول اللّه انك تدعين للناس و لا تدعين لنفسك فقالت : الجار ثمّ الدّار(364).
((حضرت فاطمه سلام اللّه عليها هميشه هنگام دعا، دوستان ، بستگان و همسايگان را دعا مى كرد، از ايشان پرسيده شد: چرا ديگران را دعا كردى ، خودت را دعا نكردى فرمودند: الجار ثمّ الدارّ.
معصومين عليهم السلام حتى در امور معنوى هم ، ديگران را بر خود مقدم مى داشتند؛ به عنوان نمونه در خطبه متقين نهج البلاغه ، امام عليه السلام اوصاف انسانهاى كامل را بيان كرده ، مى فرمايند:
نفسه منه فى عَناء و النَّاس منه فى راحَة (365).
((انسانهايى كه خود را به زحمت مى اندازند تا ديگران را به آرامش و آسايش برسانند)).
اين انسان كامل كه هم در مقام تربيت انسانهاى با كمال قرار دارد و هم در مورد مسائل شخصى افراد، سخاوتمندى و كرم از خود نشان مى دهد. مى فرمايند:
الجود عارض خاص (366).
((جود يك عارضه استثنايى و خاص است )).
اگر بخواهد قانونمند شود، پايه و اساس بگيرد و به صورت قانون درآيد، ديگر جود نخواهد بود؛ وقتى به آن جود مى گويند كه اجبار و الزام قانونى در كار نباشد و تنها از سر كرامت و علو طبع واقع شود. در كلام ديگرى از اميرالمومنين عليه السلام آمده است كه مى فرمايند:
العدل سائس عام والجود عارض خاص فالعدل اءشرفهما و اءفضلهما(367).
((عدالت ، روش و سياستى است كه همگان از آن بهره مند هستند، اما جود ايثار يك حالت استثنايى است كه براى همه كس پيش نمى آيد، پس ‍ عدالت ، برتر است )).
با محاسبه و سنجش اجتماعى ، عدل برتر و شايسته است ؛ يعنى اگر عدل و جود را در ترازوى شرافت بگذاريم ، عدل رجحان دارد و اگر اين دو را در ميزان فضيلت نيز قرار دهيم باز عدل برترى دارد. عادل به كسى گفته مى شود كه مثلا مال كسى را نمى دزدد، به نواميس ديگران نظر ندارد. دستش به خود ديگرى آلوده نمى شود، اما جواد و سخى ، كسى است كه نه تنها مال ديگرى را نمى دزدد، بلكه از مال خود هم به ديگرى مى دهد. عادل كسى است كه به نواميس ديگران نظر ندارد، اما جواد كسى است كه حاضر است براى حفظ نواميس ديگران ، تا آخرين قطره خون دفاع كند، با اين همه ، باز عدل والاتر است .
از نظر ملكات اخلاقى و اوصاف شخصى ، جود با عدل قابل قياس نيست . بنابراين اميرالمومنين عليه السلام ، كه در پاسخ اين مرد سوال كننده ، اينگونه مى گويد؛ وقتى پاى منافع شخصى به ميان مى آيد، تنها نان سفره اش را به ديگران مى دهد كه آيه نازل مى شود:
و يُطعمون الطَّعام على حُبِّهِ مسكينا و يتيما و اءَسيرا(368).
((بنابر دوستى با خدا، به فقير، اسير و طفل يتيم طعام مى دهند)).
و وقتى پاى منافع خودش در ميان است ، در ركوع نماز، حلقه انگشترى را به نيازمند مى دهد كه آيه نازل مى شود:
انَّما وَليُّكُمُ اللّه و رسوله و الَّذين آمنوا الَّذين يقيمون الصلاة و يؤ تون الزكوة و هم راكعون (369).
((همانا ولى شما، تنها خدا و رسول خدا و آن مومنانى هستند كه نماز به پا داشته و در حال ركوع زكات مى دهند)).
وقتى سخن از منافع شخصى است در شب خطر به جاى رسول خدا صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم مى خوابد و از جان مايه مى گذارد تا اين كه آيه نازل مى شود:
و مِن الناس مَن يَشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رؤُف بالعباد(370).
((بعضى از مردم هستند كه از جان خود در راه رضاى خدا مى گذرند و خدا دوستدار چنين بندگانى هستند)).
وقتى منافع شخصى در ميان است تاريخ به سند مطمئن مى نويسد:
ان اميرالمومنين عليه السلام اءعتق اءلف مملوك من ماله و كدّ يده (371).
((اميرالمومنين عليه السلام با دسترنج خود هزار بنده آزاد كرد)).
بيل مى زند، كشاورزى مى كند، عرق مى ريزد تا با دسترنج خود، هزار برده را از زير يوغ بردگى آزاد كند. چاه حفر مى كند و همه را وقف مى كند و خلاصه وقتى پاى منافع عمومى در ميان است همين انسان رئوف ، كريم ، جواد، دست برادرش عقيل را براى درخواست مقدارى سهم اضافى از بيت المال مى سوزاند؛ و حتى بر زندگى شخصى خود و فرزندانش تنگ مى گيرد. هنگامى كه همه دارايى صندوق بيت المال را بين اهلش تقسيم مى كند، در محل آن دو ركعت نماز مى خواند:
رجاء اءن يشهد له يوم القيامة (372).
((به اميد آن كه زمين بيت المال در قيامت شهادت بدهد)).
بنابراين آنچه كه مبنا و اساس بنيان اجتماع واقع مى شود عدل است ؛ اما جود و سخاوتمندى مى تواند زيبايى و نماى اين ساختمان باشد، اگر ساختمانى اساسش ويران باشد، تزيين و زيبايى آن سودى ندارد.
در اين كلام ، همه توجه امام سجاد عليه السلام به رعايت اعتدال در زندگى است و هرگونه تخلف در اين مسير در بسط و گشاده دستى را مايه ملامت ملامتگران عاقل در دنيا و عقوبت در آخرت ذكر مى فرمايند؛ بخل ورزيدن و خوددارى در انجام واجبات را موجب ندامت و حسرت اخروى مى دانند.
درآمدهاى نامشروع و پيامدهاى آن
دست اندازى به مال ديگران به هر طريق و راهى اعم از سرقت و دزدى ، به طور مستقيم و يا غيرمستقيم ؛ خيانت در امانت ، غش در معامله ، رشا و ارتشا و مطلق كسب و درآمدهاى حرام و مصاديق فراوانى كه بر اين عنوان كلى ، اطلاق مى شود؛ مثل تحصيل درآمد از راه فروش اموالى كه شرع مقدس ممنوع كرده ، مانند مسكرات با مال كسب شده از راه قمار، ريا، احتكار و مطلق درآمدهاى نامشروع ، همه حرام است . رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمودند:
انَّ اَخوف ما اَخافَ على اُمَّتى مِن بعدى هذا المكاسب المحرّمة (373).
((بيشترين چيزى كه مرا نسبت به حال امتم بعد از من سخت نگران مى كند، اشتغال به درآمدهاى ناروا و حرام است )).
روشن است كه همه اين موارد و مصاديق ، صرف نظر از اين كه مصداق ظلم و تعدى به حقوق ديگران است و كسى كه به آن دست زند، مجرم شرعى است ، مانع رشد ملكات اخلاقى و نفسانى انسان مى شود و چه بسا باعث سقوط از عالى ترين مرتبه انسانى به پست ترين مرتبه حيوانى ميگردد؛ زيرا اين حيوان است كه براى پر كردن شكم خود، باكى ندارد كه طعمه را از چه منبعى به دست آورد؛ و حال آنكه قرار بر اين شد كه در همه شوون و جهات زندگى انسان ، شرايط و هدف او با حيوان متفاوت باشد، بر اين اساس ‍ رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرموده اند:
منَ لم يُبال مِن اءين اكتسب المال لم يبال اللّه من اءَين ادخله النار(374).
((اگر كسى در تحصيل مال بى باك باشد، بر خداوند هم باكى نيست كه او را از چه سمت وسويى به آتش داخل كند)).
نتيجه اين كه : انسان اگر نسبت به اين امور پروا نداشته و مراعات نكند، همه قابليت هاى نفسانى و استعدادهاى بالقوه او كه خداوند براى رشد و كمال او براى تحصيل مال و درآمد مشروع در اختيارش قرار داده است از بين مى رود. دل بى پروايى كه مالامال از حرام شده است چگونه قابليت نور معنويت و ضياء روحانيت را خواهد داشت ؟ اصلا گوشت ، استخوان و پوست روييده از حرام ، چگونه استعداد پذيرش فيوضات عالم ملكوت و معنويت را خواهد داشت ؟ در روايتى از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله وارد شده است كه فرمودند:
ان اللّه ملكا على بيت المقدس ينادى كل ليلة من اءكل حرام لم يقبل منه صرف و لا عدل (375).
((خداوند را ملكى است كه هر شب و روز مى گويد: از كسى كه با مال حرام زندگى خود را مى گذراند، نه فريضه اى پذيرفته مى شود و نه نافله اى )).
اعمال واجب و مستحبى را كه انجامى مى دهد مقبول نيست ؛ زيرا شكم او مالامال از حرام است . در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرموده اند:
اذا اكتسب الرجل مالا من غير حلة ثمّ حجّ فلبّى نودى لا لبّيك و لا سعديك (376).
((اگر كسى در جهت كسب حرام باشد، سپس به حج برود لبيك كه مى گويد، منادى مى گويد: لبيك تو پذيرفته نيست )).
افرادى كه به حج مشرف مى شوند، براى اداى مناسك حج در ميقات محرم مى شوند و يكى از اعمال و فرايض در مقدمه احرام ، گفتن دو ((لبيك )) و ((سعديك )) است . اين روايت تصريح مى كند كسى كه كسب حرام داشته و دعوت خدا را اجابت كرده است ، مى گويد: خدايا من براى پاسخ آمدم تو را لبيك مى گويم . در جواب گفته مى شود كه اين صدا كردن و خواند خدا پذيرفته نيست .
در آيه شريفه قرآن آمده است :
و قَدِمنَا الى ما عَمِلوا مِن عَمَلِ فَجعلناه هَبَاء مَنثُورا(377).
((و ما به سراغ اعمالى كه انجام داده اند مى رويم ، و همه را همچون ذرات غبار پراكنده در هوا قرار مى دهيم )).
انسانى كه شكم خود را از مال حرام پر كرده است ، كار او مثل غبار پراكنده است كه هرگز توان جمع آوريش را ندارد تا از آن حاصلى بربندد. امام سجاد عليه السلام ذيل اين تعبيرات اميرالمومنين در دعاى كميل :
اللّهم اغفرلى الذنوب التى تهتك العصم ، اللّهم اغفرلى الذنوب التى تنزل البلاء، اللّهم اغفرلى الذنوب التى تحبس الدعاء(378).
((بار خدايا! آن گناهان مرا كه پرده ها را مى درند بيامرز؛ بار خدايا! آن گناهان مرا كه بدبختى ها را فرو مى بارند بيامرز؛ بار خدايا! آن گناهان مرا كه از استجابت دعا جلوگيرى مى كنند بيامرز)).
فرموده اند: ((از گناهانى كه موجب حبس دعا مى شود، پر بودن شكم از مال حرام است ))(379). در روايت ديگرى دارد:
انَّ اءَحَدكُم ليرفع يَدَيهُ الى السَّماءِ فيقول يا ربِّ يا ربِّ و مَطعَمَهُ حرام و مَلبَسَهُ حرام فاءَى دعاء يستجاب لهذا(380).
((انسان ، دست ها را به طرف آسمان بلند مى كند و خدا را مى خواند ولى شكم او از حرام پر شده و لباسش را از حرام تدارك ديده است ، پس چگونه خدا سخن چنين كسى را بپذيرد)).
با بررسى اخلاقى و صرف نظر از جهات فقهى ، اقتصادى و آثار سوءاجتماعى ، آثار ويرانگر و مخربى بر كسب حرام مترتب است كه هر انسان خردمند و عاقلى را از آلودگى به آن باز مى دارد.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

معرفت بالله
اخلاق امام سجاد (ع)
بندگان صالح خدا
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
حضرت زین العابدین ( علیه السلام ) تداوم‏بخش عزت و ...
زندگانی امام سجّاد (ع)
امام سجاد (علیه السلام) در كوفه
خدا برایم كافی است
امام سجاد(ع) و بیان مصیبت كربلا
قال الإمام زین العابدین - علیه السلام

بیشترین بازدید این مجموعه

اخلاق امام سجاد (ع)
معرفت بالله

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^