فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

ماه پر فروغ‏

 

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

اى آفريده فرمانبردار و پوينده دائم و شتابان، رفت و آمد كننده در منازل معيّن شده و تصرّف كننده در فلك تدبير، ايمان آوردم به كسى كه به سبب تو تاريكى ها را روشن كرد، آنچه را با حواس به سختى مى توان يافت، به وسيله تو آشكار ساخت، و تو را دليلى از دلايل فرمانرواييش بر هستى، و نشانه اى از نشانه هاى سلطنت و قدرتش قرار داد، و تو را به زيادى و نقصان، و طلوع و غروب، و تابندگى و گرفتگى، به خدمت گرفت. در تمام اين حالات فرمانبردار اويى، و به سوى خواسته اش شتابانى.

 

ماه از جالب ترين و زيباترين اختران آسمان است. در پرتو فروغش ظلمت شب را مى زدايد، با شكل گيرى هاى مختلفش صفحه زيباى آسمان را زيباتر مى كند، چون به صورت هلال خودنمايى كند ورود ماه جديد را خبر مى دهد، و زمانى كه رخساره پنهان مى نمايد و به محاق مى رود پايان يافتن ماه را اطلاع مى دهد.

بى خبران از توحيد، در ادوارى از تاريخ آن را مى پرستيدند، و جاهلان از حقايق، اين اختر زيبا را به طور مستقل در سرنوشت حيات مؤثر مى دانستند.

قرآن و روايات و دعاها بر تمام آن عقايد خط باطل كشيد، ماه را مخلوقى از مخلوقات و نشانه اى از نشانه هاى قدرت محبوب دانست، و آن را به عنوان نعمت حق كه شكرش لازم است به مردم معرفى نمود.

 

مقياس طبيعى شناخت اوقات

 

قرآن مجيد هلال ماه و شكل هاى ديگر آن را به عنوان مقياس طبيعى براى شناخت اوقات و تنظيم امور، و مسائل عبادى معرفى كرد، آن جا كه فرمود:

يَسْئَلُونَكَ عَنِ الاْهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الْحَجِّ» «1»

از تو درباره هلال هاى ماه مى پرسند، بگو: آنها وسيله تعيين اوقات [براى امور دنيايى و نظام زندگى ] مردم و [تعيين زمان مراسم ] حج است.

طلوع ماه در ابتداى ماه ها به صورت هلال و سپس تغيير تدريجى آن، در انجام عبادات و وظايف دينى و همچنين نظام زندگى مادى آثار فراوانى دارد، زيرا همه مى توانند به آسانى امور تجارى و قراردادهاى خود را تنظيم كنند و وقت وعده و پيمان هاى خود را تعيين نمايند، و نيز روزه داشتن و انجام عبادت بزرگ حج موقع خاصى دارد كه بهترين راه براى تعيين آن همين وضع هلال است، مردم با ديدن هلال هميشه مى توانند ابتدا و وسط و آخر ماه ها را تشخيص دهند و كارهاى خويش را بر طبق آن تنظيم نمايند.

«در حقيقت ماه يك «تقويم طبيعى» براى تمام افراد بشر محسوب مى شود، كه عموم مردم اعم از باسواد و بى سواد، در هر نقطه اى از جهان كه باشند مى توانند از اين تقويم طبيعى استفاده كنند، نه تنها آغاز و وسط و آخر ماه را مى توان با آن شناخت بلكه با دقت، روزهاى ماه را نيز مى توان تشخيص داد، و بديهى است نظام زندگى اجتماعى بشر بدون تقويم يعنى يك وسيله دقيق و عمومى براى تعيين تاريخ امكان پذير نيست، به همين دليل خداوند بزرگ براى نظام زندگى اين تقويم جهانى را در اختيار همگان قرار داده است.

يكى از امتيازات قوانين اسلام اين است كه دستورهاى آن معمولًا بر طبق مقياس هاى طبيعى قرار داده شده است، زيرا مقياس هاى طبيعى وسيله اى است كه در اختيار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمى گذارد، به عكس مقياس هاى غيرطبيعى كه در اختيار همه نيست حتى در عصر ما هنوز همه مردم نتوانسته اند از مقياس هاى جهانى استفاده كنند، لذا مى بينيم اسلام مقياس را گاهى وجب، گاهى گام، و گاهى بند انگشتان، و گاهى طول قامت، و در مورد تعيين وقت:

غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشيد از نصف النهار، و رؤيت ماه قرار داده است.» «2» قرآن مجيد گذشته از آيه قبل، بيست و هفت بار مسئله قمر را در آيات كريمه اش مطرح فرموده است. گاهى ماه و خورشيد را دو وسيله حساب در زندگى معرفى مى كند:

فالِقُ الاْصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً» «3»

شكافنده صبح [از پرده تاريك شب است ] و شب را براى آرامش قرار داد، و خورشيد و ماه را وسيله اى براى محاسبه و اندازه گيرى زمان مقرّر فرمود.

«ممكن است منظور اين باشد كه گردش منظم و حركت مرتب اين دو كره آسمانى موجب مى شود كه شما بتوانيد برنامه هاى مختلف زندگى خود را تحت نظام و حساب درآوريد.

بعضى احتمال داده اند كه منظور اين است كه خود اين دو كره آسمان تحت نظام و حساب و برنامه است.

بنابراين در صورت اول اشاره به يكى از نعمت هاى الهى براى انسان هاست. و در صورت دوم اشاره به يكى از نشانه هاى توحيد و دلايل اثبات وجود خداست، و ممكن است اشاره به هر دو معنا بوده باشد.

در هر صورت اين موضوع بسيار جالب توجّه است كه ميليون ها سال كره زمين به دور خورشيد و ماه به دور زمين گردش مى كند و بر اثر آن قرص آفتاب در برابر برج هاى دوازده گانه فلكى در نظر ما زمينيان حركت مى نمايد، و قرص ماه با هلال منظم خود و تغيير تدريجى و نوسان مرتب ظاهر مى شود.

اين گردش به قدرى حساب شده است كه حتى لحظه اى پس و پيش نمى شود.

اگر طول مسير زمين را به دور خورشيد در نظر بگيريم كه در يك مدار بيضى شكل كه شعاع متوسط آن 150 ميليون كيلومتر است مى گردد، با آن نيروى عظيم جاذبه آفتاب، و همچنين كره ماه كه در هر ماه مسير دايره مانند خود را با شعاع متوسط 384 هزار كيلومتر طى مى كند، و نيروى عظيم جاذبه زمين دائماً آن را به سوى خود مى كشد، آنگاه متوجه خواهيم شد كه چه تعادل دقيقى در ميان نيروى جاذبه اين كرات از يك سو، و نيروى گريز از مركز آنها از سوى ديگر برقرار شده است كه در سير منظم آنها لحظه اى وقفه يا كم و زياد ايجاد نمى كند، و اين ممكن نيست مگر در سايه يك علم و قدرت بى انتها كه هم طرح آن را بريزد و هم دقيقاً آن را اجرا كند، لذا در پايان آيه مى گويد، اين اندازه گيرى خداوندى است كه هم توانا و هم داناست.» «4»

 

خورشيد و ماه و ستارگان در قرآن

گاهى آن دو ستارگان را تسخير شده به امرش در رابطه با حيات و هستى عنوان مى فرمايد:

وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِامْرِهِ» «5»

و خورشيد و ماه و ستارگان را كه مُسخّر فرمان اويند [پديد آورد].

گاهى براى هر دو كره وقت معيّن و اجل مسمّى بيان مى فرمايد، كنايه از اين كه هر دو مخلوقند و عقيده اى جز اين نسبت به اين دو كوكب باطل است.

وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرى لَاجَلٍ مُسَمًّى» «6»

و خورشيد و ماه را رام و مسخّر ساخت، كه هر كدام تا زمان معينى روانند.

چه تسخيرى از اين بالاتر كه همه اينها سر بر فرمان او هستند، و خدمتگزار انسان ها و همه موجودات زنده اند، نور مى پاشند و جهانى را روشن مى سازند، بستر موجودات را گرم نگه مى دارند، موجودات زنده را پرورش مى دهند در درياها جزر و مد مى سازند و خلاصه سرچشمه همه حركت ها و بركت ها هستند.

ولى اين نظام جهان مادّه جاودانى و ابدى نيست و هر كدام از خورشيد و ماه تا سرآمد مشخّصى كه براى آنها تعيين شده است در مسير خود به حركت ادامه مى دهند.

گاهى هر دوى آنها و ساير موجودات را ساجد به پيشگاه مقدسش معرفى مى نمايد:

الَمْ تَرَ انَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ مَنْ فِى الاْرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوابُّ وَ كَثيرٌ مِنَ النّاسِ» «7»

آيا ندانسته اى كه هر كه در آسمان ها و هر كه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مى كنند.

گاهى هر دو را از نشانه هاى قدرت حق معرفى مى كند:

وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» «8»

از نشانه هاى [ربوبيت و قدرت ] او شب و روز و خورشيد و ماه است.

گاهى از خورشيد به عنوان روشنايى و از ماه به عنوان نور ياد مى كند:

هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً» «9»

اوست كه خورشيد را فروزان و ماه را تابان قرار داد.

و گاهى بى خبران را از پرستيدن خورشيد و ماه منع مى كند و آنان را به پرستش خالق خورشيد و قمر دعوت مى نمايد:

لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا للَّهِ الَّذى خَلَقَهُنَّ انْ كُنْتُمْ ايَّاهُ تَعْبُدُونَ» «10»

نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، براى خدايى كه آنان را آفريد، سجده كنيد، اگر مى خواهيد فقط او را بپرستيد.

و گاهى به منازل ماه و رفت و برگشت آن كه به اراده حق صورت مى گيرد اشاره مى فرمايد:

وَ الٌقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ» «11»

و براى ماه منزل هايى قرار داديم تا اين كه به صورت شاخه كهنه هلالى شكل و زرد رنگ خرما برگردد [و باز به تدريج بدر كامل شود،]

تفسير منازل در آيه شريفه

 

«تفسير نمونه» در توضيح اين آيه شريفه مى نويسد:

«منظور از منازل همان منزلگاه هاى بيست و هشت گانه اى است كه ماه قبل از محاق و تاريكى مطلق طى مى كند، زيرا هنگامى كه ماه سى روز تمام باشد تا شب بيست و هشتم در آسمان قابل رؤيت است، ولى در اين شب بيست و هشتم به صورت هلال بسيار باريك زردرنگ و كم نور و كم فروغ درمى آيد و در دو شب باقيمانده قابل رؤيت نيست كه آن را «محاق» مى نامند، البته در ماه هايى كه بيست و نه روز است تا شب بيست و هفتم معمولًا ماه در آسمان و دو شب باقيمانده محاق است.

اين منزلگاه ها كاملًا دقيق و حساب شده است به طورى كه منجمان از صدها سال قبل مى توانند طبق محاسبات دقيقى كه دارند آن را پيش بينى كنند.

اين نظام عجيب به زندگى انسان ها نظم مى بخشد و يك تقويم طبيعى آسمانى است كه با سواد و بى سواد توانايى خواندن آن را دارد، به طورى كه اگر انسان كمى دقت و ممارست در وضع ماه در شب هاى مختلف كند مى تواند با نگاه كردن وضع آن دقيقاً و يا تقريباً بداند آن شب كدام شب از ماه است.

زيرا در آغاز ماه، نوك هاى هلال رو به طرف بالاست و تدريجاً بر حجم ماه افزوده مى شود تا هفتم كه نيمى از دايره كامل ماه آشكار مى شود، و باز بر آن افزوده مى گردد تا چهاردهم كه به صورت بدر كامل درمى آيد.

از آن به بعد از سمت پايين ماه كم مى شود تا بيست و يكم كه باز به صورت نيم دايره درمى آيد، همچنين از آن كاسته مى شود تا شب بيست و هشتم كه به صورت هلال ضعيف كمرنگى درمى آيد كه نوك هاى آن رو به طرف پايين است.

آرى، زندگى انسان ها را نظم تشكيل مى دهد و نظم بدون تعيين دقيق زمان امكان پذير نيست، و خداوند اين تقويم دقيق ماهانه و سالانه را در آسمان براى همين هدف قرار داده است.

و از همين جا مفهوم تعبير لطيف كَالْعُرْجُونِ الْقَديمِ» «12» روشن مى شود، زيرا عُرجون به طورى كه غالب مفسران و ارباب لغت گفته اند: آن قسمت از خوشه خرماست كه به درخت اتصال دارد.

توضيح اينكه: خرما به صورت خوشه بر درخت ظاهر مى شود، پايه اين خوشه به صورت چوب قوسى شكل زردرنگى است كه به درخت متصل است و نوك آن مانند جاروست و دانه هاى خرما همچون دانه هاى انگور به نخ هاى آن متصلند، هنگامى كه خوشه نخل را مى برند آن پايه قوسى شكل بر درخت باقى مى ماند كه وقتى مى خشكد و پژمرده مى شود كاملًا به هلال قبل از محاق مى ماند، زيرا همان گونه كه هلال آخر ماه كه در جانب مشرق آسمان نزديك صبحگاهان ظاهر مى شود خميده و پژمرده و زردرنگ و نوك هاى آن رو به پائين است، «عرجون قديم» نيز همين گونه است.

در حقيقت اين شباهت در جهات مختلف ظاهر مى شود: از نظر هلالى بودن چوب خوشه خرما، از نظر زردرنگ بودن، از نظر پژمردگى، از نظر تمايل نوك قوس به طرف پائين، و از نظر قرار گرفتن در ميان توده سبزرنگ شاخه هاى درخت نخل كه بى شباهت به قرار گرفتن هلال آخرين شب در ميان آسمان تيره رنگ نيست و توصيف آن به «قديم» اشاره به كهنگى آن است، زيرا هر قدر اين شاخه ها كهنه تر مى شود باريك تر و پژمرده تر و زردرنگ تر مى شود و شباهت بيشترى به هلال آخر ماه پيدا مى كند، سبحان اللَّه كه در يك تعبير كوتاه چه ظرافت ها و چه زيبايى ها نهفته شده است!

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

 

(1)- بقره (2): 189.

(2)- تفسير نمونه: 2/ 10 و 11، ذيل آيه 189 سوره بقره.

(3)- انعام (6): 96.

(4)- تفسير نمونه: 5/ 361، ذيل آيه 96 سوره انعام.

(5)- اعراف (7): 54.

(6)- رعد (13): 2.

(7)- حج (22): 18.

(8)- فصّلت (41): 37.

(9)- يونس (10): 5.

(10)- فصّلت (41): 37 (سجده واجبه).

(11)- يس (36): 39.

(12)- يس (36): 39.

 

 

  مطالب فوق برگرفته شده از 

کتاب:تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد یازدهم  

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

«عاشورا»در برخي كتاب‌هاي مرجع انگليسي
قاسم بن حارث كاهلى‏
زن يزيد به خرابه شام مى آيد
تامين آينده اسلام
چگونگی ازدواج حضرت محمد(ص) و حضرت خدیجه(س)
آگاهى از مقصد
عاشوراى حسينى
روایت دردهای زینب (س) - بازگشت به مدينه
ویژگی های فردی اسوه زنان عالم ، زینب کبری (س)
على اكبر عليه السلام‏

بیشترین بازدید این مجموعه

سلام و مصافحه
كمال جوئی
واقعه غدیر، اوج ابلاغ ولایت
ماه پر فروغ‏
نماز جمعه می خوانم نماز نور
قرآن در قرآن‏
قرآن در سخن امام حسن مجتبی (ع)
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
بهترین ذکر در سجده شکر
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^