اولاً: عامل و منشأ عصمت را میتوان در دو چیز خلاصه نمود:
الف ) پیامبران و ائمّه علیهمالسلام از حیث معرفت و شناخت خداوند در پایه رفیعی قرار دارند که هیچگاه رضا و خشنودی حضرت حق را با چیزی عوض نمیکنند. این مرتبه از معرفت همان است که امیرمومنان علیهالسلام میفرمایند:
«ما رَأَیتُ شَیئاً اِلاّ وَرَأَیتُ اللّهَ قَبَلهُ وَبَعْدَهُ وَمَعَهُ»[1].
«چیزی را ندیدم مگر آن که خدا را قبل از آن و بعد از آن و با آن دیدم»
و امام صادق علیهالسلام نیز میفرمایند:
«ولکنی اَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ وَتِلْک عِبادَةُ الکرام»[2].
من خدا را از روی دوستی با او پرستش میکنم، و چنین است عبادت بزرگواران.
ب ) آگاهی کامل انبیای الهی و ائمّه علیهمالسلام از نتایج درخشان اطاعت و پی آمدهای سوء معصیت، سبب مصونیت آنان از نافرمانی خدا میباشد، حتّی افراد عادی هم نسبت به برخی از امور مصونیت دارند. مثلاً انسان عاقل هرگز حاضر نمیشود به سیم لختی که برق در آن جریان دارد دست بزند و این مصونیت ناشی از علم قطعی شخص به آثار سوء عمل خویش است، حال اگر چنین عملی در مورد تبعات بسیار خطرناک گناهان نیز حاصل گردد قویاً مایه مصونیت فرد از گناه خواهد بود.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده که: معصوم علیهالسلام کسی است که از جانب خدا و به لطف و عنایت و توفیق او، از همه محرّمات اجتناب نماید...! بنابراین معصومین علیهمالسلام دارای نوعی شایستگی اکتسابی از طریق اعمال خویش و نوعی لیاقت ذاتی و موهبتی از سوی پروردگار هستند، تا بتوانند الگو و اسوه مردم باشند.
به عبارت دیگر: معصومین علیهمالسلام به خاطر تاییدات الهی و اعمال خویش، چنان هستند که در عین داشتن قدرت و اختیار برای گناه کردن، به سراغ گناه نمیروند، درست همان گونه که پدر نسبت به کشتن فرزند خود قدرت دارد اما هرگز این کار را نمیکند.
ثانیاً: عصمت از نظر شیعه و سنّی فرق دارد. برادران اهل سنّت به مطلبی که در بالا اشاره شد معتقدند (عصمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله در دریافت وحی و تفسیر آن) اما از نظر شیعه عصمت به این معنا است که پیامبر و امامان چون سمت خطیر رهبری را بر عهده دارند باید از جمیع گناهان و حتی فکر گناه مصون باشند، چون اگر خود امام و رهبر عصمت نداشته باشد خود نیازمند رهبری است و این افتخار شیعه است که دارای رهبرانی است که حتّی فکر گناه را نیز نکردهاند.
[1] خصال ، شیخ صدوق : 188 ، حدیث 259 .
[2] آل عمران 3 : 159 .