
چرا بر لعن فرستادن به دشمنان ائمّه و انبیا این قدر تأکید شده است؟ مگر شیرینی بخشش بیشتر نیست؟

اولاً: ظلم و ستمی که توسط دشمنان انبیا و اولیای خدا بر آن ذوات مقدّس روا داشته شده، چیزی نبوده که منحصر در همان زمان باشد تا با گذشت زمان از یاد برود، بلکه آثار آن ظلم و ستمها در همه زمانها و در زمان فعلی نیز تمام جامعه مسلمانان بلکه جامعه بشریت را فراگرفته است. بنابراین لعن آنها از جهت خاموش کردن آتش غضب و برخاسته از کینه توزی نیست، بلکه لعن آنها به جهت توجه دادن همه جامعه مسلمین در هر زمان به عوامل و اسباب انحراف و عقب ماندگیهای خودشان میباشد تا شاید به این طریق توجه به این عوامل پیدا کرده و از ادامه آن راه و مسیر منصرف گشته و به راه حق و عدل هدایت شوند.
ثانیاً: این دستور صریح و اکید قرآن کریم است، و قرآن کتابی است که هرگز به زمان معینی اختصاص ندارد و برای همه زمانها کتاب هدایت است: بد نیست به چند آیه در این زمینه توجه فرمایید:
1 ـ «إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»[1].
قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را میآزارند، خدا در دنیا و آخرت آنها را لعنت میکند.
و آیا آیهای از این صریحتر وجود دارد؟ پس نه تنها لعن منحصر به زمان وقوع ظلم نیست بلکه در هر زمان و تا روز قیامت این افراد مورد لعن هستند.
2 ـ «أُولئِک جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالمَلاَئِکةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ»[2].
اینان کیفرشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است.
3 ـ «وَإِنَّ عَلَیک لَعْنَتِی إِلَی یوْمِ الدِّینِ»[3].
و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد.
البته آیات لعن بیش از این موارد است و اینها به عنوان نمونه ذکر شد.
ثالثاً: مسأله بخشش و عفو و گذشت، چیزی است که معارف دین ما و سخنان معصومین علیهالسلام بیش از همه بر آن تأکید دارد، لیکن موضوع عفو و بخشش، چیزی است غیر از آن چه مورد سؤال واقع شده، عفو و بخشش نیکو است امّا نه آنجا که شخص یا اشخاصی موجبات ضلالت و گمراهی ابدی و همیشگی و شقاوت و بدبختی میلیونها انسان بی گناه و مستعدّ برای سعادت و کمال را فراهم کرده باشند.
در خاتمه باید بگوییم همان طور که یک پرنده هر چه هم ماهر باشد، برای به پرواز در آمدن نیازمند دو بال است و با یک بال هیچ گاه نمیتواند از جای خود حرکت کند، پرواز انسانها در آسمان رفیع حقّانیت و کمال و رسیدن به قله بلند سعادت، نیاز به دو بال دارد که دین اسلام این دو بال را با «توّلی» و «تبرّی» معرّفی کرده است.
توّلی همان ابراز محبّت و دوستی با دوستان و اولیای خدا است و تبرّی نیز ابراز و اظهار نفرت و انزجار از دشمنان خدا است، یعنی همان چیزی که آیات قرآن تصریح به آن دارد و اگر مقدار کمی از نیرو و توان این دو بال کاسته شود، یقین بدانید که چنین پروازی با مشکل مواجه خواهد شد و سقوط در پرتگاه شقاوت را به دنبال خواهد داشت.
اسماعیل جُعفی به امام باقر علیهالسلام عرض کرد: شخصی محبّت امیرالمؤمنین علیهالسلام را در دل دارد لیکن از دشمن او تبرّی نمیجوید و میگوید: علی نزد من محبوبتر است. امام باقر علیهالسلام فرمود:
چنین کسی پریشان حال و آشفته خاطر است و دشمن محسوب میشود. پشت سر او نماز نگذار، او کرامت و ارزشی ندارد مگر این که از او بترسی و مجبور به تقیه باشی »[4].
آن که به یکی از دو امر مهم، یعنی تولّی و تبرّی تمسک میجوید و به دیگری بیاعتنا است همانند کسی است که اقرار به وجود خدا و یگانگی او داشته باشد امّا به بتها و خدایان دروغین نیز بیمیل نباشد.
امام صادق علیهالسلام در بیانی تبرّی را نشانه صداقت در محبّت دانسته و فرمودند:
کسی که ادّعای دوستی و محبّت ما را دارد و از دشمنان ما برائت نمیجوید، در اظهار دوستی ما صادق نیست بلکه دروغ میگوید[5].
[1] آل عمران 3 : 87 .
[2] ص 38 : 78 .
[3] وسائل الشیعة : 8/309 ، کتاب الصلوة ، ابواب صلاة الجماعة ، باب 10 ، حدیث 3 .
[4] بحار الانوار : 27/58 باب 18 ، حدیث 18 .
[5] مصباح المتهجّد : 773 .