هنگامى كه يعقوب ليث به نيشابور رسيد حاكم آنجا محمدطاهر با يعقوب به مخالفت برخاست و از تسليم شدن به او امتناع كرد.
يعقوب نيشابور را به محاصره گرفت، اركان دولت محمدطاهر پنهانى به يعقوب نامه نوشتند و آمادگى خود را براى اطاعت از يعقوب اعلام نمودند مگر ...
سيد جلوه از اعاظم حكما و اساتيد حكمت و معقول در عصر قاجاريه بود . سيد به عزم رفتن سبزوار جهت استفاده از حاجى از اصفهان خارج شد ، ولى در تهران عزم سفرش به قصد اقامت تبديل شد و ساكن مدرسه دارالشفا گشت . مدت چهل و يكسال در آن مدرسه به تدريس و تربيت شاگردان ...
براى خداوند ملائكهاى است غير از نويسندگان عمل كه در سطح زمين در گردشاند، چون قومى را بيابند كه در حال ذكر خدايند، فرياد مىكنند: براى يافتن آرزوى خود بشتابيد، پس به نزد اهل ذكر آيند و آنان را تا آسمان دنيا محاصره كنند، پس خداوند به آنان ...
قمى، در تفسير خود از پدرش از سليمان بن مسلم خشاب از عبداللّه بن جريح مكى از عطاء بن ابى رياح از عبداللّه بن عباس نقل كرده است:
در حجة الوداع با پيامبر صلى الله عليه و آله حج نموديم، پيامبر صلى الله عليه و آله درب كعبه را گرفته و با صورت خود به سوى ما ...
مردم «افسوس» ـ منطقهاى در يونان يا به گفته گروهى لبنان ـ به وقت عيد ، در جشنى كه جهت خدايان خودساخته خود برپا كرده بودند ، با مراسم مخصوصى به آن معبودها تقرب مىجستند .مردى بزرگزاده و كريم ، مراسم مردم برايش اطمينانآور نبود و توجهش به دين و ...
عطار نیشابورى روایت مى کند که : روزى حسن بصرى به جایى مى رفت ، در حال رفتن به رود دجله رسید و به انتظار ایستاد ، ناگهان حبیب اعجمى که از زمره زاهدان و عابدان بود ، در رسید ، گفت : اى پیشوا چرا ایستاده اى ؟ گفت : به انتظار کشتى ایستاده ام . گفت : اى استاد من ...
شخصى از اهل شام به مدينه آمد، مردى را ديد در كنارى نشسته، توجهش به او جلب شد، پرسيد اين مرد كيست؟ گفتند: حسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام، سوابق تبليغاتى عجيبى كه در روحش رسوخ كرده بود، موجب شد كه ديگ خشمش به جوش آيد و تا مىتواند سبّ و دشنام ...
نقل صحيح است كه علاّمه حلّى عليه رحمة الخفىّ والجلىّ در وقت احتضار كلمات فرج به او تلقين مىكردهاند مىگفته : لا ، پسرش بسيار مضطرب شده و از غايت اضطراب به جناب احديت استغاثه كرد و درخواست نمود كه شيخ را افاقه حاصل شود تا حقيقت حال ظاهر گردد ، شيخ ...
صاحب كتاب فقهى رياض، هنگام نوشتن اين كتاب، به بحث قبله كه رسيد، ديد در اين رشته تخصصى ندارد. كسى كه مىخواهد اين بحث فقهى را بنويسد، واقعاً به تخصص علم نجوم نيازمند مىشود كه ماه و ستاره و گردش زمين و درجات جغرافيايى را بداند. ايشان اين رشته را ...
حضرت صادق عليه السلام مىفرمايد:هيچ چهل نفرى براى دعا نزد هم اجتماع نكنند و خداى عزوجل را در كارى نخوانند جز اين كه خداوند دعاى آنها را مستجاب كند، پس اگر چهل نفر نبودند و چهار نفر بودند نزد هم جمع شوند و ده بار خداى عزوجل را بخوانند، خداوند ...
در كتاب «اسرار معراج» اين حديث بسيار مهم و جالب و حيرتآور را مىخوانيم:
در زمان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در شهر مدينه، شخصى بود بسيار ظاهر الصلاح، به طورى كه كسى در حق او در هيچ موردى، گمان سوء و ظن خلاف نداشت.
شايد بسيارى از مردم ...
عيسى بن مريم عليه السلام، شبى در شهر ناصريه بود، صاحب خانه به محضر حضرت عرضه داشت: شهر را بيمارانى است كه طبيبان مادى از علاج آنان عاجزند، اگر اجازه دهيد، همه را براى شفا به خدمت شما بياورند. عيسى عليه السلام قبول كرد. چون صبح شد، بيماران را به سر راه ...
داستانى آموزنده به اين مضمون در كتابهاى عرفانى نوشتهاند:پادشاهى در راه شكار در حالىكه وزيرش او را همراهى مىكرد، ديوانهاى را ديد كه سگى را پهلوى خود بسته و با او خوش و خرم نشسته.به وزيرش گفت: بيا لختى با ديوانه دل خوش كنيم. وزير گفت: اى ...
مسئله حفظ سلامت دين و پابرجا ماندن اين سلامت آن قدر مهم است كه اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد:به وقت خطبه خواندن رسول اسلام صلى الله عليه و آله در جهت معرفى عظمت ماه مبارك رمضان از جاى برخاستم و عرضه داشتم:يا رَسُولَ اللّهِ! ما أفْضَلُ ...
در كتب تاريخ و اخبار آوردهاند:در عهد قديم بازرگانى بود بسيار متموّل و صاحب ثروت و اكثر اوقاتش مستغرق جمع مال و در فكر به دست آوردن ثروت بود.بعد از انقضاى مدّت اجلش روزى ملك موت به در خانه خواجه آمد و درب خانه را كوفت، غلامان در گشودند. شخص مهيبى را ...
محدث خبير، مرحوم حاج ميرزا حسين نورى در كتاب «مستدرك الوسائل» خبر مهمى نقل مىكند كه در آن خبر وجود مقدس حضرت زين العابدين عليه السلام به توضيح حج حقيقى و معناى مناسك برخاسته و از اين راه زائران خانه حق را به بسيارى از واقعيتها آشنا فرموده ...
عدم پذيرش حق نوعى از تكبّر است و مراء و جدال مستلزم چنين حالتى است . از ابى دردا و واثله و انس روايت شده : روزى پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله بر ما وارد شد ، در حالى كه ما راجع به يكى از مسائل دينى سرگرم بحث و مجادله و ستيزهجويى بوديم .رسول خدا ...
از محمد حنفيه پرسيدند: ادب از كه آموختى؟ گفت: از پروردگارم فرا گرفتم، به اين صورت كه مولايم به من قوتى در عقل و روح كرامت كرد كه با آن قوت بين حق و باطل و خوب و بد را تميز مىدهم، به همين خاطر هر چه از صاحبان بينش و بصيرت مىبينم همان را درس عمل ...
عبداللَّه مبارك مىگويد:
به مكّه مىرفتم، كودكى را بين هفت تا هشت سال ديدم كه سبك بال و سبك بار، به سوى حرم روان است. پيش خود گفتم: طفلى خردسال اين بيابانها را تا مكّه چگونه سپرى مىكند. به نزدش شتافتم و بدو گفتم: از كجا مىآيى؟ جواب داد: از نزد ...
ايامى كه در قم تحصيل مىكردم در مسجدى براى نماز حاضر مىشدم كه امام مسجد از مدرسان بزرگ و از مجتهدان عالى مقام و صاحب صد و چند جلد تأليف علمى بود و زهد و ورع و پارسايى و فرار از رياست و هوا از وجود او مىباريد و جز اهل علم او را نمىشناختند . به ...