از سلطان العارفين پرسيدند كه اسم اعظم كدام است؟ گفت: شما اصغر به من نماييد تا من اعظم به شما نمايم، كدام نامست كه نه در عظمت تمام است، چه قطره در نظر آيد كه نه از بحر محيط بزرگتر آيد.
در روايت آمده:
مردى از انصار فوت كرد در حالى كه دو دينار بدهكار بود، نبى اكرم صلى الله عليه و آله بر او نماز نخواند، تا بعضى از اقوامش ضامن اداى دين او شدند، آن گاه رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر او نماز خواند
شداد بن اوس گويد: رسول صلى الله عليه و آله را ديدم كه همى گريست. گفتم: يا رسول اللّه! چرا همى گريى؟ گفت: همى ترسم كه امت من شرك آورند نه آن كه بت پرستند يا ماه و آفتاب ليكن عبادت بر او به ريا كنند