مكلف چون آراسته به قيام شد، بايد بداند كه قيام او اشاره به عالم عقل است، و قرائت او اشاره به عالم نفس كليه الهيه كه تنزل اول عقل است.
و چون مرتبه نفس كليه الهيه كه تعبير از آن به عالم ارواح مىشود مرتبه دوم عقل است، از اين جهت سوره حمدى كه اشاره به آن ...
عبداللّه مسعود از نبى اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه:
قرآن مجيد سفره احسان خداست كه جميع بندگان را به آن دعوت نموده، پس از خوان نعمت او بهرهمند شويد و هر چند توانيد فايده آن را فرا گيريد، چه آن ريسمانى است محكم كه هر كه دست در آن زند، هرگز از ...
به وقت قرآن چون به بشارتها و انذارهاى قرآن رسيدى بايست و خود را با آن آيات تطبيق كن و به وضع خويش آشنا شو و در امثال و مواعظ كتاب خدا انديشه كن، تا بتوانى به علاج دردهاى خويش برسى و از اينكه در حروف قرآن بمانى ولى حدود آن را ضايع گردانى سخت بپرهيز ...
اى قارى قرآن! دقت كن كه كتاب خدا و منشور ولايت آن جناب را چگونه مىخوانى؟ آيا اوامر و نواهى اين كتاب را كه به مصلحت تو وضع شده عمل مىكنى و حدود آن را رعايت مىنمايى؟
كه اين كتاب با عزت است، در آن باطلى از هيچ جهت راه ندارد، از جانب حكيم حميد براى ...
فائده فراغ خاطر را در وقت قرائت قرآن حضرت صادق عليه السلام چنين بيان مىفرمايند:
هرگاه دل قارى از اسباب تشويش خاطر فارغ باشد و نفس از ما سوى اللّه حالت آسودگى همراهش باشد، خاطر او با تمام وجود متوجه تلاوت و حقايق الهى گشته و از عروض آنچه مانع ادراك ...
صاحب تفسير «فاتحة الكتاب» كه از بزرگان زمان فيض بوده از تفسير «جواهر التفسير» نقل مىكند كه:
استعاذه، مصباح ظهور مرادات است و مفتاح حصول بركات و سعادات است، زاد روندگان راه است، بدرقه قافله يقظه و انتباه است، تباشير صبح هدايت از افق تلقين الهى ...
بدان كه كيدهاى شيطان با آدمى در باب طاعت از هفت وجه است:
اول او را از طاعت نهى كند به هر طريق كه تواند كرد، اگر خداى نگاه دارد و الهام دهد و شيطان را رد كند، بدان كه گويد من محتاجم به طاعت كه لابد زاد آخرت از اين دنياى فانى برمىبايد داشت، چون بدانست ...
اما اصل خواطر: بدان كه حقتعالى و تقدس، فرشتهاى بر دل آدمى موكل كرده است كه پيوسته او را به خير دعوت مىكند او را ملهم مىگويند و دعوت او را الهام و در مقابل آن شيطانى است كه او را به شر دعوت مىكند و او را وسواس گويند و دعوت او را وسوسه، ملهم الا به ...
اينجا نيز هم چنين باشد و محاربت و قهر او به قول علما در سه چيز است:
يكى: آن مكايد و حيلتهاى او بدانى و تعرف كنى، تا بر تو دليرى نتواند كرد، همچون دزد كه چون بدانست كه خداوند سراى آگاه شد بگريزد.
دوم آنكه به دعوت او استخفاف كنى و دل بدان متعلق ...
مسئله خطر شيطان و اعوان و انصار جنى و انسى و درونى و برونى او را قرآن مجيد به طور مكرر تذكر داده و انبياى الهى و امامان معصوم عليهم السلام و اولياى خدا، در تمام فرصتها، انسان را از شرور او و يارانش برحذر داشتهاند!
(دليل دشمنى با شيطان)
غزالى ...
كاشفى در تفسيرش گويد:
مستعيذ يا عامى است و يا عارف، استعاذه عوام آن است كه از وسوسه شيطان پناه به حضرت بارى برند و استعاذه عارفان آنكه از حال شيطان به حق پناه جويند، يعنى صفت عجب كه موجب طعن و لعن ابليس شده و او را از اوج قرب و عزت به حضيض بعد و ذلت ...
صدر المتألهين، آن فيلسوف گرانقدر، مىگويد:
شيطان با اينكه به محضر حضرت آدم ابوالبشر سوگند ياد كرد كه نسبت به او ناصح و خيرانديش است، چنانكه خداوند عزوجل در قرآن حكايت مىكند:
[وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ] .
و براى هر دو ...
اول: امتثال فرمان حق است، آن مقدار مبالغه كه در مطاوى كلمات نورانى قرآن به جهت تسبيح واقع شده، در باب استعاذه به همان ترتيب دستور صادر گشته، مثلًا كلمات تسبيح را به چهار نوع ذكر مىكند:
مصدر: چون «سُبْحانَ رَبِّكَ».
ماضى: چون «سَبَّحَ ...
عارفان گفتهاند:
اين حقيقت يعنى استعاذه- البته حقيقت عملى آن- وسيله مقربان و نزديكان و ملجأ و ملاذ هاربان و فرار كنندگان و سرور و انبساط محبان و دوستان و امتثال اوامر رب العالمين و خداى جهانيان است و اين همه جز عملًا ميسر نيست و نظر بزرگان از فقها و ...
اين مسئله را مىدانيد كه شيطان از ابتداى به وجود آمدن انسان، همراه با اعوان و انصارش، براى گمراهى و جدايى انسان از حقايق، بر سر راه انسان نشست و در زمينه دشمنى با انسان از هيچ برنامهاى فروگذار نكرده و قصد محبت به انسان و آشتى با او را تا روز قيامت ...
ارباب مجاهده كه عنان اختيار از دست اين مكار بردهاند، فرمودهاند كه او از ده باب درمىآيد.
اول: از باب حرص و آن را به قناعت مىتوان بست و كريمه:
[وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها] .
و هيچ جنبدهاى در زمين نيست مگر ...
شيطان و عوامل ضد الهى و انسانى براى دست يافتن به انسان و از دست گرفتن سرمايههاى معنوى او و نابود ساختن قوا و استعدادهاى الهىاش و زير صفر بردن اعتبار و ارزش خدايىاش، راههاى گوناگون دارند كه خود انسان علت باز بودن آن راههاست كه با توفيق حضرت ...
و دل را اطوار مختلف است كه:
[وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً] .
در حالى كه شما را مرحله به مرحله [خاك، نطفه، علقه، مضغه، گوشت، استخوان و.] آفريده است.
طور اول: دل را صدر گويند و آن معدن گوهر اسلام است.
[أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ ...
بدان كه، دل را صورتى هست و آن است كه مضغه خوانند و او گوشت پارهاى است صنوبرى در جانب پهلوى چپ زير سينه كه جمله حيوانات را هست و او را جانى است روحانى كه عقل نتيجه آن و آن مخصوص انسان است.
و دل را صلاحى و فسادى هست، صلاح او در صفاى اوست و فساد او در ...
دل، وقتى در تصرف دشمن خدا باشد، چه دشمن درونى، چه دشمن بيرونى، رسيدن به حقيقت محال و دست يافتن به ملكات الهيه غير ممكن و آدمى از بهرهگيرى از فيوضات ربانى محروم و از چشيدن شيرينى حقايق، به خصوص واقعيتهاى عبادت على الخصوص نماز و سوره حمد ممنوع ...